تقابل اسناد و خاطرات در قیام مسجد گوهرشاد


از میان انبوه مصاحبه‏هایی که راجع به تاریخ معاصر در مدیریت اسناد آستان قدس رضوی انجام شده است یکی از مداخل مورد بحث در پاره‏ای از مصاحبه‏ها ‏قیام مسجد گوهر شاد است. راویان مختلفی راجع به این قیام خاطراتی را بیان داشته‏اند و به صورت پراکنده از این قیام یاد کرده‏اند. هرچند این موضوع طرحی مستقل بود که هم بخش تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی به آن پرداخته و هم شعبه منحل شده مرکز اسناد انقلاب اسلامی مشهد مصاحبه‏های مفصلی در این زمینه انجام داده‏اند. در واقع این مصاحبه‏ها سال‏ها بعد از قیام خونین مسجد گوهرشاد انجام شده است و روایتگران یا شاهدان اصلی موضوع نبوده‏اند و یا اینکه به لحاظ گذشت زمان طولانی از واقعه خاطره درحافظه کم رنگ شده بود. ولی اهمیت این موضوع موجب شده تا بازتاب حادثه به صورت شفاهی چندنسل بعد هم در میان خانواده‏های مشهدی انعکاس داشته باشد.
روایت قیام مسجد گوهرشاد انعکاس خفقانی است که بعد از این حادثه در شهر مشهد پدید‏ می‏آید، سانسور مطبوعات و فشارهای حکومت تا جایی است که کمتر نوشته‏ای راجع به این موضوع تا قبل از شهریور1320 وجود دارد. عدم پرداختن به موضوع در زمان واقعه موجب شده تا منابعی که بعدها به رشته تحریر در‏ می‏آیند بیشتر محتوای احساسی و مبهم به خود گیرند. در لابلای اسناد و خاطرات موجود هرآنچه بیشتر نمود پیدا کرده است اصل ماجرا است و تحلیل‏های متفاوت از موضوع بعد از انتشار اسناد شکل گرفته‏اند.
در مواردی روایت‏های شفاهی این قیام در رمان‏هایی همچون «پاریس پاریس» آقای تشکری و «جاده جنگ» انوری انعکاس داشته است که واکاوی و بررسی دقیقی را‏ می‏طلبد. هرچند مطالب رمان «پاریس پاریس» در صدد القای قصه‏ای جدید از قیام گوهرشاد است که اسناد به آن اشاره ندارند و به عبارتی زایش‏های فکری نویسنده در خلق داستانی نه چندان مستند، موفق نبوده است وخواننده با مرور آن به روایتی جدید و غیرمستند آگاهی پیدا‏ می‏کند.
با اینکه خاطرات گردانندگان قیام منتشر شده است ولی در مواردی تحلیل‏های منتشر شده در نخستین مقالات، پژوهشگران را با زمینه‏های جدیدی از قیام آشنا‏ می‏کند که کمتر در خاطرات منعکس شده‏اند. به طوری که درباره بهلول در ‏شماره‏های 434 تا 444 مجله تهران مصور درسال 1330 مقاله ‏با عنوان «پنجه خون‏آلود انتلیجنس سرویس» به قلم آشنا برای اولین بار پرده از یک راز مهم سیاسی، قتل داور وزیر مالیه و اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی، برمی‏دارد. تقابل اسناد و خاطرات قیام خونین مسجد گوهرشاد قابل تامل است. هر کدام درصدد ارائه اطلاعات جدید بوده ولی در یک نکته مشترک‏ هستند و آن ابهام در آمار کشتار و مکان تدفین شهدای گوهرشاد است.
قیام مسجد گوهرشاد در ‏زمان خود یکی از اتفاقات مهم است زیرا در دوره رضاشاه با توجه به برخوردهای شدید با هر گونه تحصن در شهر مشهد، این قیام به وقوع‏ می‏پیوندد و منشاء برخی از تحولات‏ می‏شود.
باروی کار آمدن رضاشاه عصر تجدد و نوگرایی هم با شتاب شروع‏ می‏شود. زیرا او مدعی بود وقتی مردم لباس متحدالشکل به پوشند، کلاه پهلوی بر سرگذارند و نسبت به تقیدات دینی سست شوند متمدن خواهند شد. هر چند که وی فکر تجدد مآبی را از اوایل سلطنت(1) خود درسر‏ می‏پروراند و متحدالشکل کردن البسه در سال 1307، ماجرای حضور خانواده پهلوی در حرم حضرت معصومه (س) و مخالفت مرحوم شیخ محمد بافقی در سال 1306 و نوع پوشش اعضای خانواده شاه و دیگر اقدامات اوموید این واقعیت بود ولی سفر ترکیه این تلقی را تقویت کرد.
