آسیب شناسی تاریخ شفاهی

محمد علی حیدری دلگرم


 

(غفلت از ارزشهای تقدس سازندگی جنگ)درتاریخ شفاهی

مقدمه

 تا آنجا که به تاریخ و تمدنهای گذشته دور  مربوط می شود و براساس مذاهب ، نمادها و آئین نامه ها و ارزشهای مذهبی و افتخارات و خاطرات جوانمردی، اصل و ریشه ها شکل گرفته است. پاس داشت پیروزیها با بوجود آمدن قلعه ها و برگرد آن شهرها یا مساجد و محله های میدانی و کنیسه و کلیسا و گاهی بر محور تندیس قهرمانی بر مزار طبیبی و گاهی حتی گرداگرد جادوگری یا ریش سفیدی خودنمائی می کند  اما جنگ ایران وعراق یک قهرمان ندارد وهمه ملت سهیم هستند  ونوع مقابله اش بی نظیر است.درتاریخ کمتر در مورد شکست ها و عللش بحث شده است .یعنی شکستها براساس برد وباخت  دو قوم است. اما در انقلاب اسلامی ایران بردوباخت نیست.پیروزی وشکستش بر اساس جغرافیا شکل نگرفته؛ براساس ارزشهاست. وارزشهایش مقدس است.

چند سالی است که در جمع نشستها و مجامع فرهنگی ودفاعی شاهد مناظره ها وبحث ها وجدل ها ی  احسن چند ساعته وحل مشکلات گره خورده تاریخ جنگ هستیم؛ گره هایی که چندان هم برای آن اندیشیده نمی شود. واحتمالاسرسری ازآن عبورمی کنیم.وراستی دنبال نمی شود.

معنای آسیب شناسی تاریخ شفاهی

در تاریخ شفاهی موضوعاتی مانند  شناخت مصاحبه و مصاحبه گر ، وقت شناسی،  جامعه شناسی،  وشناخت موانع را می توان تبیین کرد.از تاریخ سخن گویند اما در عمل چقدر هماهنگ با وقت مورد نظر هستیم؟ ریزش چرا وچقدر؟ به دلیل عدم هماهنگی با زمان ومصاحبه شونده ونشناختن درایت مدیریت صحنه ها.

آفت :هر بیماری  وبلارا گویند  که در انسان ها .وحیوانات وگیاهان .  پیدا می شود. آفت وضعیتی است که وقتی در چیزی پیدا شود؛ آن را فاسد  وخراب می کند.   ونقصان ایجاد نموده و بهره وری از آن را با مشکل مواجه می کند. وحتی گاهی آن چیز را در جهت عکسش که مطلوب است قرار می گیرد.

مثال: یک مزرعه  را در نظر می گیریم  مزرعه وقتی  دچار آفت شد  محصول خوب وکافی به ما نمی دهد. بهره وری از آن را با مشکل مواجهه می سازد. واز ارزش واعتبار می اندازد.

 هر گیاهی  به نور وآب وبستر مناسب وباغبان  نیاز دارد. وهر جنبه آن وجود نداشته باشد کاستی ونقصان ایجاد کرده وضعف کیفیت پیدا می کند.

یک خانه  اگر دچارآسیب بشود معمار آورده وتعمیرش می کنیم.  واگر یک انسان بیمارشود اورا به بیمارستان  می بریم. اینکه نظرات تغییر می کنند برای جلو گیری از آفت زدگی سیستم است  یا برای ماندگاری آن .لذا درتغییر مدیریت هاآنچه  پیش می آید باید هدفمندتر از مدیریت قبلی باشد وبداند که هدف اصل است. وهدف را به حاشیه نکشاند. واگر اشکالاتی داشت با سعه صدر اشکال را رفع کنند. و ازسویی هم  مراقب باشند. به بهانه اشکالات؛ برخی با اشکالتراشی اصل سیستم را به هم نریزند. این موضوع بصیرت می خواهد. درایت لازم داردتا سیستم هم آفت  نبیند. درتاریخ شفاهی هم مصاحبه گر تا عمقی بررسی نکند   تاریخِ درست ،نگارش نمی یابد.

پس علت را شناسایی کنیم  کشف شیوع آفت وراه درمان آن را دریابیم . وآفت زدایی کنیم واگر دیدیم برادری متواضع تر ومودب تر از دیگری ودارای شرح صدری بیشتر است اولویت با اوست. اینجا ست که مسئله احترام بروز می کند.انسان مکرم کسی است که به فکر آفت زدایی است و نه به دست آوردن چند کلمه باشد.

تاریخ هم همان است تاریخ هم درختی است . نور میخواهد (آرمان) آب لازم دارد(واقعه) زمین وبستر دارد(جامعه) سیستم می خواهد (مدیریت) استراتژی می خواهد وزمان شناسی لازمه آن است( تفاوت دیدگاههای گوناگون) ونتیجه لازم دارد (عبرت) واگر ترویجش نکنیم چو ن پیامبران بی نام .ونشان  اثری نخواهد داشت. (از124000پیامبر تنها 27 تا40 پیامبر نامشان درتاریخ باقی مانده است )چون مصاحبه ای نشده است. یادداشتی از آنان به یادگار نمانده است.

همانطور که تلاشهای یک دانشمند  با بازدهی کمتر ویک باغبان پرورش گل وگیاه با با زدهی کم؛  به دنبال اشکالات خود می گردند. مصاحبه گران تاریخ شفاهی هم بایست این تلاش را برای خود یک اصل بدانند. واشکالات را یافته ورفع نمایند. آسیب ها را شناسایی کرده تاسره ازناسره تشخیص داده شود. وآیندگان به درستی ازتجربه تاریخی بهره مند گردند.

اجمال قضیه این است که آسیب شناسی در همه کارها لازم  وگرنه نیروبخشی ووحدت آفربنی لازم، در هر کاری مبدل به ضعف می گردد. تردید هاپیداو بی هدفی وبی هویتی بروزیافته ونتیجه تاریخ شفاهی ازبین می رود.

روند تاریخ

مصاحبه گر خوب می داند؛ تاریخ شفاهی  دفاع مقدس ،کشف  موضوعیت جنگ ایران وعراق است. وموضوع جنگ انقلاب اسلامی با جنگ قادسیه صدر اسلام وجنگ های  خلفای بنی امیه ومروانیان وبنی عباس وطاهریان ؛غزنویان؛سامانیان و نادر شاه  وشاه اسماعیل و ... تفاوت دارد . آنها برای تسلط بر قوم دیگری ویا برای بدست آوردن قدرت وسلطه گری ،می جنگیدند گرچه مدعی اسلام هم بوده باشند ؛ نوع جنگ انقلاب اسلامی بعد از1400 سال گذشت، به جنگ حضرت علی (ع) درجمل وصفین وخوارج که جز برای اسلام وعزت اسلامی نبود. نزدیک تر بود. اما ازلحاظ دشمنی  حتی درآن جنگها تمام دنیا پشت سرشان به حمایت نایستاده بودند.اما نوع جنگ انقلاب اسلامی درجایگاهی قرار گرفت؛ که ازیک سو چون جنگ کریلای حسین(ع) ؛ با یزید، وازیک سو تمام دنیا حامی دشمن؛ ولی از نظر حمایت مردمی؛ نه چون کربلا ؛ بی یاور ونه چون جنگ های نظامی با لشگر تعریف شده برای دفاع از کشوربود. که علاوه بردفاع از کشور دفاع از حق یعنی جنگ حق وباطل،  قومیت؛ قدرت،حزب،  زر وزوروتزویرمعنا نداشت. اخلاص وتقوا بود شجاعت بود شهامت بود وبا رهبری ولی امر مسلمین وتبعیت مردمی که جز درزمان پیامبر وامیر المومنین(ع) مشاهده نشده است. روند تاریخی آن بود.

