معرفی کتاب «به رنگِ صبر» خاطرات فاطمه صدر

ماهیت صدام و حزب بعث عراق

ششمین جلد از مجموعه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر

فائزه ساسانی‌خواه

13 مهر 1399


کتاب «به رنگِ صبر» خاطرات فاطمه صدر، همسر شهید سید محمدباقر صدر و خواهر امام موسی صدر است که توسط مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در شهریورِ 1399 منتشر شده است.

پشت جلد کتاب نوشته شده: «این کتاب، روایت فاطمه صدر است از خوشی‌های خانه پدری و دلخوشی‌های نجف در کنار همسر و فرزندان و محنت‌های این شهر روشن؛ از ریشه دواندن در خاک همسر و دل سپردن به رنج‌هایش، شرح زندگی یک زن است تا جایی که به یادآورده و منهای جاهایی که سعی کرده فراموش کند.

این کتاب 559 صفحه‌ای که به کوشش فاطمه نقوی به سرانجام رسیده، حاصل 27 ساعت گفت‌وگو در شهرهای نجف و تهران از دی 1395 تا مرداد 1398 است.

قالب انتخاب شده برای پیاده‌سازی اطلاعات گفت‌وگو است. علت آن اصرار فاطمه صدر است: «ولی آن وقت چیزی را که می‌گویم، می‌خواهم صد در صد همان باشد. برای اینکه آدم مسئول کلام و حرفی است که می‌زند. گفتم به حورا خانم، بالا و پایین نباشد یک کلمه. نمی‌خواهم یک چیزهایی اغراق بشود یا مبالغه بشود یا زیادتر از معمول بشود...»

فاطمه نقوی برای آنکه تصویر روشن‌تری از شخصیت فاطمه صدر به مخاطبان ارائه دهد گفت‌و‌گوها را گاهی به شکل پرسش و پاسخ درباره موضوعات اصلی مطرح کرده و گاهی حرف‌هایی خودمانی، که بخش‌هایی از آن لابه‌لای گفت‌وگوهای اصلی آمده است. بخشی از گفت‌وگوهای کتاب حاضر بازخوانی روایاتی است که در کتاب وَجَع‌الصدر نقل شده، تا مخاطبان به زبان فارسی آن خاطرات را بشنوند. وجع الصدر، سرگذشت‌نامه شهید سید محمدباقر صدر و فاطمه صدر به قلم امل البقشی است که در قم به زبان عربی چاپ و در مؤسسه امام موسی صدر به زبان فارسی ترجمه شده و در دست انتشار است.

خاطرات کتاب در سه فصل تنظیم شده است. فصل اول به دوران کودکی و زندگی خانوادگی تا زمان ازدواج اختصاص دارد و با این سؤال آغاز می‌شود: خانم صدر چرا مصاحبه نمی‌کنید؟ فصل دوم به زندگی مشترک فاطمه صدر و همسرش می‌پردازد. بنا به درخواست و تأکید مصاحبه شونده به زندگی خصوصی چندان پرداخته نشده است: «چیزهای خیلی خصوصی نمی‌خواهم شایع بشود در ملأ، ریزهای زندگی را دوست ندارم نوشته شود. چون یک چیزهایی خصوصی است، ما هم یک خانواده پوشیده‌ای هستیم. در کتاب نوشته بشود قشنگ نیست.»(ص 35)

