خاطرات زهرا سیاهپوست - 4

زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره کارهای جانبی علاوه بر کارهای درمانی برای مجروحان خاطره گفت. او گفت کار ما فقط بخیه و ویزیت پزشک و دارو نبود. علاوه بر رسیدگی به مجروحان، لباس‌های آنها را می‌شستیم تا زمان اعزام، لباس داشته باشند. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات زهرا سیاهپوست - 3

زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره عملیات بدر و تفکیک مجروحان شیمیایی و کمبود فضا برای آنها خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات زهرا سیاهپوست - 2

زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره اولین ماموریتش به جبهه خاطره گفت. او گفت اولین جایی که ما را بردند، جایی بود نزدیک آبادان که به آن دارخوین می‌گفتند. در دارخوین یک بیمارستان صحرایی درست کرده بودند که ما دو هفته در آنجا مجروحان پاتکی را مداوا می‌کردیم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات زهرا سیاهپوست 1

زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره عملیات والفجر 10 و کشتار جمعی حلبچه خاطره گفت. رزمنده‌ها درباره والفجر 10 می‎گفتند انگار وارد ماووت عراق شده‌اند. این روایت‌‌ را ببینیم.

برسان سلام ما را...

به یاد درگذشت مهدی خانبانپور مدیر اجرایی شب خاطره.

خاطرات جواد علی‌گلی

جواد علی‌گلی، رزمنده و مداح دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره ماجرای زخمی شدنش در شهر فاو خاطره گفت. او به صحبت‌های خانم کاتبی افزود، ترکش به فک من نخورده بود اما خمیازه که می‌کشیدم، نمی‌توانستم دیگر دهانم را ببندم. علی‌گلی درباره از خود گذشتگی خانم کاتبی و دوران بیمارستان هم صحبت کرد. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مریم کاتبی - 2

مریم کاتبی، پرستار یزدیِ دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره جواد علی‌گلی خاطره گفت. کاتبی گفت جواد علی‌گلی بعد از چند روز به هوش آمد و متوجه شدیم جزو لشکر 27 محمدرسول‌الله است. اما انقدر نوحه می‌خواند، یا ضبط شارژی را روشن می‌کرد، همه را کلافه کرده بود... حالا بعد از 18 سال ایشان را دیدم و چه قدر خوشحال شدم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مریم کاتبی - 1

مریم کاتبی، پرستار یزدیِ دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره به هوش آمدن جواد علی‌گلی که آن زمان، رزمنده‌ای بی‌هویت بوده و پزشکان دستور قطع دستگاه‌ها را داده بودند، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مرتضی صفاری

سردار مرتضی صفاری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1382) بود. او درباره ماه‌های ابتدایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و منفجر شدن مین در دست یکی از هم‌رزمان خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فتح‌الله جعفری -2

سردار فتح‌الله جعفری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیست‌وششمین برنامه شب خاطره (3 اردیبهشت 1382) بود. او درباره مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس در اردیبهشت 1361 و نیاز به سرعت عمل نیروها خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.
...
15
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.