 

شمایل جنگ انقلاب اسلامی ایران

جنگ انقلاب اسلامی ایران ؛جنگ حق با باطل آن هم جنگی که با تجاوزدشمن به مردم  ونوامیس  آنها شروع شده بود  ومردم خود جوش نیز با آن به مقابله برخاستندوبا انگیزه اسلامی از کیان عزت وآبروی خویش دفاع کردند. دفاعی عزت آور ومقدس وقابل تایید فطرت راستی بشری،که تحول درانسانها وسازندگی ورشد وبالندگی آنها از امتیازات ومشخصه انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله شمرده می شود.

تحول انسانی ورشد وبالندگی

وقتی امام امت از پزشکی سخن می گوید که رفاه غرب را رها کرده وبه فقیر ترین روستاهای کشور هجرت نموده واز امام تبعیت می کند . همکاری وتبعیت را در یک جا گردآورده از(آیه اطیعوالله  واطیعوالرسول واولی الامر منکم) بهره مفید  وعملی برده است. او به مرتبه تحول وبالندگی رسیده است. او به رشد اسلامی وانسانی دست یافته است.  اووالاتر ازاین است که با سربازان کریم خان زند مقایسه شود.

وقتی درجنگ انقلاب اسلامی ایران پدر شهیدی در جبهه؛ قاتل فرزندش را اسیر می گیرند ومی آورند او نه انتقام که به اسیران محبت  کرده ،ومی گوید به سوره دهرآیه (ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا ) نمی خواهید عمل کنید مگر بین یتیم ومسکین فرق می گذاریم؟ که اسیر را به انتقام پسرم به قتل برسانم.با دادن هدیه ای (سیب)به اسیران؛ می گوید آنهارا بردارید ببرید . به این تفاوت ؛  انسان سازی   گویند. که ارزش نام می گیرد ومقدس می شود وبایست در تاریخ ثبت گردد. ومصاحبه گرموضوع را دنبال کند.

 این  حق گرایی وتحول و دفاع  وپیروی از امام وهمکاری  مردم واقشارمقدس می گردد.

بنابر این تقدس  جزء لا ینفک آن است.

جریان کشور گشایی نادر شاه نیست تا ازیک سو افتخار کنیم که به هند حمله کرده است. واز یک سو چشم عده ای را به خشم درآورده است. جریان  جنگ انقلاب اسلامی ایران؛ جریان مهربانی و رئوفت اسلامی است.جنگ رشد وبلوغ انسانیت است. ومصاحبه گر این موضوعیت را دریافت کند. که در کتب منتشره تاریخ شفاهی تاکنون کمتر به آن توجه شده است. وبیشتر به نوع عملیات ومقدار کمی آن یعنی زمین توجه شده است.

ما بر این باوریم که اگر حکومت علی (ع) غصب نمی شد. با روش کشور گشایی جهان مسلمان نمی شد .بلکه با  روش آزاد منشی وراستی اسلام مردم روی بدان می آوردند.وگستره اسلام سریعتر شکل می گرفت. ومردم بیشتری پژوهشگرانه اسلام را قبول می کردند وعمقی بدان عشق می ورزیدند. وجهان زودتر به عدالت می رسید.

انواع مصاحبه 

 مصاحبه گری در تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی یکی از راههایی است که در هر زمان می تواند در خصوص ایجادثبت واقعه و پژوهشگران را به گرد خویش جمع کند.پژوهشگران ابزارهایی دارند که یکی از آنها مصاحبه گری است.

اهمیت مصاحبه

مصاحبه شونده ای که دوران شاهنشاهی را پشت سر گذاشته و دوران انقلاب و جنگ را تجربه کرده است، قدر فرهنگ ارزشی را می داند و آن را پی می گیرد. مصاحبه شونده در درون خویش یک داور است یک مرجع صاحب کتاب است یک کرسی دانشگاهی(دانشگاه جبهه) دارد . مصاحبه شونده عدالت طلبی بوده، که با جوانمردی به دنبال آزادی حرکت کرده است . برای مبارزه با ظلم و زور و فساد قدم برداشته است. اینها او را ساخته است ایمان قاطع دارد. بزرگترین دلیلش را اکنون نیز دنبال می کند . و از هر گونه زور و زر و تزویر بی زار است از تبعیض متنفر است ؛  با فقدان عدالت خود را باخته حساب خواهد کرد . و مصاحبه گر او را یاری می دهد تا ارزش را پیدا کند و نه آنکه فضای دیگری برای او بسازد . تا مانند رسانه های گروهی هر آنچه مایل است پرداخت نموده و آنچه تمایل ندارد حذف کند. مصاحبه شونده یک انسان باهوش است که آگاهی کاملی دارد ، بیداریش از بیداری مصاحبه گر بالاتر است. بنابراین مصاحبه گر با خویش بایست حساب کند با صاحب قدرتی روبروست که مطلب دردست اوست تمام بینش در دست اوست. باید به حالات او توجه کنید که چگونه است و چه وقت با توجه و عشق سخن می گوید و چه وقت طفره می رود . مصاحبه شونده از متن تاریخ سخن می گوید که متن تاریخ  بیدارگر است و همانجا تمام عیوب را می توان کنار زد که آنچه او می گوید تاریخ آینده را تشکیل خواهد داد و کتب آینده بر همین اساس شکل خواهد گرفت، تاریخ حکیمی خواهد شد که حکمتها و عبرتها را به آیندگان انتقال می دهد؛ که علی علیه السلام ازقرآن بهره برده و فرموده است . ( ولاینبئک مثل خبیر-خطبه 153 ) هیچکس مثل خبر دهنده نمی تواند انسان را آگاه کند . این خداست است که از همه امور آگاه است . هم او که بدون مصاحبه گر خود مصاحبه نموده است اگر ما هم نتوانیم از مصاحبه شونده درست استفاده کنیم پیامدهای مغالطه آمیزی خواهیم داشت و در میزان تاریخ شفاهی اختلال بوجود می آید و احساس عطش کاذب و هواداری  به جای کرامت انسانی می نشیند .کرامت هشت سال دفاع مقدس را در بیابان رها نکنیم بلکه آن را در کتابی جمع آوری کرده و به کتابخانه ها بکشانیم. تا تاریخ راست تربه دست آیندگان رسد.بنا بر این اهمیت مصاحبه به درستی آن باز می گردد.

