نگاهی به چگونگی برآمدن تاریخ‌نگاری آکادمیک-2

تاریخنگاری نسبت تاریخ‌‌پژوهی جدید و تاریخ‌‌نویسی سنتی را نمی‌‌توان بر حسب تحولات کرونولوژیک تبیین کرد. به لحاظ گفتاری نیز این بحث نتیجه‌‌ای جز این دربرندارد که تاریخ‌پژوهی یک قرن اخیر ایران نسبتی با نظام دانایی تاریخ‌‌نویسی سنتی ندارد. با توجه با آنچه گفته شد پارادایم تاریخ پژوهی دو افتراق اساسی با پارادایم تاریخ‌‌نویسی ایجاد کرد: نخست گزینش در ماهیت کارکرد روایت تاریخی بود؛ مهم‌‌ترین دغدغه پیروان پارادایم تاریخ‌‌نویسی این بود که تاریخ عصر خود را بنویسند و اگر به تاریخ گذشته می‌‌پرداختند به منظور توجیه پیوستگی پادشاه قائم با گذشته بود که از جنبه‌‌ی تعلیمی به این شاهان نیز برخودار بود.

مناظره‌ای در باب «کاربست نظریه‌های رایج علوم انسانی در مطالعات تاریخی»/بخش اول

طرح امکان یا امتناع چنین گفتگویی در بین مورخان و اصحاب علوم اجتماعی در نهادهای علمی و آکادمیک ایران با تاخیر بسیار زیادی در حال رخ دادن است؛ بحث بر سر دو پرسش اساسی و به ظاهر ساده‌ای است که پیتر برک[7] در 1991 در مقدمه تاریخ و نظریه اجتماعی طرح کرد و در صدد برآمد در این کتاب به آن دو پاسخ گوید: «فایده نظریه اجتماعی برای مورخان و فایده تاریخ برای نظریه‌پردازان اجتماعی چیست؟» آیا بنا به آنچه تا کنون جامعه‌شناسان انتظار داشته‌اند مورخان چون کارگرانی برای آنها هستند که تنها مصالح و مواد لازم را در اختیار ایشان قرار می دهند تا آنها بنایی عظیم بسازند؟ آیا مورخان می‌توانند خود ساختمانی عظیم بنا کنند یا در انجام چنین کاری ناتوانند؟

نگاهی به چگونگی برآمدن تاریخ­نگاری آکادمیک-۱

تاریخ نویسی سنتی که یک هزاره پارادایمی مسلط در تاریخ‌نگاری خوانده می شد، بعد از ضربه های مهلکی که از جانب تجدد طی یک قرن متحمل شد، چون جسمی بی‌جان، رمقی برای تداوم سلطه خود نداشت، اما به همان نسبت رقیبی برای عرض اندام در عرصه تاریخ نگاری وجود نداشت. چنین پیچیدگی هایی در تاریخ‌نگاری متاخر عصر قاجار حاکی از آن است که تاریخ‌نگاری در مرحله بی هنجاری پس از فراگیر شدن بحران در پارادایمی مسلط به سر می برد.

بررسی علل عقب‏ماندگی رشته تاریخ در ایران

سومین هفته سخنرانی‏های نشرتاریخ ایران که از 30 دی ماه 1392 آغاز شده است، روز چهارشنبه 23 دی در دفتر این نشر برگزار شد. سخنران اول دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که با عنوان «عقب‏ماندگی رشته تاریخ در ایران» به سخنرانی پرداخت. زیباکلام در ابتدای صحبت، به مسئله عقب‏ماندگی علمی ایران نسبت به کشورهای پیشرفته پرداخت و سپس علل عقب‏ماندگی رشته تاریخ در ایران را در سه مورد دسته بندی کرد. او عامل نخست را عقب‏ماندگی علوم انسانی در ایران نسبت به کشورهای اروپایی برشمرد و گفت که نمی‏توان این فاصله را محاسبه کرد.

دیدار با اعضاى ستاد برگزارى بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران

صبح پنجشنبه ۱۲ دی‌ماه، متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دست اندرکاران کنگره بزرگداشت ده هزار شهید استان مازندران(۱) که در تاریخ ۲۵/۹/۱۳۹۲ برگزار شده بود، در مصلای شهرستان ساری منتشر شد: اوّلاً از برادران عزیز صمیمانه و از ته دل متشكّرم به‌خاطر اینکه همّت گماشتید براى بزرگداشت کسانى که حقّاً و انصافاً سرآمدان مردم روزگار ما به حساب مى‌آیند؛ یعنى شهدا و مجاهدان. خود این کار بسیار باارزش است؛ بزرگداشت شهیدان، احیاى نام آنان، تحقیق در مورد کارهاى آنها، تولید آثار مکتوب و تصویرى و صوتى و امثال اینها از زندگى آنها و از اقدامات و جهاد آنها، کارهاى بسیار باارزشى است.

