شکل‌گیری نگرش تاریخی با مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر در سرای اهل قلم بررسی ‌شد



نشست تخصصی کتاب ماه تاریخ و جغرافیا به بررسی «مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر» اختصاص داشت و پژوهشگران مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر را نوعی شکل‌گیری نگرش تاریخی دانستند.

نشست «مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر» صبح روز چهارشنبه (17 آذرماه) در سرای دایمی اهل قلم با حضور متخصصان تاریخ برگزار ‌شد. دکتر داریوش رحمانیان، استاد دانشگاه تهران، دکتر سعید ذکایی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و حبیب‌الله اسماعیلی سردبیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در این نشست حضور داشتند و به بحث و گفت‌وگو درباره مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر پرداختند.

حبیب‌اله اسماعیلی، سردبیر کتاب ماه تاریخ و جغرافیا گفت: بحث مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر به دوره‌ای گفته می‌شود که نگرش تاریخی شکل گرفته و وارد حوزه‌های آکادمیک و دانشگاهی شده است.

وی سه رویکرد را برای تاریخ‌نگاری برشمرد و گفت: در یک تقسیم‌بندی کلان و کلی، سه رویکرد را می‌توانیم برای مکتب تاریخ‌نگاری معاصر برشماریم، تاریخ‌نگاری ملی یکی از رویکردهای تاریخ‌نگاری و معطوف به کارکردهای ملی‌گرایی است. تاریخ معاصر نیز آن بخش از تاریخ به شمار می‌آید که گذشته‌ نزدیک را در بر می‌گیرد. تاریخ قرن بیستم یا به ویژه وقایع پس از جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی تاریخ معاصر دانسته شده است.

تاریخ تطبیقی رویکردی خاص در مطالعات تاریخی به شمار می‌آید که اساس آن را مقایسه‌ میان جوامع، مؤسسات تمدنی و ادوار مختلف تشکیل می‌دهد.

وی نخستین پرسش خود را این‌گونه مطرح کرد که مکاتب تاریخ‌نگاری معاصر در چه دوره‌ای شکل گرفته و چه رویکرها و جریان‌هایی را دربرداشته است؟ و در پاسخ به این پرسش، استادان دانشگاه دیدگاه‌های خود را ارایه دادند.

سلسله نشست‌های تخصصی کتاب ماه تاریخ و جغرافیا به کوشش ماهنامه تاریخ و جغرافیا و موسسه خانه کتاب برگزار می‌شود و هر بار موضوعی محوری را پی‌گیری می‌کند و پس از نقد و بررسی با استادان تاریخ، کارشناسان و پژوهشگران در کتاب ماه تاریخ و جغرافیا در بخش گفت‌وگو منتشر می‌شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خبرنگار : آناهید خزیر



 
تعداد بازدید: 5646


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.