از آنجا که مصاحبه گر می داند در هشت سال دفاع مقدس ، روح مذهب شیعه و امامت حضرت امام خمینی و مدیریت و رهبری ایشان در دل انقلاب دمیده شد و از جایی پی بنیادها، ریخته شد که استواری جمهوری اسلامی شاخصه راستی این بنیادها بود و در این راه از اسلوب سید الشهداء (ع) درس گرفته بودند. ماندگاری نهادها نیز به همان ارزش ها وابسته است  مصاحبه گر نباید انحرافات سوالات را به محدوده هائی که مصاحبه شونده با آن آشنایی ندارد بکشاند.

 البته تفاوت در یک موضوع را تفاوت برداشت( مصاحبه شونده ها) باید دانست وگرنه دروغ وغلو ها به زودی آشکار وبه علم درایه ارجاع می شود.

یافت ارزشها در مصاحبه افراد

بسیار شاهد بوده ایم ومی بینیم که خیلی ساده عقیده ها ، آرمانها، ارزشها  ، زیر تیغ نقادی هایی قرار می گیرد. ونقد ها تا آن حد پوچ ومبتذلانه مطرح می گردد.که از طرفی موضوعی بیش از حد مشهور،وموضوعی چندان مطرح نمی گردد.وگاهی ازفرد نقادی دعوت کرده که الفبای دفاع  مقدس را نمی داندو وزمانی مدعو فرمانده ای ازدفاع مقدس است اما گره کارش از(خودراضی) بودن است. وازسویی چه این وچه آن ازادبیات کم می آورند واگر جسارت به برخی نباشد ادیبان نیز اگر رزمنده نباشند ازشناخت رزمندگان ومقدس بودن دفاع کم می آورند.جوانی دریکی از این نشستها  اصلا مقدس بودن دفاع هشت ساله رازیر سوال برد و تردید داشت؛  ومی گفت چه دلیلی بر مقدس بودن جنگ هشت ساله است. شهداء چرا باید مقدس باشند؟ وهدف گم کرده بود.

این جوان  موضوع را نگرفته بود. وخودش را به یک نوارازسخن فرمانده شهیدی؛ خلاصه وبسنده کرده بود.مادام که پیروزی جنگ را در جغرافیای خرمشهر خلاصه کنیم وپیروزی را در مرزها نگه داریم وازصدور انقلاب دست برداریم واززندان عراق نگوییم که باسن دوازده ساله گفت:

( ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است )

چگونه مدعی حق بودن وبا امام زندگی کردن را ، افتخار کنیم.  وتاریخ شفاهی را پر ازآسیب  کنیم.

شناخت تقدس حق درسازندگی

در دنیا دومحور بیشتر وجود ندارد.(حق وباطل)؛آنکه با حق است مقدس وآنکه با باطل است نا مقدس می باشد.

حق را پیامبران مرسل؛امامان معصوم؛ دانشمندان  باتقوا ومومنان متقی ، با نیکوکاری واحسان واخلاص وعصمت دنبال می کنند.

باطل را ابلیس پایه گذاری  کرده وتماما دنبال بدعت ها  وایجاد بحران ها ، با تمام طمع کاری وخساست وحسادت ووسواسی وریا کاری وگناه دنبال می کنند.

انسان ها یک بعدی نیستند میتوانند اولی را انتخاب کنند  ویا دومی را برگزینند.

زندگی انسان  روبرو شدن با این دو محور است. البته انسانها گاهی با محوراول وگاهی  با محور دوم هستند.یا باید همیشه در زندگی حرکت داشت . یا به عقب برگشت.  راه اول راه کسانی است که درست رفتن را انتخاب کرده باشند وبرای درست بودنشان مقدس می شوند. وراه دوم راه کسانی است که سعی دارند شتابزده راه میان بر را انتخاب  وبه بیراهه می روند.ونامقدس می گردند. حزب حق وحزب باطل اینگونه تشکیل ورودررو می شوند.

راه پیشوایان باتقوا سخت تر است .انسان در حین زندگی خود ساخته می گردد .  رفتن ورسیدن را وسیله ای برای سازندگی، ورزیدگی ورشد می دانند. انسان ثابت قدم وحق طلب رشد کرده ومقام وپست را زشت تر از استخوان دردست جذامی وخوارتراز کفش پاره دانسته  ومی دانند حق برپا نمیگردد. رزمندگان راهی را می روند که در آن رشد  وسازندگی وبالندگی وهماهنگی بوده واز مقام بهره می برند نه اینکه به مقام، خود را بفروشند.اینها مردم را برای رشد خود مردم خواسته؛ وبه سوی الله می کشانند ومقدس می شوند. 

 واما راه باطل اندیشان با دروغ وتزویز وکینه  وخدعه وحسد وجهل سرمایه گرفته ومایه محو هویت انسانیت است و در واقع عقب گرد دارد. ونا مقدس می شود.گروهی مردم را برای خود می طلبند.وهرچیز را برای خویش می طلبند. ازنان وآب وچلوگرفته،تا تسخیرکره زمین وکره مریخ ؛ اینها از مردم برای خود نردبان ساخته مغزها را گرفتار کرده وقلب ها را مضطرب نگه می دارتد.

با این زمینه میدان گسترده و جبهه گیری دو محور درمقابل هم فرا می رسدوحق وباطل رودررو می شوند.

پژوهشگران بدانند که ممکن است در درگیری ها درمقطع کوچک باطل غلبه کند. لکن در مقطع بزرگ (حق و حزب الله )پیروز قطعی است. وداستان خون بر شمشیر پیروزمستمر است. چرا که پیروزی را با هدف  نه با غنیمت واسیر وکشته دشمن؛ می سنجند.

حق  در محرومترین چهره ها مقدس و مهاجرترین مجاهد است. وباطل  در مرفه ترین صورت محکوم ونامقدس است.

به همین روجهاد اکبر که همیشه بعد از جهاد اصغرمطرح است درسازندگی مومنان تحرک آفرین وتحول زا هست. وتاریخ شفاهی رزمندگان اگرنتواند ارزشهای محرک  آفرین جهاد اکبر رزمندگان رابرای آیندگان  فراهم کند تحول را(حول حالنا)ی رزمندگان  را درک نکرده و نمی تواند قیامش را پیامش را عاشورایی وکربلاییش را معرفی کند که هرروز عاشوراست وهرزمین کربلاست. وتمام هشت ساله دفاع حسینی است. که شهیدآوینی روایتگر فتح تفکر صحیحش (کربلاییش) اورابلند مرتبه گرداند.

  تطبیق فطرت راستی و تقدس جنگ

اینکه غالب نوشته ها ، نمایشنامه ها ، فیلم ها وبرخی داستانها برذائقه رزمندگان تطبیق ندارد.برای این است که با نطام فطرت الهی ؛که با ارزشها با هستی وفطرت خدادای تطبیق ندارد.واین آسیب بزرگ تاریخ شفاهی وگنجینه جنگ است. که نویسندگان وکارگردانان تربیت یافته فیلم فارسی گرفتار آنندونتوانسته اند جبهه جنگ را به تصویر کشند.