مسئله کشف حجاب و برخورد با افرادی که حجاب را رعایت‏ می‏کردند در تمام ایران از سال 1314 به شدت اجرا‏ می‏شد. مخبرالسلطنه هدایت رئیس‏الوزراء رضاشاه در مورد تغییر لباس با تمسخر می‏نویسد: «17دی 1314 روز ورود به صحنه تمدن است. مملکت را آوازه تمدن و ترقی فراگرفته است. مسرورم که‏ می‏بینم خانم‏ها در نتیجه معرفت به وضعیت خود آشنایی یافته‏اند، نصف قوای مملکت بیکار بود، به حساب نمی آمد، اینک داخل جماعت شده‏اند.(2) مبارزه با کشف حجاب در اکثر نقاط وجود داشت ولی تبلور این قیام در مشهد بود ‏و به قول نویسنده‏ای در مشهد غیرت زیاد بود.(3) داستان قیام مسجد گوهرشاد از آنجا شدت‏ می‏گیرد که پس از برگزاری جلسات مخفیانه روحانیون مشهد تصمیم ‏گرفته‏ می‏شود که آیت‏الله حاج حسین قمی به تهران برود و مستقیماً با رضاشاه وارد مذاکره شود ولی آقای قمی را در باغ سراج‏الملک توقیف و ممنوع‏الملاقات‏ می‏کنند(4) انتشار این واقعه در مشهد موجب خشم دوستداران آیت‏الله قمی شده و حوادث مسجد گوهرشاد به وقوع‏ می‏پیوندد. تا جایی که سرکوب قیام مردم مشهد و کشتار متحصنین مسجد گوهرشاد بزرگترین جنایت عصر پهلوی اول به حساب‏ می‏آید.(5)
مهمترین منابع منتشر شده در موضوع قیام را‏ می‏توان در سه محور کتاب‏ها، اسناد و خاطرات تقسیم‏بندی نمود.

الف: کتاب‏ها
1- حدیقة الرضویه؛ نوشته محمدحسن بن محمدتقی خراسانی هروی، کتاب مزبور در سال 1326 توسط شرکت چاپخانه مشهد به چاپ رسیده. در ‏حقیقت این کتاب از بسیاری جهات مهم است نخست اینکه زمانی نگارش شده ‏که چند سالی از قیام نگذشته است. دوم اینکه خود نویسنده از شاهدان قیام ‏بوده است.
2- ‏قیام گوهرشاد؛ به کوشش سینا واحد. این کتاب در سال 1361 توسط اتشارات وزارت ارشاد اسلامی منتشر شده است. در این کتاب نویسنده در دو بخش کلی به مسائل پیرامون واقعه گوهرشاد پرداخته است. بخش اول به شرح و تحلیل وقایع مسجد گوهرشاد‏ می‏پردازد و بخش دوم گفتگو با 20 نفر از افرادی است که یا در جریان واقعه گوهرشاد حضور داشته‏اند و در واقع از شاهدین عینی ماجرا‏ هستند و یا آنکه دیگران برای آنها وقایع مسجد گوهرشاد را نقل کرده‏اند.
3- واقعه خراسان؛ به کوشش مسعوى کوهستانی‏نژاد، این کتاب در سال 1375 در تیراژ 3300 نسخه و 194 صفحه توسط انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسیده است. واقعه خراسان در دو بخش تدوین شده بخش اول(6) آن اختصاص به مصاحبه خبرنگار هفته نامه پرچم با آقای نواب احتشام رضوی است که وی به 22 سئوال در ارتباط با واقعه مسجد گوهرشاد پاسخ داده است و بخش دوم(7) خاطرات یک افسر در جریان واقعه مسجد گوهرشاد است.
4- ضربه دوازدهم؛ تالیف محمدجواد میری و سعید کریمیاین کتاب به همت سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد در سال ‎۱۳۸۷منتشر شده است.
5- مسجد گوهرشاد و وقایع مهم آن؛ تالیف ابراهیم زنگنه جدیدترین اثری است که به صورت خلاصه به موضوع قیام مسجد گوهرشاد پرداخته است این اثر در سال 1390 توسط انتشارات خورشید شرق در مشهد منتشر شده است.
6- کشف حجاب از کشف حجاب؛ مجموعه مقالات همایش بزرگداشت قیام مسجد گوهرشاد؛ انتشارات آهنگ قلم مشهد در سال 1388 چاپ نموده است.
