خاطره‌هایی از چند عملیات

زندگینامه «مهاجر عشق»

ریحانه محمدی

09 دی 1398


مهاجر عشق، زندگینامه شهید حمید رمضانی است که توسط انتشارات سوره مهر در ۲۳ آبان ۱۳۹۸ منتشر شد. نویسنده کتاب، علیرضا مسرتی از هم‌رزمان شهید رمضانی، در مقدمه آورده: «در کتاب قطور تاریخ، فصل جدیدی پدیدار شده است که بسیار عاشقانه است. فقط آنان که دریافتند جانْ بی‌جانان همچو مرداری بیش نیست عزم خود را بر هجرتی بزرگ جزم کردند تا به معشوق برسند. اما این هجرت نه پیمودن کوه‌ها و دشت‌ها و راه‌ها بود و نه گذر از شهرها و روستاها، بلکه هجرتی بسیار عظیم‌تر بود. هجرت از درون خویشتن. آری، می‌توان از درون خویش هجرت کرد؛ اما بال پرواز نه هر کسی را شاید! بال پرواز فقط بر شانه پرستوهای عاشق می‌روید. پیمان عشق بستن کار آسانی است، اما تا آخر بر سر پیمان ماندن نه کار هر خَسی است؛ مرغ زرین می‌خواهد و در آمدن در آتش‌های نمرودیان. شیرمردی باید این راه شگرف، تا عاشقانه و حیران در ره عشق، گریان و خندان راه بپیماید. شهید حاج حمید رمضانی در عنفوان جوانی هجرتی عاشقانه از درون به سوی معشوق آغاز کرد و چندین سال بر سر این پیمان پایمردی کرد. او در کوران حوادث انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مردانه دست از جان شست و پای در این راه نهاد و سر انجام به سرمنزل مقصود رسید.

کتاب مهاجر عشق روایت مستند این مهاجرت عاشقانه است. این کتاب حاصل سه سال پژوهش و بیش از صد ساعت مصاحبه (از جمله 36 ساعت مصاحبه به همت محمدرضا رشیدی و 10 ساعت مصاحبه توسط بهزاد شیخی) و جمع‌آوری اسناد مکتوب و غیرمکتوب از خانواده و دوستان و هم‌رزمان شهید و ارگان‌هایی مانند بنیاد شهید انقلاب اسلامی و مرکز اسناد دفاع مقدس است که تعدادی از این اسناد اتنخاب و در بخش پایانی کتاب درج شده است. برای اطلاع علاقه‌مندان، منبع اغلب خاطرات نیز در پانوشت‌های کتاب ذکر شده است. اگر چه شناخت و معرفی این شهید عزیز شایسته کارهایی بهتر و بزرگ‌تر از اینها است، امیدوارم این کتاب نیز به مصداق هدیه‌ای کوچک و موری نزد سلطان مقبول افتد.»

زندگینامه‌نویسی، از زیرمجموعه‌های تاریخ شفاهی محسوب می‌شود. فصل اول از کودکی و نوجوانی شهید رمضانی در سال 1341، آغاز شده و ماجرای تغییر نامش از شاهرخ به حمید را در مصاحبه با پدرش بیان کرده است. فصل چهارم این کتاب 6فصلی، مربوط به جبهه سوسنگرد است و در آن خاطراتی از عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس و چند عملیات دیگر روایت شده است. فصل ششم هم با روایت عملیات خیبر، بدر و والفجر 8 ادامه دارد و با شهادت شهید رمضانی در سال 1367 به پایان می‌رسد. در انتها نیز تصاویر و اسناد و متن مصاحبه سردار احمد غلام‌پور و سردار بهنام شهبازی درباره حمید رمضانی آمده است.



 
تعداد بازدید: 3106


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.