در آسیب شناسی تاریخ شفاهی بارها به سه گروه از(خودراضی) و(خود خورها)  و(روشنفکران بیمار) بر می خوریم. که ریشه در اخلاق وسازندگی دارد.وبه دنبال همین موضوع ؛ لفاظی ها از راه می رسد. برای جلوگیری از این لفاظی های ووقت کشی ها  مطرح نمودن تاریخ واقعی هشت سال دفاع مقدس راپی گیر ودر دقت وصحتش  همه رزمندگان راست کردار مصر هستند.

رشادتها وارزشها واندیشه راست رهبری مارا وا می داردتا به سوی سنجش واندازه های فطری با هستی رفته و برای تولید صحیح تاریخ گنج هشت ساله  به همه دست اندر- کاران روآوریم. همچون کسانی نباشیم یا از(خود راضی ) وتمام تاریخ را با دید تک محوری نوشته ویاچون (خود خورها) بوده واصلا چیزی ننویسیم. ویا ازابزار علمی وقانون ثابت  ادبیات بهره نبرده وآستین بالا نزنیم.

درست اندیشان تاریخ

برای تاریخ جنگ ؛برای جلوگیری از غرورها وخود راضی ها، راه وجود دارد. ازآنجا که نتیجه کار ها را از گوشه آمارجمع شده مقایسه کرده اند . و با خود را ضیانی که با دارایی دیگران تاریخ می نویسند ومنیت ها را به رخ دیگران می کشند.نباید کنار آمد.مسلم است آنچه هرکس را خوشحال می کند. آن است که برایش رنج کشیده باشد وهمان باشد که بوده است. پس در آسیب شناسی تاریخ شفاهی  جنگ ؛ نویسندگان  فریب کارهای ریز ودرشت وحرف های بزرگ وکوچک لفاظی مغرورهارا نخورندتا اثری برایشان نداشته باشد وبرای سازندگی  وبالندگی انسانها اهتمام داشته باشند.

تاریخ برای بلعیدن عمرمردم وتفکیک گذشته از حال وآینده نیست. تاریخ شفاهی ، قانون خشک فلسفه واحساس پر از لطف عرفان ولفاظی کلام واخبار وگزارش نیست. بلکه عـبـــرتهایی است از سختی ها وسختگیری ها؛ پیروزی ها وشکستها؛ ریزشها ورویشها ؛ ایستادگیها وفرار ازجبهه ها شناخت طفره رفتن ها ،مدیریت ها وهنرمندیها؛رشد وشکوفایی ها؛ ساخته شدنها، تهدیدهاوتحدیدها ؛ عزت آفرینی ها ،کرامتها ،هویتها وارزشها ومحرومیتها نرمشها  وشرافتها؛وشناخت ذلتها؛ یافتن و همچنین بررسی قلمروجغرافیا ونقشه ها وعملیاتهاست که از زبان رزمندگان گویا گشته وبا حقیقت گویان ودرست اندیشان مطرح تا بار دیگر حکومت ها درجهان به دست نا اهلان نیفتد. وآفت وآسیب اصلی این مهم است. که استراتژی حق را گم کنیم و به ظاهر توجه کنیم. وارزشهای مقدس را دریابیم.

برای ارزیابی وبررسی وشناسایی وکاویدن تاریخ جنگ  ودر آوردنش از درون دل انسانها وعیوب  آن از ضمیرزبانها ؛ با رعایت بی طرفی، طالب بودن واقعی تاریخ شفاهی جنگ هشت ساله دفاع مقدس لازم است. وایستادن برهدف وبا امام حق حرکت کردن است. تاریخ درست، از روشنایی هاسخن به میان آورده وغیبتها  وپنهان نگه داشتن ها، تاریخ را به نادرستی سوق می دهد و تاریکی ها ؛گم کردن راه مورخ است. ومسلم این دو روش به یک سو نروند.

تاریخ دقیق، آیندگان را از فرورفتن چاه وچاله در آورده ومورخ راستین معتقد است که پنهان کردن حتی گوشه ای ازآن آیندگان را به نزدیک بینی وکورچشمی  وفرورفتن  انسان ها در تاریکی .وبسترگم کردن است  وبیراهه رفتن  را فراهم می کند. که تاریخ شفاهی مقدمه تاریخ است.

هدف بایافتن ، نشان دادن ورهنمایی کردن ؛ وزمینه رشد وبصیرت را دریافتن به مقصد می رساند.میزانها بایست ثابت باشد. آتش  درگرمای جنوب .عشق ها در سرمای کردستان ،نفرت ها در یورش های دشمن وضعف ها در تکاپوها وشوروشعف ها درزجرها و وحدت در شیرینها ولرزش ها در دو راهی ها و محک زدن مردان در بلندای خاکریز ها وشناخت راه از بیراهه هادر دنیای هشت ساله واینها  ابزاری است برای تاریخ شفاهی وتاریخ شفاهی وسیله ای برای شناخت (ارزش حق) وحق معنای ثابتی دارد به نام ارزش سازندگی (جهاد اکبر)؛ که نمی توان ثابت قدمان را در جاده نادیده گرفت وبی تفاوت بود وبی محلی کرد چرا که روزی حق شفاف وآشکار خواهد شد.

 

بی توجهان به تاریخ شفاهی

کسی که طالب نیست درمقام تولید هم نیست.وفقط زبانش چرخش دارد. ولی دلش فارغ ازتاریخ دفاع مقدس است وکاری با تاریخ ارزشها  ندارد. خواسته هایش را گم کرده است. برخی ازمسئولین ازاین طیفند، نه حاضر به همکاری بوده ونه دست رد از تلاش کنند گان می کشند وجز ممانعت کاری نمی کند. ممانعتی  که بر دلها گره می افزاید.

ازکسانی که از تاریخ عبرت نگرفته اند چگونه می توانیم باورداشته باشیم. که توجیه گر نیستند ووراجی نمی کنند. چنین کسانی نه تنها پنهانها را آشکارا اعلان نمی کنند ونهفته ها را بیرون نمی ریزند . بلکه آنها زوایای پنهان را نمی بینند،و نزدیک بینی، بیش نیستند. نمی خواهند به آیندگان شناخت دهند .تا اگر کسی خواست راه را از چاه باز شناسد نشانه وکتابی درست در دست داشته باشد. می خواهند خودشان را نشان دهند.

سیرت رزمندگان

             بعد هشت ساله دفاع مقدس ،رزمندگان  به سه گروه تقسیم شدند.

الف: شهداکسانی شدندکه بعد از تولد دوباره متولد شدند.در دنیا طرحی نو درانداختند؛ از عادت ها گذشتند به راه یقین دست یافتند؛ از تقلید ها دست برداشتند به راه حقیقت رسیدند؛ خرافات ومبهمات را زیر پا گذاشتند به عزت رسیدند. تولددوباره شان را همه مردم جشن گرفتند اما گروهی فهمیدند وگروهی درک نکردندوگروهی هم در باغ نبودند.اما شهدا ء در قهقه مستانه شان عند ربهم یرزقون گشتند.