7- اعجوبه قرن؛ مجموعه مقالات برگزیده همایش ملی بهلول شگفتی روزگار؛ انتشارات سخن گستر مشهد در سال1390 منتشر نموده است.
ب: اسناد
اهمیت اسناد به این جهت است که حتی به جزئیات واقعه گوهرشاد هم اشاره دارند به عنوان نمونه یکی از افرادی که پس از واقعه گوهرشاد در معرض اتهام قرار گرفت محمدولی‏خان اسدی است در مطالعه اسناد منتشرشده در این موضوع کاملاً نکات مبهم روشن خواهند شد اسدی در وصیتنامه‏اش اشاره(8) به این دارد که بی‏گناه و قربانی یک توطئه است و حتی این واقعیت در اسناد آمده است که شکنجه باعث شده که حرف‏های غیر واقعی بزند.
در ارزیابی اسناد واقعه گوهرشاد در ارتباط با محاکمه اسدی به این شناخت‏ می‏رسیم که حتی بتوانیم تمام افرادی که وی را محاکمه کرده(9) و یا کسی که حکم اعدام را اجرا نموده و پزشکی که صحت مرگ اسدی را تایید کرده است بشناسیم.
1- واقعه کشف حجاب: اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان؛ به کوشش مرتضی جعفری این کتاب توسط سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی در سال 1371 منتشر شد.دراین مجموعه تعداد 226 سند در موضوع کشف حجاب مربوط به اکثر استان‏های کشور آمده است اکثر این اسناد در قالب تلگراف و اعلامیه‏ها از وزارت داخله و وزارت جنگ صادر شده اند.
2- واقعه گوهر شاد به روایت دیگر از مجموعه اسناد چاپ نشده روان شاد اسماعیل رائین؛ به کوشش سیما رائین در سال 1379 چاپ شده است. کتاب مزبور در واقع به بررسی شخصیت‏هایی‏ می‏پردازد که در جریان قیام گوهرشاد نقش داشته‏اند. تکیه‏گاه اصلی این ‏پژوهش اسناد ‏منتشرنشده از قیام ‏گوهرشاد ‏است ‏به خصوص اسنادی که به ‏محاکمه اسدی اشاره دارند.
3- قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد؛ تدوین داود قاسم‌پور این کتاب توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال ‎۱۳۸۶منتشر شده است.
4- بهلول گنابادی به روایت اسناد؛ تالیف دکتر محمد ذبیحی، این کتاب در زمستان 1389توسط انتشارات آیین احمد در قم چاپ شده است.
ج: خاطرات
از جمله منابع مهم در بررسی وشناخت قیام مسجد گوهرشاد خاطرات‏ هستند. اهمیت خاطره‏نگاری در تاریخ معاصر تا آنجاست که این گونه نوشته‏ها در ردیف منابع دست اول در کنار پژوهش‏های تاریخی قرار‏ می‏گیرند. در ارتباط ‏با قیام مسجد گوهرشاد با کمبود خاطره روبرو نیستیم، هرچند تعدادی از این خاطرات تاکنون چاپ شده‏اند ولی تعداد کثیری هم در آرشیوهای تاریخ شفاهی قرار دارند.
بررسی خاطرات سیاسی بهلول(10) بعنوان برجسته ترین فردی که رهبری ‏قیام مسجد گوهرشاد را داشته است از بسیاری جهات ما را با واقعیت‏های این قیام آشنا‏ می‏سازد. آنچه در خاطرات به آن‏ می‏رسیم ترسیم ابعاد واقعه از زبان رهبران قیام است بنابراین اگر کوچکترین کتمان یا دروغ‏پردازی در جریان باشد کاملاً مشخص است. نکته اساسی در ‏خاطره نگاری زمان نگارش یا بیان خاطرات است. به عبارتی بهتر، زمان بیان خاطرات در ارتباط با قیام گوهر شاد چه وقتی است؟ آنچه قابل ذکر است و اعتبار خاطرات را تا حدی کم‏ می‏کند گذشت زمان زیاد از وقوع قیام است. رهبر قیام گوهرشاد به واسطه اینکه بعد از گذشت سال ها ازماجرا لب به سخن گشوده است، بسیاری از ناگفته‏های قیام مزبور را فراموش کرده است. اگر نگاهی موشکافانه به خاطرات بهلول داشته باشیم باید گفت: یکی از نقایص خاطرات سیاسی بهلول این است که از زندگینامه و پیشینه خانوادگی وی مطلبی بیان نشده است. وی علت بیان نکردن خاطراتش را حاکمیت پهلوی می‏داند(11) و معتقد است که اگرچه درباره قیام گوهرشاد بسیاری از نویسندگان متناسب با اطلاعاتی که در این باره داشته‏اند، سخنی گفته‏اند، اما هیچ یک از آن نوشته‏ها همه حقایق را بیان نکرده است. زیرا بعد از فرار این جانب به افغانستان و دستگیر شدنم در آنجا، رضاشاه پهلوی و همکارانش فکر‏ می‏کردند من در حادثه گوهرشاد فوت کرده‏ام.
