تاثیر فضای گلزار شهدا بر خاطره‌گویی



معاون فرهنگی، پژوهشی بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 3 تهران گفت: از 5 سال گذشته تاکنون، جمعه‌ها در بهشت زهرا(س) قدم می‌زنم و سوژه‌های جالب و خاطرات خانواده شهیدان را ثبت و ضبط می‌کنم. زیرا فضای گلزار شهدا، تاثیر بسیاری بر خاطره‌گو دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دویست‌وششمین شب خاطره دفاع مقدس، عصر دوم دی 89 در تالار اندیشه برگزار شد. سیدمحمدجواد جوزی، معاون فرهنگی، پژوهشی بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 3 تهران، نصرت‌الله محمودزاده، نویسنده دفاع‌مقدس و گلشنی، آزاده دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در این مراسم به خاطره‌گویی پرداختند.

جوزی در سخنرانی خود با اشاره به گلزار شهدا، بهشت زهرا(س) در تهران اظهار داشت: در هیچ جای این کره خاکی شهری زنده‌تر از این گلزار شهدا نیست. 30 هزار شهید کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و داستان‌های آن‌ها تنوع 30 هزار تایی دارند.

وی ادامه داد: از 5 سال گذشته تاکنون ساعت 6 صبح جمعه‌ها در بهشت زهرا(س) قدم می‌زنم و سوژه‌های جالب را تصویربرداری کرده و خاطرات خانواده این شهدا را ثبت و ضبط می‌کنم. زیرا فضای گلزار شهدا، تاثیر بسیاری بر خاطره‌گو دارد.

معاون فرهنگی، پژوهشی بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 3 تهران با اشاره به شدت ترورهای منافقین در سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: شهید محمدحسین فروغی از جمله کسانی است که به خاطر نصب تصاویر شهید بهشتی و یارانش در مغازه خود، 2 بار توسط منافقین ترور شد و بار دوم به شهادت رسیده است.

سیدمحمدجواد جوزی در ادامه و با تاکید بر ثبت و ضبط دقیق خاطرات گفت: اگر چنین کاری صورت نگیرد آفت‌هایی‌مانند مبالغه در متن خاطرات به وجود می‌آید و به حقیقت فرهنگ جبهه و شهادت آسیب خواهد رساند.

سپس نصرت‌الله محمودزاده، نویسنده دفاع‌مقدس براساس خاطراتی که درباره جزیره مجنون و منطقه عملیاتی خیبر ثبت و ضبط کرده ، به معرفی سردار حمید باکری، معاون لشکر عاشورا و شرح چگونگی شهادت وی و یارانش پرداخت.

گلشنی، یکی از آزادگان دوران دفاع‌مقدس و آخرین خاطره‌گوی دویست‌وششمین شب خاطره از مرحوم سیدعلی‌اکبر ابوترابی، رهبر آزادگان ایرانی در دوران اسارت در اردوگاه‌های ارتش متجاوز صدام سخن گفت و اظهار داشت: این انقلاب بدون نام امام خمینی‌(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست و بر همین اساس، شرح اسارت و آزادگی نیز بی‌نام مرحوم ابوترابی معنایی ندارد.

وی در ادامه خاطراتی را درباره نحوه برخورد مرحوم ابوترابی با افسران عراقی در اردوگاه‌ها و وقایع ماه‌های محرم دوران اسارت و عزاداری‌های پنهانی بیان کرد.

دویست‌وششمین شب خاطره دفاع مقدس، عصر پنجشنبه دوم دی 89 در تالار اندیشه برگزار شد.


خبرنگار : نسترن پورصالحی



 
تعداد بازدید: 5729


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.