ب: برخی آزاده وجانباز گشته  گرچه اندک تعدادی ریا کارانه به درونشان خزیدند ودر در صدهای امتیازگیری خویش را به تمارض زدند ولی اغلب چشم ها را بستند لب هابسته تر چگونه جانباز شده اند ونگفتند که تابا ریا فاصله یافته وبادرک اخلاص  به مراتب  هم انصافا خود را به شهداء رساندند.

ج: رزمندگان: بقیه کسانی که در خدمت جنگ هشت ساله بو دند و رزمنده گویند که آنها نیز به سه دسته تقسیم شدند

1ج- آنها که استوار بر سر سخنان ارزشگرانه خویش ایستاده اندودر جامعه از یک سو هیبتی دارند واز یک سو طردند .ازیک سو ، سازندگی خویش وانسانیت را دنبال کرده واز سوی دیگر به دنبال تربیت جامعه هستند. هر تربیتی برایشان ارمغان است. در هرپست ومقام ومنرلت که قرار می گیرند وچون ایام جنگ دنباله جهاد اکبرند. ارزشها برایشان موضوعیت دارد.وتمام مردم را به ارزشها دعوت می کنند. انسان را و ارتباطش با امام را ومسیر صراط الهی را مطالعه می کنند،تا ارزشهاوسازندگی روحشان در جامعه تسری بخشد. وشهداء را حاضر وناظر می دانند.

2ج- دسته دوم کسانی هستند  که با استفاده ازامتیازات جبهاتشان به شهرت مقاماتشان نازیده وخیلی ازارزشها را فراموش کردند. ادای تربیت کردن جامعه را در می آورند لیکن در خانواده خویش نیز به مشکلات بر خوردند.ربا و ریا و... وارد زندگیشان شده است.

ودست ریاکارشان گاهی آبرو ریزی می کند. گاهی خودرا بزک کرده وبه نمایش می گذارند وگاه عیوب را چنان درشت نشان می دهند که جامعه را به وحشت می اندازند.

3ج -دسته سوم همانها هستند که همراه مردم شدند وچون مردم فرهنگ عادی را دنبال

می کنندبا نگاهها حرف میزنند.  امتحانی وآزمایشی که مردم می دهند خودرا شریک می دانند وچون مردم زندگی می کنند.

چقدر رزمندگانی را دیدیم که مخلصانه درخط مقدم حضور یافتند وبالای دستگاه لودر وبلدوزر نشستند ودر مقابل دشمن سیبل شدند تا خاکریزی احداث کنند. رزمندگانی را دیدیم که درتمامی صحنه ها مخلصانه بسیج را پی گرفتند. ومدرسه عشق را باکسب رتبه الهی طی کردند.آرپی جی بدست گرفتند وتا نزدیکترین نقطه دشمن رفتند ومین هارا خنثی کردند برای شناسایی به رنگ دشمن درآمدند. در صورتیکه می توانستند درکنار پدر ومادرشان بانازودررفاه زندگی کنند. اما اینها ساختن را ساخته شدن را  عزت وکرامت انسانی رابه نمایش گذاشتند.  ومصاحبه گر نباید از آن غفلت کند.

سازمان ها

4- اعضای سازمانهای سپاه پاسداران وبسیج؛ ارتش جمهوری اسلامی ایران ،ژاندارمری، ؛ جهاد سازندگی، ستادهای جذب وهدایت وهیأت کمک مردمی ، وکمیته های مردمی و.....ازجمله کسانی هستند که چتدان اهمیت داده نشده است.

گروه دیگر

5- تمام مردمی که به هرنحو در کمک رسانی از دورنرین روستاها تا بازاریان واصناف وپیشه وران ؛ تعمیر کاران ورانندگان و فن آوری مخترعین ومکتشفین ومحققین  و مهندسین وپزشکان ومعلمان و... ازجمله افراد رزمندگان محسوب می شوند  که چندان توجه نشده است. ودرتاریکی تاریخ شفاهی مانده است.

اینها اولین واصلی ترین مرکزومسند تاریخ شفاهی هشت ساله دفاع مقدس شمرده می شوند  که فعلا درمصاحبه ها دیده نشده است.

رزمندگان ازهمین مردم بپا خواسته اند.ومانند آنها برای دریافت وترویج ارزشها و هنجارها درتلاشند.وازناهنجاریها و بدیها گریزانند.منفعت طلبی وضرر گریزی هر انسانی را شامل می گردد.

تاریخ دفاع مقدس تاریخ  بزرگی است. ازآغازش تا پایانش، هشت سال از 400شهر ایران ،از26 استان آن روز ، هزاران روستا وجمعیت40تا60 میلیونی  هشت ساله دفاع، مسلمان ومسیحی وزرتشتی وحتی ازکشورهای شیعی، وحتی از عراق کشور دشمن، گرچه محدود هستند اما ترکیب این همه انسان در یک عقیده جمع شدنش شگفت آور است. هجرت ها وبا امام حرکت کردنها عین ارزش است. وتقدس دارد.

تفاوت دو نوع پشتیبانی

مصاحبه کننده درجنگ ایران وعراق شایسته است بداند که جنگ  ایران وعراق با جنگهای   دنیا تقاوت داشت.

چون عراق با سازماندهی ارتشی وبا بهره مندی از حمایت اطلاعاتی وحمایتی کشورهای جهان برخوردار بود.

ایران با سازماندهی مردمی ورهبری دینی؛دفاع نمود.

 ایران با حمایت خودجوش مردمی  که نظم دهیش بسیار مشکل است جنگ را به پایان برد.

کشورهای همسایه با تمام حرص؛ پشتیبان سیاسی واستراتژیک قومی از عراق پشتیبانی می کردند.

ایران با تکیه بر دین وجهاد دفاعی  استراتژیک  نظامیش را  دنبال کرد. به عنوان نمونه با مراجعه به  صحیفه نور:

سخن  امام :

کمک با میل ورغبت یا با زور ونکبت

خداى تبارک و تعالى که مشاهده مى‏فرماید که یک ملتى از کوچک و بزرگشان مى‏گویند ما اسلام را مى‏خواهیم، عنایتش را به اینها متوجه کرد. این عنایت الهى است که جوان کذایى که باید در- به حسب طبع خودش- باید در کجا باشد، این را کشاند به جنگهاى بین اسلام و غیر اسلام، و با چه روى گشاده. مثل سربازهاى دیگران نیست، که باید با فشار و زور و وعده و وعید آنها را وادار کرد به امر. اینها همچو به طبع خودشان. من وقتى که در تلویزیون مى‏بینم که یک گروههایى، زنهاى یک بلدى- خوب، همه بلاد این طورند- نشسته‏اند و دارند براى این جوانهایى که در جبهه‏ها مشغول هستند، با کمال جدیت دارند بسته‏بندى مى‏کنند، دارند نان مى‏پزند، دارند بسته‏ها را درست مى‏کنند، من خجالت مى‏کشم که ما چرا، ما چه هستیم و اینها چه هستند. یک ملت این طورى شده است. یک ملت، ملتى شده است که براى اسلام و براى وطن اسلامى خودش تمام قشرها قیام کردند. هر که هر چه مى‏تواند. خوب، دیدید که بعضى [از] این پیرمردها، یکى از آنها هم آمده بود اینجا، از این پیرمردها مى‏روند التماس مى‏کنند که ما جبهه جنگ برویم. با اینکه نمى‏تواند برود، مى‏گوید نه، من قدرتش را هم دارم بفرستید مرا، مى‏توانم. بچه‏هاى کوچک هم همین فکر را دارند. همین کار را که بزرگها مى‏کنند، بچه‏ها هم همان کارها را انجام مى‏دهند، و تعلیمات نظامى کانّه مى‏خواهند بگیرند. یک مملکتى این طورى شده است. این عنایت خداست که به ما توجه پیدا کرده است. ما تا این عنایت را داریم، شکست نداریم.

