بازگشایی نام کوروش و معنی آن در کهن‌ترین آثار تاریخی



دکتر حسن رضایی باغ‌بیدی، متخصص زبان‌شناسی گفت: یکی از گره‌های کور که قرن‌هاست توجه همگان را به خود جلب کرده، منشا نام کوروش و معنی آن است. کهن‌ترین دیدگاه‌ها درباره نام کوروش را در آثار «کتسیاس»، «پلوتارخ» و «استرابو» می‌توان یافت که هر چند پایه علمی ندارند، اما به لحاظ قدمت شایان توجه‌اند.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انجمن علمی دانشجویان تاریخ و باستان‌شناسی دانشگاه تهران شب هنگام دوشنبه (10آبان ماه) بزرگداشت روز جهانی کوروش را در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار کرد. 

دکتر حسن رضایی باغ‌بیدی «درباره نام کوروش» سخن گفت. وی اظهار داشت: زندگی کوروش کبیر، بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی، یکی از مهم‌ترین و در عین حال دشوارترین بخش‌های تاریخ ایران باستان است که هاله‌ای از تقدس نیز پیرامون آن را فرا گرفته است. 

وی افزود: یکی از گره‌های کور که قرن‌هاست توجه همگان را به خود جلب کرده، منشا نام کوروش و معنی آن است. کهن‌ترین دیدگاه‌ها را درباره نام کوروش در آثار کتسیاس، پلوتارخ و استرابو می‌توان یافت که هر چند پایه علمی ندارند، اما به لحاظ قدمت شایان توجه‌اند. کتزیاس و پلوتارخ نام کوروش را خورشید دانسته‌اند. 

نویسنده کتاب «راهنمای زبان پارتی» خاطرنشان کرد: زندگی کوروش، یکی از مهم‌ترین و دشوارترین بحث‌ها درباره ایران باستان است. آن‌چه درباره کوروش مورخان عهد باستان نوشته‌اند، آمیزه‌ای از تاریخ و افسانه است. هرودوت که حدود یک قرن پس از کوروش می‌زیست، آن گونه که خود تصریح کرده است، از میان چهار روایتی که در اختیار داشته، روایتی را برگزیده که از پارسیان شنیده است. 

«کتزیاس» هم که حدود نیم قرن پس از هرودوت بود، روایتی نقل می‌کند که چندان قابل اعتماد نیست؛ هر چند او به منابع دربار هخامنشی نیز دسترسی داشته است. «گزنفون» نیز در «کوروش نامه» تنها گوشه‌هایی از واقعیت را انعکاس داده است. 

نویسنده کتاب «روایت آذرفرنبغ فرخزادان» خاطرنشان کرد: در روایت‌های مربوط به کوروش و چگونگی زندگی و مرگ او گره‌هایی وجود دارد. یکی از آن گره‌ها مربوط به نام کوروش است. کهن‌ترین نوشته‌ها در این باره به «پلوتارک»، «استرابو» و «کتزیاس» می‌رسد که هر چند پایه علمی ندارند، به لحاظ قدمت، شایان توجه است. 

وی افزود: کتزیاس و پلوتارک معنی نام کوروش را «خورشید» دانسته‌اند و «استرابو» در کتاب خود نوشته است که نام کوروش در آغاز «آگرادایس» بود و کوروش نامی است که او پس از پادشاهی و با الهام از رود «كُر» در پاسارگارد برگزید. سستی این نظر از این‌جا روشن می‌شود که پیش از کوروش بزرگ، پدر بزرگ او نیز نام کوروش داشت. 

رضایی یادآور شد: در سال‌های اخیر نیز در این باره نظریات گوناگونی ابراز شده و معانی متعددی پیشنهاد شده است. بیشتر کسانی که به این کار دست یازیده‌اند، علاقه‌مندانی بوده‌اند که گاه حتی از ابتدایی‌ترین مباحث زبان‌شناسی تاریخی تطبیقی و تحولات آن بی‌خبر بوده‌اند. 

آن‌ها پیشنهادهایی بی‌دلیل یا تنها به سبب شباهت‌های ظاهری میان کلمات ارایه داده‌اند که جز خیال‌پردازی، نام دیگری بر آن‌ها نمی‌توان نهاد. برای نمونه، آن‌ها معانی پسر خورشید، چوپان، روشنایی، پسر راستی، خورشیدوش، سرور و مجعد موی را پیشنهاد کرده‌اند که هیچ کدام اعتبار ندارد. 