برپایی نشست تخصصی 9 و 10 دی ماه 1357 در مرکز اسناد آستان قدس رضوی

نخستین نشست تخصصی درباره رویدادهای 9 و 10 دی ماه سال 1357 در مشهد با حضور تعدادی از شاهدان وقایع و انقلابیون مشهد صبح روز دوشنبه 9 دی ماه 1392 در مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی برگزار شد. آقای صابری‏فر، حاج‏آقا شمقدری، تیمسار هاشمی، دکتر جاودانی، آقای نعیم‏آبادی، خانم هزاره و آقای چشمه‏نور با بیان خاطراتی از این واقعه بر نقش و اهمیت نهم و دهم دی در تاریخ انقلاب مشهد تأکید کردند.

سفرنامه هیروشیما بخش پانزدهم و پایانی

پیش از ترک توکیو به ساختمان اصلی سفارت ایران می‌رویم و در اتاق دیدارهای عمومی منتظر آمدن سفیر، دکتر نظرآهاری، می‌مانیم. می‌آید. پس از تعارفات معمول، هر یک از اعضای گروه موزه صلح تهران آن‌چه به ذهن و دل‌شان می‌رسد که در گسترش مناسبات فرهنگی ایران و ژاپن کاربرد دارد، می‌گویند. سفیر با دقت گوش می‌کند و به احترام یا به عقیده، بیشتر آنها را تایید می‌نماید. جمله مشترک همه، تشکر از میهمان‌نوازی سفارت بود. سفیر در پایان دیدار هدیه‌ای به مسافران موزه صلح می‌دهد. در حیاط سفارت جمع شده‌ایم. منتظر هستیم. آخرین عکس‌ها گرفته می‌شود. من هم آخرین عکس را با خانم کونیکو یامامورا (بابایی)، مادر شهید، می‌گیرم.

گزارش جلسه «شورای سیاست گذاری نهمین نشست تاریخ شفاهی ایثار و شهادت»

تاریخ شفاهی ایثاگران از «مشعل شهادت» تا «اسناد افتخار» / داوری مقالات «تاریخ شفاهی ایثار و شهادت» آغاز شد. معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران: طرح با عنوان «اسناد افتخار» که با دو دستورالعمل «ثبت خاطرات ایثارگران» و «ثبت خاطرات خانواده شهدا» تصویب شده در دست اجرا قرار گرفته است. این جلسه (چهارشنبه 4 دی ماه ) با حضور حجت الاسلام و المسلمین احمد مازنی و اعضای شورای مرکزی انجمن تاریخ شفاهی برای هماهنگی در خصوص برگزاری نهمین نشست تخصصی «تاریخ شفاهی ایثار و شهادت» در دفتر معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید تشکیل شد.

سفرنامه هیروشیما – بخش چهاردهم

حدود ظهر باید در ایستگاه راه‌آهن باشیم. پیش از آن فرصتی است برای خرید. به بازار نشان کرده‌ای می‌رویم که پیش از این نتوانسته‌ایم آن را بگردیم. کاسبها زودتر از ساعت 10 کرکرده‌ها را بالا نمی‌دهند. معطل می‌شویم. یک مغازه صد یِنی در این بازار هست؛ یعنی قیمت هر قلم کالایی که در آن عرضه شده یکصد یِن است. از خاک‌انداز بگیرتا لیف حمام، هر یک، صد یِن. ساعتی آن‌جا می‌چرخیم. دور از چشم رفقا سری به دکان آدیداس می‌زنم و یک پیرهن تخفیف‌خورده می‌خرم. به دیگر مغازه‌ها نیز که نشان % روی شیشه‌های‌شان چسبانده‌اند، سرک می‌کشم.

سفرنامه هیروشیما- بخش سیزدهم

امروز خبر چاپ شده در روزنامه چوگوکو به دست‌مان می‌رسد. چه نوشته؟ فقط خدا می‌داند و ژاپنی‌ها. همین روزنامه تمایل خود را برای روبه‌رو گردن جانبازان شیمیایی گروه ایرانی با شماری از دانش‌آموزان هیروشیمایی نشان می‌دهد. دکتر خاطری می‌گوید: تو هم باید باشی.
...
52
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.