تفاوت قحطى در جنگ دوم ووفور درجنگ تحمیلی :

در جنگ دوم بین الملل با آنکه ما طرف جنگ نبودیم آن چنان قحطى شد که نان و ما یحتاج عمومى به سختى پیدا مى‏شد؛ و اکنون که ما در جنگ چنانى هستیم باید ملت ما تحمل لوازم مبارزه با قدرتهاى بزرگ را داشته باشد و با دولت همکارى کند و به تبلیغاتى که از جانب منحرفین مى‏شود اعتنا نکند تا پیروزى نهایى را به دست آورد.

در آن سالى که متفقین آمدند به ایران، من خوب یاد دارم که در قم که ما بودیم، تقریباً تمام دکانهاى نانوایى بسته شده بود و قحطى وجود پیدا کرده بود، حتى یک روز، که اواخر امور بود، من با یک بچه‏اى که همراهم بود داشتیم مى‏رفتیم، یکدفعه این بچه به من گفت: آى نون! که نان را، مدتها بود نان سنگک را ندیده بود. شما مى‏دانید که ما الآن در حال جنگ هستیم؛ و به حسب حال جنگ، آن هم جنگ با تمام ابرقدرتها و آن هم اینکه ما را محصور کرده‏اند، مدتهاست ما محصور اقتصادى هستیم و مشغول جنگ هستیم، مع ذلک با کوشش خود ملت و با کوشش دولت اینجا باز رفاه نسبى هست. و من امیدوارم

که این جنگ بزودى تمام بشود و لشکر اسلام بر کفر غلبه کند.

تفاوت مردم عراق با مردم ما:

اگر پیدا کردید یک دهى در عراق این جورى کمک کرده باشد به اینها. اینها به زور البته مى‏گیرند، غارت مى‏کنند، به زور مى‏گیرند. اما اگر پیدا کردید یک دِه را در تمام کشور عراق که جوانهایش، زنهایش، براى اینها نان بپزند و- نمى‏دانم- بسته‏بندى کنند!ندارند اینها.

پشتیبان مردمی جبهه ها

الآن که شما در جبهه‏هاى جنگ هستید و ارتشیهاى ما، که خداوند نصرتشان بدهد، در مراکز فعال هستند، الآن کى هست که دارد از آنها پشتیبانى مى‏کند؟ آن زنهایى که براى شما نان مى‏پزند و آن مردمى که براى شما پول مى‏دهند و آن مردمى که براى شما ذخیره‏ مى‏دهند و آن قدر چیزها را مى‏فرستند. همین مردم مسلمانند. شما ببینید در تلویزیونتان که یک زنى که ده تا تخم مرغ آورده، دارد مى‏آورد مى‏دهد همین را. یک بچه‏اى که ده تومان دارد این را مى‏دهد. اینها براى چه اینها را مى‏دهند؟ اینها براى اسلام است، براى کشور اسلامى است. چطور شماها هیچ کارى نمى‏کنید؟

هشدار به جدایی ازمردم

اینهایى که هى نق مى‏زنند، چه مى‏کنند؟ چه غلطى مى‏کنند؟ کدام از اینها رفته در جبهه؟ این نقشه است. شمایى که الآن ان شاء اللَّه، وارد مى‏شوید در ارتش و در جهات بالاى ارتش، این نقشه را توجه بکنید. شما که افسر هستید، این نکته‏ها را باید توجه بکنید که مى‏خواهند شما را از مردم جدا کنند،

نه شرق نه غرب پشتیبانی خودجوش:

مملکت، مملکت شماست، مملکت، مملکت ایران است. اگر ایرانیها از آن صدر تا آن ذیل بخواهند که این مملکتشان این طورى که حالا پیش خودشان هست، و ان شاء اللَّه این غائله‏ها هم ختم مى‏شود، به خیر ختم مى‏شود- ان شاء اللَّه- اگر بخواهید مملکتتان مال خودتان باشد و مال خود این ملت باشد، باید این ملت را به همان گرمیى که هست نگه دارید. و تخيّل اینکه ما یا به شرق متمایل باشیم یا به غرب متمایل باشیم، این در ذهنتان اصلًا دیگر وارد نشود. و نگذارید در ذهن کسانى دیگرى که با شما تماس دارند یا ملت وارد بشود. اینها را همین طور منسجم نگه دارید. یک ملت [است که‏] اصلًا نظیر ندارد این. اگر زمان محمد رضا یک جنگى واقع مى‏شد، مثلًا فرض کنید در اهواز واقع مى‏شد، در خراسان برایش زنها نان مى‏پختند؟! دعا مى‏کردند که- ان شاء اللَّه- شکست بخورد. حالا وضع این طورى است. در کجاى دنیا شما سراغ دارید یک همچو مطلبى. یک همچو پشتیبانى مردم از حکومت، از ارتش. سراغ نداریم ما جایى در این، نظیر نداشت است‏ یک همچو ملتى از کى مى‏ترسد؟! چرا باید بترسد؟! ما خدا را داریم. ما اسلام را داریم. ما براى خدا داریم عمل مى‏کنیم. کسى که براى خدا عمل مى‏کند چرا بترسد؟!

تفاوت همکاری وتبعیت

همکاری یعنی چند نفر با همدیگر کاری را به انجام رساندن

تبعیت یعنی پیروی نمودن از شخص شناخته شده. واین دو ور کنارهم معنادار می گردد.

جز(اطیعو الله واطیعوالرسول واولی الامر منکم) به تعبیر حضرت امام خمینی وبه معماری ایشان معیاری پیدا نشده است. به تاریخ  جنگهای جهان مراجعه شود  به تاریخ گذشته برگردیم ومرور کنیم.