 فصل سوم به حوادث سیاسی مهم درباره وضعیت عراق و موضع‌گیری شهید صدر اشاره دارد. فعالیت‌های سیاسی شهید سید محمد باقر صدر، سفر به لبنان، صدور بیانیه امام موسی صدر و سید محمدباقر صدر بر ضد صدام و حزب بعث، سخت‌گیری حزب بعث نسبت به علما و به ویژه سید محمدباقر صدر، مرجعیت سید محمدباقر صدر، دستگیری‌های متعددی ایشان، نگاه و رویکرد ایشان به انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، خاطرات تلخ فاطمه صدر از دوران محاصره خانه و آخرین دستگیری همسرش و شهادت شهید سید محمدباقر و بنت‌الهدی صدر از جمله موضوعات مطرح شده در این فصل است. «از وقتی برنامه‌های انقلاب اسلامی آشکار شد، ایشان حامی ایران بود تا آخرین لحظه. می‌گفت دفاع از انقلاب اسلامی واجب است چون مرجعیت شیعه هدفی جز اقامه حکومت اسلامی ندارد. حالا که امام خمینی آرزوی من را برآورده کرده، من حاضرم الان هرکاری که به من بگوید امام خمینی، هر مسئولیتی را، به عهده بگیرم.»(ص 283) این فصل به مخاطبان برای شناخت هرچه بیشتر ماهیت صدام و حزب بعث کم می‌کند. بنا به دلایل عاطفی و سنگینی فضای حاکم بر خاطرات آن روزها، جواب‌ها در اینجا کوتاه‌تر و سکوت‌ها بیشترند. فاطمه نقوی برای رفع این خلأها به شاهد آوردن از اسناد و افراد دیگر روی آورده تا در بررسی رویدادهای مهم زندگی خانم صدر نکته‌ای باقی نماند.

جمله‌های کتاب بی‌کم و کاست همان جملاتی است که راوی بیان کرده و کلمات جاافتاده، تبدیل تاریخ‌ها از میلادی به قمری یا شمسی در گیومه و قلاب قرار گرفته‌اند. با این حال نقوی احساسات متفاوت راوی هنگام بازگویی بعضی از خاطرات را در پرانتز آورده است: مانند نفس عمیقی کشید، روی پاهایش زد، می‌خندد، روی پایش می‌کوبد، دو بار روی پایش می‌زند و...

او در این‌باره در مقدمه توضیحات بیشتری داده است: «طبیعی است ساختار زبانی گفت‌وگوهای شفاهی با متون کتبی متفاوت است. در این کتاب هم، مواردی بود که هنگام تبدیل گفتارهای خانم صدر به زبان نوشتاری، ساختار جملات به نحوی بود که برای خواننده ابهام ایجاد می‌کرد. اما برای وفادار ماندن به اصلِ کلام خانم صدر، جملات ایشان را تغییر نداده و فقط، برای پرهیز از ابهام، ویراستار کلماتی را در قلاب به متن اصلی اضافه کرده است. پر واضح است که آنچه میان زبان نوشتار و گفتار فاصله می‌اندازد لحن و روایتی است که گوینده در حین صحبت‌ها به خود می‌گیرد و از طریق آن، خواننده را با فضای شخصی خود، در هنگام بیان آن جملات، بیشتر همراه می‌کند. برای پر کردن این فاصله، هرجا که لازم دیدم، پرانتزهایی جلوی جملات آورده‌ام که بیانگر حالت خانم صدر در لحظه بیان آن جملات هستند.»(ص 18) گرچه وفادار ماندن به تمام گفته‌های راوی این حُسن را دارد که مخاطب مطمئن است همه آنچه می‌خواند کلمه به کلمه حرف‌های خانم صدر است، اما درعین حال این روش باعث شده که مخاطب با متنی روان و یک دست روبه‌رو نباشد. «اگر دو تا برنامه را من صحبت کنم خیلی توقع می‌شود. واقعاً سعی می‌کنم که... چه بگویم؟ چه بگویم؟ چه بگویم؟»ص 26

بعضی از کلمات، اسامی یا موضوعات به توضیح بیشتری احتیاج داشته‌اند که مصاحبه‌گر در پایان هر فصل به صورت پاورقی آورده است.

بعد از پایان گفت‌وگوها اتفاقات مهم زندگی شهید سید محمدباقر صدر و همسرش به صورت گاه‌شمار آمده و در ادامه عکس‌های مرتبط با موضوع کتاب آورده شده است. قسمت پایانی کتاب به نامه‌های مختلف از جمله نامه بنت‌الهدی صدر، تلگراف‌ها، بیانیه‌های شهید صدر و پیام امام خمینی به مناسبت شهادت بنت‌الهدی و سید محمدباقر صدر اختصاص دارد.

روش پیاده‌سازی خاطرات راوی در این کتاب فارغ از موضوع و محتوای آن، می‌تواند به عنوان یک روش در حوزه خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی مورد توجه و نقد علاقه‌مندان این حوزه قرار گیرد.



 
تعداد بازدید: 3490


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.