در خاطرات بهلول ضد و نقیض‏گویی به مراتب وجود دارد، پس از آنکه نواب احتشام با بهلول ملاقات کرد و بیرون رفت بهلول‏ می‏نویسد: من از تصمیم او با خبر نبودم وگرنه اجازه چنین کاری را به او نمی‏دادم زیرا در آن هنگام، خواهان ورود به جنگ مسلحانه و یا آماده کردن مقدمات آن نبودم. هدف من از تحریک احساسات مردم آن بود که عوامل حکومت از نیروی مردمی ترسیده و مرا آزاد کنند. من به فکر جنگ مسلحانه نبودم، زیرا مرجع تقلیدم آیت‏الله‏العظمی اصفهانی به من دستور داده بود با جنگ سرد بر دشمن پیروز شوم.(12) در ادامه مبارزه بهلول در مسجد گوهرشاد بر عکس این قضیه اتفاق‏ می‏افتد و پس از این که بر روی منبر مسجد گوهرشاد قرار‏ می‏گیرد، چنین ادامه‏ می‏دهد: «... بعد از کتک زدن به رئیس اطلاعات، آنها به ما حمله خواهند کرد و هیچ راهی برای اصلاح نیست. راهی جز جنگ(13) نداریم ...»
بهلول در خاطراتش با اشاره به خیانت نواب احتشام به وی دارد: «همچنین اگر نبود خیانت احتشام رضوی چه بسا مقاومت ادامه‏ می‏یافت.... نواب احتشام رضوی(14) این شخص خائن که فرماندهی در ورودی اصلی را به او داده بودم به نیروهای تحت فرماندهی‏اش‏ می‏گوید: شیخ بهلول و یاران او دیوانه هستند، من الآن‏ می‏روم شما نیز بروید دنبال زندگی تان.»
از دیگر شخصیتهای موثر در قیام مسجد گوهر شاد نواب احتشام رضوی است. آن گونه که نواب‏ می‏گوید :«قسم‏ می‏خورم که در قسمت ورود من به نهضت(15) مشهد کوچکترین مداخله یا مذاکره یا تحریکی از طرف مرحوم اسدی نبود»
نواب ‏احتشام رضوی در جریان قیام گوهرشاد یکی از همراهان اصلی بهلول بود. پس از اینکه نواب احتشام رضوی به نمایندگی جمعیت با رئیس قشون مطبوعی مذاکره کرد، نزد بهلول‏ می‏رود و‏ می‏گوید: «باید مردم را به آرامش دعوت کنیم.» بهلول‏ می‏گوید: «آرامش و سکون جامعه کاری است غلط، باید آتش را تیز تر کرد واین فتنه را تعمیم داد.... اگر کلمه‏ای از آنچه گفتی با مردم حرف بزنی ترا تکذیب و تکفیر‏ می‏کنیم. این انقلاب به هر قیمتی هست ولو خرابی مسجد وآستانه و قتل عام مشهد باید توسعه یابد»(16) در جایی دیگر از خاطرات نواب راجع به بهلول آمده است: «حالا‏ می‏فهمم شما عنصری آشوب‏طلب و فتنه‏جو هستید، و همان طور که در همه جا فتنه کرده و فرار کرده‏اید در این جا هم‏ می‏خواهید مردم را در بحبوهه خطر گزارده و فرار کنید.» خانم سکینه نواب رضوی در ارتباط بابهلول گفته: «بهلول آمده بود برای اینکه دست نشانده خارجی‏ها بود و به او گفته بودند که بیاید شلوغ کند»(17) قضاوت در ‏ارتباط بهلول را برخی از خاطرات طوری نوشته‏اند که نیاز ‏به تامل ودقت بیشتری دارد. بهلول ممکن بود یک کلاه پهلوی سرش گذاشته و یک کت و شلوار پوشیده بوده و آن هم شب تاریک و شلوغ راحت‏ می‏توانسته این کار را بکند. بهلول فرار کرد و به اسدی چسباندند که اسدی بهلول را فراری داده و در صدد این معنی بوده است که خطه‏ای خراسان را از ایران جدا کند.(18) یا فردی مشاهداتش را در ارتباط با مسجد گوهر شاد چنین نوشته : «...خلاصه آمدم دیدم چند نفر داش و قلدر، بهلول را روی دوش گرفته‏اند و‏ می‏برند به طرف منبر(19)، بنابراین پس از سرکوب قیام اکثر خاطره نویس‏ها تقصیر را به گردن بهلول انداخته‏اند.(20)
از دیگر کتاب‏های مهم خاطرات سیاسی محمدعلی شوشتری، خفیه‌نویس رضاشاه پهلوی است. شوشتری در سال1314 بازرس در آستان قدس بوده و مشاهدات خود را نوشته است. این خاطرات به اهتمام غلامحسین میرزاصالح در سال 1379 توسط انتشارات کویر منتشر شده است.