تفاوت تاریخچه کمک رسانی (ساسانیان)و تاریخ( خلفای اسلام ) وجنگ تحمیلی

شروع  خود جوش کمک رسانی درانقلاب قبل ازتجاوز عراق

 کمک مردم به کردستان

قبل از اتقلاب (تسهیلات پزشکی؛)

بعد انقلاب

شروع جهاد سازندگی

سازماندهی مهاجرین جنگی

جمع آوری  مردمی

ستاد مستقر در استانداریها

بسیج شوراها و روستاییان

بسیج تعمیرکاران

راه اندازی کارگاه های تعمیراتی دستگاهای سنگین(لودر، بلدوزر،گریدر، تانک ها،  توپ ها، کاتیوشا وسوارکردن سلاح های 106

راه اندازی کارگاه های تعمیراتی دستگاهای سبک(خودروهای سبک سیمرغ ولندور وتویوتا وموتور ژنراتورها

تحقیقات مهندسی(ابتکارات وخلاقیت ها)

ایستگاه های صلواتی راهپیماییها

تشییع جناره ها

حضور مردم دربمبارانها

همکاری مردمی در استتارها

جاده ها وخاکریز وپل سازیها

بسیج ادارات

اعزام کامیونداران با کامیونهای آنها( مال  وجان بخشی)

حساب های بانکی وقرض الحسنه ها

دانش آموزان

بهداری ها

کارخانه ها

بازار

اصناف

هیئات مذهبی

مداحی ها وتشجیع رزمندگان

تغذیه وخوراک (نان-تخم مرغ- خرما-کنسرو-کمپوت-مربا –شیره-عسل- پنیر- ماست کیسه-دوغ- و...)

باغ -میوه ها (هندوانه-خربزه- خیار- انگور –پرتغال و...)

پوشاک(لباس زیر،کلاه، دستکش، لباسهای گرم، ژاکت و...)

 خیاطیها

لباس  کار مانند تعمیر گاه ویاغواصی 

نیازمندیها

گونی سنگری

پلاستیک سنگری

آشپزخانه ها وکارگاه های بزرگ آشپزی .

کارخانه یخ سازی

رادیو

کفش

قلکها

نامه رسانی(توده)جهاد-سپاه-

داروخانه درجبهه ها

جوایز

خودروها

وسائل یدکی دستگاههای سنگین

آهن  ونبشی

ستادهای جذب وهداینهای کمک مردمی (درصدها{ارتش30درصدوسپاه   45 درصدوجهاد15  درصد وژاندارمری8 درصدومتقرقه2درصد}

نوع کمکها (پیرزن –نابینا-)

کاروان های کمک رسانی

بوسیدن کمکها بوسیله مردم

ابتکارات

باورهای مردمی

اعزام ها

مشایعت رزمندگان

راه اندازی کاروان ها ی مردمی

راه اندازی بازدید از جبهه ها

درکدامین جنگ چنین دیده شده است که همه این امکانات با دست مردم تهیه شود. به واین موضوعات کدام مصاحبه گر به آن توجه کرده است.؟آیا تکریم این مردم به خاطر همکاریشان قابل ستایش نیست؛ وارزش محسوب نمی گردد. ودرایت این موضوع که با ستاد پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد بود مد نظر مصاحبه کننده واقع شده است. یا همچنان برطبل چندسانتیمتر خاک می کوبد که چرا بعد خرمشهر ادامه جنگ دادید.ومتوجه نیست که تا پا روی گردن دشمن نگذاری دست بردار نیست.

ستادپشتیبانی مهندسی جنگ  جهادبستر بسیج

بستری برای بسیج کمک رسانی برای هشت سال جنگ   دفاع مقدس بهترین واژه است . دفاع مقدس عجب تعبیری است. این دفاع برخورد دو قوه حق وباطل است  ما در این جنگ برخورد دنیا رابا خودمان داشتیم . جنگ ایران عراق گفتن اشتباه است جنگ با صدام گفتن معنا ندارد جنگ 40 کشور بر علیه انقلاب بود وهمان توطئه چهل نفره بود که مشترکا بر علیه رسول خدا اقدام کردند.  و مهندسین جهاد گر علی وار  در همه موارد طرح دادند این یک شبه معجزه الهی است اگر ننویسیدمثل پیامبران بی نام ونشان در تاریخ گم خواهید شد. آنانکه کتاب دارند نوشته انکار می شوند وای به حال کسانی که ننویسند . تاریخ را گم می کنند.

کندوکاو عشق درفطرت راستی

همه انسانها بافطرت الهی و هوش خدادادی خود وهدایت وهمراهی علم وآگاهی پس از شناسایی ارزشها وناهنحاریها راه را ازچاه تشخیص داده  وبا مقتصای زمان ومکان عقل خویش را در راه رشد وشکوفایی مکتب خود به تربیت و سازندگی می پردازند.

رزمندگان دراین راستا با بهره وری به موقع؛ یااز شجاعت ویا ازبصیرت بیشتری برخوردارند. آنانکه به گذشت از خوشی ها  ولذتها با فداکاری جان خویش را در طبق اخلاص تقدیم رب العالمین می نمایند.

نزاع عقل وعشق مشهور؛ در این وادی است . عقل کمبود امنیت جامعه را جبران می کند. وعشق آتش گرفتن تربیت گدشته را به نمایش می گذارد.ازبه بلوغ رسبدن این نزاع نوری جاویدان کشف وتولید می گردد. که به آن نور همیشه ناظر (شهید)گویند.

ورزمندگان از این جنس هستند. آنها نیز نور دارند اما ممکن است در اثر بی تقوایی نورشان ازدست برود. وعشق از بزک کردن  دست بردارد وعقل ازامنیت گرد وغبار غم گیرد.

ابهام بزرگ بشر

اینکه می بینید در تاریخ  خیلی ها  برایشان  تعجب آور است که مکتبهای الهی چگونه توانسته اند بسیج راه نداخته وبه تن افراد شجاع وبصیر وفهیم ناگهان لباس رزم  بپوشند از ابهام بزرگ بلوغ عشق وعقل است. خوشی ها را کنار گذاشتن آسان نیست. ارزش شناسی سهل نیست.سنجه می خواهد.درک اینکه جان می دهند چه می گیرند . سخت است. برایشان باورکردنی نیست.این موضوع مقدس چیست.( دفاع مقدس مقدس بودنش) ازاین ناحیه است. جان می دهند تا از امام جانان کلید همنشینی  گیرند.

جغرافیا ی خرمشهر وآبادان وشلمچه برایشان معنا ندارد.تنها یک بستر است.

 متعجبین خوشی رادنبال می کنند، کسی که بین دستشویی وآشپزخانه گالری ورزش دو ساخته چه می داندبا امام بودن یعنی چه؟

کسی که حرمسرایش پرشده ازتورهای حریر کرم سفید وشبهایش را با شهوت  وروزهایش را زوروظلم پرکرده چه می داند قسط وعدل یعنی چه؟

تمام عقیده اینها در تعصب طمعی گره خورده است .تا آنچه را می بیندمتعلق به خودداند.وآنچه را نمی بیند  باور نکرده وطرد کند. پس قیا متی نیست. حساب وکتابی نیست. وهمه چیزدرهمین دوروز است که می بینید. دید برایشان تا نوک دماغ بیش نیست.

در راه مانده ها ازهنر خود بی خبرند .وبه بازار نرسیده هرچه داشته اند از دست داده اند.

