هنر طرح‌های تاریخ شفاهی

نویسنده: ماری سیرینگ[1]
ترجمه: نرگس صالح‌نژاد

22 آبان 1396


دن کلارک به یاد مخاطبان آورد که تاریخ اغلب انتزاعی است و سپس نکاتی درباره ضبط تاریخ بر اساس روایت‌های دست اول بیان کرد. عکس از نیکل مورسفیلد[2]

 

 

روز 19 اکتبر، دانشگاه اوکلند میزبان دومین دوره از سلسله سخنرانی‌های تاریخی سال 18-2017 در اوکلند سنتر[3] بود. تاد استس[4] استاد تاریخ دانشگاه اوکلند و سخنران افتتاحیه این مراسم، می‌گوید: «این چهاردهمین سال از این مجموعه است، پس پرقدرت برگزار می‌شود.»

دن کلارک[5] استاد تاریخ دانشگاه اوکلند هم یکی از سخنرانان بود. او تاکنون چندین اثر در حوزه تاریخ شفاهی منتشر کرده است و حضورش در این رویداد برای به اشتراک گذاشتن نکات و ترفند‌هایی با دانشجویان، اعضای هیئت علمی و جامعه بود. کلارک می‌گوید: «تاریخ شفاهی راهی است که مورّخان یا هر یک از شما، با کمک آن می‌تواند در مورد گذشته تحقیق کند. همچنین ابزاری عالی برای جعبه ابزار شماست؛ مهارتی عالی برای تحقیقات شما.»

وی تاریخ شفاهی را مصاحبه‌ای با شاهدان عینی یک واقعه برای بازسازی تاریخ و مصاحبه‌های ضبط شده از حوادث گذشته و شیوه‌های زندگی تعریف می‌کند. او همچنین گفت: «تاریخ صدها سال به صورت شفاهی منتقل می‌شد. این امر همیشه بوده و جنبه فرامرزی دارد.»

تاریخ شفاهی همیشه وجود داشته است و هنوز هم وجود دارد، هر چند گاهی اوقات ذهنی و قابل اعتماد نیست. کلارک بیان کرد: «حافظه فقط یک انبار نیست، بلکه ساخت‌های ثابت و بازسازی‌های تاریخی است». او همچنین از مورّخ تاریخ شفاهی، الساندرو پورتلی[6] از ایتالیا یاد کرد که پیش‌روی مقابله با منتقدان بود.

داستان متفاوت پورتلی از «مرگ لوئیجی ترستولی»[7] به داستان مردی ایتالیایی می‌پردازد که در جریان اعتراضاتی کشته شده بود. او به بررسی و کشف رویدادی می‌‌پردازد که از نظر مردم کاملاً در تضاد با واقعیات بیان شده بود. گزارش‌ها مرگ ترستولی را در اعتراض به ناتو بیان می‌کند، در حالی‌که او در واقع طی یک اعتراض به اخراج‌های کارخانه فولاد محلی در یک سال گذشته کشته شده بود. کلارک بیان ‌کرد: «از یک طرف، ممکن است ثابت شود که تاریخ شفاهی برای قابل اعتماد بودن بیش از حد متکی به ذهن است. این مردم ممکن است اشتباه کنند و فقط حقایق آن را ثابت خواهد کرد. پورتلی[8] در مقابل اصرار می‌کرد که اشتباه در مورد منافع، رویاها و آرزو‌های کسانی برملا می‌شود که آنها را بیان می‌کنند.»

طبق نظر کلارک، صرف‌نظر از تناقض‌هایی در جزییات، فرهنگ و ذهنیت‌هایی که نوشته و مکتوب می‌شدند، هنوز هم با روایت‌های تاریخی سازگار و مرتبط هستند. وی همچنین بر پایه تجارب خود راهنمایی‌هایی برای پیشبرد طرح تاریخ شفاهی ارائه می‌دهد؛ همه چیز را از اهمیت سؤالاتی با پایان باز تا اطمینان از سلامت تجهیزات و حقوقی و قانونی بودن رضایت‌نامه‌ها و ملاحظات پوشش می‌دهد. او حتی بر اهمیت فروتنی و قدردانی نسبت به مصاحبه‌شوندگان به‌ عنوان عنصری از روند کار تأکید و اصرار می‌کند. کلارک می‌گوید: «مصاحبه‌شوندگان به شما اجازه دسترسی به زمان و زندگی شخصی‌شان را می‌دهند. شما برای این امر باید سپاسگزار باشید. ممکن است برخی پاسخ‌هایی که می‌شنوید شما را ناامید کند، ممکن است از آنها انتقاد کنید، اما آن شخص به شما هدیه‌ای می‌دهد و شما باید نسبت به آن با احترام رفتار کنید.»

برای کلارک و دیگر مورّخان همانند او، روایت‌های تاریخ شفاهی اطلاعات بسیار مهمی نه تنها برای طرح‌های‌شان، بلکه برای تلاش‌های گسترده آنان به ‌منظور ثبت تمام عناصر مستند در تاریخ ارائه می‌دهند. وی گفت: «مصاحبه‌هایی که انجام داده‌ام نقاط برجسته‌ای در زندگی حرفه‌ای من هستند. از آنها بسیار آموخته‌ام، از جمله حس تعجب و شگفتی نسبت به این که چطور ما هرگز در مورد گذشته نمی‌دانستیم، چطور در مورد گذشته فکر می‌کردیم وقتی این روایت‌ها را نشنیده بودیم.»

 

 

[1] Mary Siring

[2] Nicole Morsfield

[3].Oakland Cent

[4].Todd Estes

[5].Dan Clark

[6].Alessandro Portelli

[7].Luigi Trastull

[8].Portillo



 
تعداد بازدید: 5068


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.