هریک از منابع منتشر شده اعم از خاطرات و اسناد و کتاب‏های تحقیقی به نوعی حادثه قیام مسجد گوهرشاد انعکاس داده‏اند. اسناد مرجع مهمی در این ارتباط‏ هستند و در واقع تقابل خاطرات و اسناد در برخی از موارد مداخل جدیدی از قیام ایجاد کرده‏اند که واکاوی جدی آنها انتشار اسناد و خاطرات بیشتر‏ می‏طلبد.


پانویس‏ها:
1. جعفری، مرتضی. واقعه کشف حجاب، اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان. به اهتمام مرتضی جعفری، صغری اسماعیل‌زاده، معصومه فرشچی. تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ‎۱۳۷۱.ص21
2. جعفری، مرتضی. واقعه کشف حجاب.ص22
3. واقعه عاشورای ثالث یا انقلاب خونین ثانی مشهد مقدس در دهم ماه ربیع‌الثانی مطابق هشتم دیماه. تهران: بی‏نا،1331. ص6
4. حسینی معینی، سید عباس. روحانیون اصل محکم. بی جا: بی نا، بی تا. ص22
5. کوهستانی نژاد، مسعود. واقعه خراسان. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، ‎۱۳۷۵. ص1
6. کوهستانی نژاد، مسعود. واقعه خراسان ص19تا97
7. کوهستانی نژاد، مسعود. واقعه خراسان. ص101تا179
8. رائین، سیما. واقعه گوهرشاد به روایت دیگر. تهران: رائین. 1379. ص235
9. کارقضاوت پرونده اسدی توسط 1-سرهنگ حبیب الله قادری 2- سرهنگ دوم رضا افشار قاسملو 3- سرگرد ابوالقاسم داورپناه
5- سرگرد محسن آیرم انجام شده است. اجرا کنندگان حکم توسط رزاقی سرکلانترشهربانی شرق، تقی بردبارمدیر زندان، ستوان دوم غفوری منش محکمه دیوان حرب زمان جنگ و سروان عبدالله رجایی فرمانده پیاده نظام تیر باران - رائین، سیما. واقعه گوهرشاد به روایت دیگر. ص227و239
10. جهت اطلاع از خاطرات بهلول بنگرید به: خاطرات سیاسی بهلول. ترجمه عربی، عبدالعظیم مهتدی بحرانی. برگردان فارسی، علی‏اصغر کیمیایی. قم: اسوه. 1380
11. خاطرات سیاسی بهلول. ص45
12. خاطرات سیاسی بهلول. ص93و94
13. خاطرات سیاسی بهلول. ص97
14. خاطرات سیاسی بهلول. صفحات 116-117-118
15. کوهستانی نژاد، مسعود. واقعه خراسان. ص58
16. کوهستانی نژاد، مسعود. واقعه خراسان. ص72-71
17. واحد، سینا. قیام گوهر شاد. ص245
18. واحد، سینا. قیام گوهر شاد. ص112
19. مصاحبه با حاج غلامعلی نخلعی به نقل از سینا. قیام گوهرشاد. ص179
20. گفتگو با سیدعبدالله شیرازی .... در نظمیه مأمورها‏ می‏آمدند و دست و صورت خود را‏ می‏شستند، چون از جنگ فارغ شده بودند .یکی از آنها که نمی‏دانست من چه کسی هستم به من گفت: واقعاً شما نمی‏دانید ما چه کردیم از روس‏ها بدتر کردیم کاری که ما کردیم روس‏ها نکردند..... همه‏اش تقصیر این ریش بزی بهلول است. به نقل از سینا واحد. قیام گوهرشاد. ص127

غلامرضا آذری خاکستر



 
تعداد بازدید: 7798


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.