در میان زبان‌شناسان نیز پیشنهادهایی شده است. «زادک»، کوروش را نامی ایلامی دانسته و پرستار و نگهبان معنی کرده است، «آیلرس» آلمانی آن را نامی ایرانی شرقی دانسته و گفته است که مفهوم آن روشن نیست، «آبایف» نیز کوروش را جوان و کودک معنی کرده است. یکی از جدیدترین این دیدگاه‌ها مربوط به «هوفمان» آلمانی است. او کوروش را «خوار کننده دشمن» معنی کرده است. 

نویسنده کتاب «واژه‌شناسی و ریشه‌شناسی» گفت: هوفمان برای معنی کردن نام کوروش، ریشه هند و اروپایی را گرفته و «کورو» را از این ریشه مشتق دانسته و گفته است که منظور از این نام، کسی است که دشمن را تحقیر و خام می‌کند. این نظریه‌ای است که مرتب تکرار می‌شود. حتی در «دانشنامه ایرانیکا»، در مدخل کوروش، نظریه هوفمان با قید احتمال، نقل شده است. اما دیدگاه من با چنین برداشتی از نام کوروش فرق می‌کند. 

نام کوروش در کتیبه فارسی باستان، به صورت «کورو» آمده است. این واژه در زبان سانسکریت هم دیده می‌شود. در زبان‌های اکدی، ایلامی، یونانی، آرامی و عبری هم نام کوروش آمده است. در منظومه «مهابهاراتا» هندی نیز از شخصی به نام «کورو» اسم برده شده است و او را فرزند «سن ورنه» و «تپتی» دانسته‌اند. این نشانه‌ها کمک می‌کند تا اتیمولوژی و نام کوروش را بیابیم. این را هم بگویم که «تپتی» به معنای دختر آفتاب است. 

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: به نظر من «کوروش» را باید «جنگاور» و «جنگجو» معنی کرد. این نام یکی از خدایان سکایی هم است. نظر هوفمان هم به این دلیل نادرست است که او ریشه «کورو» را به معنی خوار کردن می‌داند. در حالی که این ریشه در هیچ یک از منابع هند و ایرانی مشتق ندارد. 

سپس کامیار عبدی استاد باستان‌شناسی گفت: در مورد شخصیت تاریخی کوروش، به حد کفایت سخن گفته شده است. درباره این که او چه نوآوری‌های در فرهنگ خاور نزدیک پدید آورد و ایدئولوژی سیاسی جدیدی که بنیان گذاشت، چگونه بود نیز کتاب‌های فراوانی نوشته‌اند. من در این‌جا می‌خواهم به این مساله بپردازم که بازتاب رفتار کوروش، در جهان معاصر چگونه بوده است؟ 

وی افزود: می‌دانیم که آمریکا که مستعمره انگلستان بود، در سال 1776 استقلالش را به دست آورد. در روز 14 ژوئن سال 1776، سیزده نماینده مجلس، در شهر فیلادلفیا، دور هم جمع شدند تا مدرک اعلامیه استقلال آمریکا را امضاء کنند. آن‌ها از «تامس جفرسون» که مرد ثروتمند، اما باسواد و کتابخوانی بود، می‌خواهند تا قانون اساسی آمریکا را بنویسد. جفرسون هم مرد دانشمندی بود و هم انگلیسی را به روانی و فصاحت می‌نوشت. ضمن این که با مفاهیم فلسفی و سیاسی آشنا بود. 

در ابتدای مراسم غلامحسین کریمی دوستان، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران سخنان کوتاهی بیان کرد. او در بخشی از سخنانش ضمن اشاره به این نکته که ایران و اسلام را نمی‌توان از هم جدا کرد، گفت: «کوروش شخصیتی ایرانی است که ما به او افتخار می‌کنیم. هنگامی که بیانیه او را می‌خوانیم درمی‌یابیم که او از حقوق انسان‌ها سخن گفته و برای همه انسان‌ها، چه ایرانی و چه غیرایرانی، احترام قائل شده است. اگر ما او را بزرگ می‌داریم، به خاطر کشورگشایی‌های او نیست، به سبب پایبندی او به مسائل انسانی است» 

در ادامه مراسم بخش‌هایی از منشور کوروش خوانده شد و کلیپی به نام «در جست‌وجوی کوروش بزرگ» به نمایش درآمد. پاشا دبیر اجرایی همایش نیز ضمن خیر مقدم به حاضران، از استادان و کسانی سپاسگزاری کرد که انجمن‌های علمی دانشجویی تاریخ و باستان‌شناسی را در برگزاری این همایش یاری داده‌اند. تارنوازی استاد جلال ذوالفنون به همراه تنبک نیما ضرغامی از دیگر برنامه‌های تدارک دیده شده بود. در پایان نیز لوح‌های تقدیری به سخنرانان و استاد ذوالفنون پیشکش شد.


خبرنگار : آناهید خزیر



 
تعداد بازدید: 7130


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.