با اولین وسوسه ها فریب خورده اند چنین کسی چه می داند امام کیست؟ یا خودرا دانا دانسته ویا دیگر اندیشی را امام می گیرد وهردوخیال  به بیراهه رفتن است.

وقتی انسان بیراهه رفت .تمام تجربه هایش وتمام عبرتهایش دربیراهه رفتنش همراه او هستند. وهرروز انسانیتش هم گم  می شود. انسانیت که گم شد. هدف گم می گردد.

هدف مفقوده؛ درسوالاتش دیدگاه جغرافیایی پیدا می کند .یعنی تا نوک دماغ دیدن وبه جهان دیگر فکر نکردن. بعد رزمنده را مورد سوال قرار می دهد که چرا بیش از خرمشهر ادامه دادید؟ چرا  جنگ رامقدس میشمارید ؟

ورزمنده را هم در فریب خود شریک می کند گره می اندازد تا با کم بینی اوراهم ازرفتن بازدارد. ورزمنده هم اگر خودرا نساخته باشد باخته است.

سوال این است که چرا برخی بزرگ فکر نمی کنند. وقت تلف می کنند با این همه استعداد متقابل واختلاف سلائق  خودرا رشد نمی دهند.گره درست می کنند؛درصورتیکه رهبر معظم وحضرت امام(ره) جهانی فکر می کردند ومی کنند.

 مثال: یک صاحب انتشاراتی به خیال خویش ده ها کتاب منتشر کرده بود، وقتی به کربلا می رود  وشروع به تبلیغ می کند در جواب می گویند کتابی که ترجمه نشده است وبه فارسی است به درد ما نمی خورد. آن موقع متوجه میگردد که تا حالا محدود فکرکرده وعمل نموده است. دست اندر کاران تاریخ شفاهی نیز بدانند که کتبشان سخنشان جهانی خواهد شد. وبه جای گره انداختن در کار مشکل گشا باشندوبرای هرگام آهسته ولاک پشتی حرکت نکنند.

برای هدف تاریخ شفاهی  از عبرتها ،از تجربه ها، ازچالشها، ازدینداری ودردمندی ازمحرومیتها وظلمتها وازپیروزیها وشکستها و از روزها، ازسرما، از گرما، ازجنوب از غرب، ازجمع از فرد، ازگرسنگی از تشنگی، ازخنکی ازحرارت؛ازغذا واز آب و ازدریا ورود ازکوه وازدره، از خودروها ازتانک از هواپیما، ازافراد قدبلند ازمتوسط القامه ها ازریز نقشها؛ از درشت هیکلها، از لوطی ها ، از جوانمردها، وازخورشید وازماه وازنقشه ها وتوپوگرافی ها، ازریشه ها وساقه ها وازشاخه ها وازمیوه ها ازسیاه وازسپید وازصفا واز صمیمیت ها،ازروزگار واز عملیاتها وازکمینها ؛ ازترکها وکردها وازلرها وازخوزها وازخراسانیها وازاصفهانیها ازیزدیها وازمرکز وحاشیه نشینان واز عربها وافغانها  و...ترکیبی درست می توان کرد که معجون تاریخ شفاهیش راهگشای آینده بشربت خواهد شد .( اینها وسیله هستند برای ارزش) تحرکی بوجود خواهد  آورد.تابشریت هویت خودرا پیدا کند  ارزش خودرا دریافته وشیوه انسانیت متقی را که همانا بندگی است طی کرده وپرچم صلح وصفا را به اهتزاز در آورند.

بایست گفت که شهرت ومقام وپست   وریاست دنیایی، هویت نمی آورد.اینها وسیله هستند که با جایگاهشان وسیله تهذیب وتقوی وتربیت می شوند. اینها نردبان امتحان است.راه را نزدیک می کنند.اینها را باید دوشید تا سرطان نشوند واین کار ارزشمند را فرمانده کل قوا امام خمینی(ره) انجام داد. این ارزشی است که از زبان رزمندگان ازوصیتنامه شان منتج می گردد.

بایست هدف را از  زبان رزمنده شنید ونوشت که مهاجر چرا ارزش را در هجرت یافت چگونه با( امام )کسب کرد بایست در تاریخ شفاهی دقت کرد تا ثابت شود که رزمنده دانا تر وحسابگرتر از نشستگان در خانه وکاشانه است.  تاریخ شفاهی جنگ است که سازندگی رزمنده را معرفی کرده که نه به غذا ونه به مسکن ونه به رفاه می اندیشیده است.وتاریح شفاهی  بستری شود که رزمنده ثابت کند که چرا رزم را بر بزم وخطر را بر آسایش  ترجیح داد.وارزش ومحاسبه در چه بوده است .از چه رو لذت می بردند عشقشان در چه بود. بصیرت و عزتشان درچه شکل گرفته بود . گرچه رزمنده از غنیمت  هاوپیروزیها  سخن می گوید اما هدفش بزرگ تر است وچگونه ازخود گذشته فداکاری کرده وهویت را هدف خویش دانسته و شهیدش آخرت را خریده است. چرا که تاریخ شفاهی  دفاع مقدس  به حضورشهداءبه ناظر وحاضر همیشه تاریخ بودنش گواهی می دهند.ومی گویندشهید تنها کسی نیست که در معرکه جنگ به خون آغشته شده باشد.شهید زنده تاریخ است. وتاریخ با شهداء زنده است.

که خون شهدا در جامعه تزریق وهر بدعتی ورکودی را یافته وهر سنت الهی را حراست می کند.در هستی حضور دارد. وقلعه بان مکتب حق است. چشم وچراغش رهنمای آیندگان عدالت طلب است. تاریخ شفاهی بایست ارزشهای وحی را بروز دهد تا ازهر آسیبی بری شود.

ما دریک نطام  مرتبط وهماهنگ با نسل های آینده  تاریخ صحیح را برایشان آماده می کنیم وچون پادشاهان نیستیم که تاریخ را یک طرفه بنویسیم. به رشدی رسیده ایم که حتی اززبان دشمنان ومنافقان  وفتنه گران نیز درتاریخ خود می آوریم. (دشمن شناسی یک اصل است)تا درتربیت نسل آینده کم نیاوریم.پس یک برخورد ناشیانه ننوشتن ونام نبردن از یک گروه دفترچه راهنمای خوبی رادراختیار آیندگان نگذاشته ایم.

این نظام یک درخت است . درختی که به  فرموده قرآن دشمن را مبهوت کرده ودوست را متعجب، پس اگر درتاریخش ،تاریخ شفاهیش ، کم وکسر بنویسیم ویا به فرمایش شهداء ننویسیم بر خمینی وخامنه ای چه گذشت هیچ ننوشته ایم. آینده را با سازندگی وتربیت  وبالندگی عزت پروری وایستادگی ؛آشنا نکرده ایم. که ما برای سازندگی آمده ایم. وبرای سازندگی سخن می گوییم  ومی نویسیم.    والسلام

                                                     

منابع:

قران کریم سوره  انسان

نهج البلاغه

 


سایت تاریخ شفاهی


 
تعداد بازدید: 5772


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.