تاریخ شفاهی «النکبه» در فلسطین

ترجمه: نرگس صالح‌نژاد

21 خرداد 1397


به مناسبت هفتادمین سالگرد آنچه فلسطینی‌ها از آن با نام «النکبه»[1] یاد می‌کنند حجم قابل توجهی از آثار جدید، که کتاب تاریخ شفاهی «النکبه» در فلسطین به قلم نهله عبدو و نور مصالحه هم یکی از آنهاست، منتشر شده‌اند. این کتاب درباره اخراج دسته‌جمعی فلسطینی‌ها از سرزمین‌هایی است که برای تأسیس اسرائیل اشغال شدند.

می‌توان گفت تاریخ نه تنها در سال 1948 برای فلسطینی‌ها تغییر کرد، بلکه به پایان رسید. آنها هفت دهه است که همچنان بی‌خانمان هستند، و برای‌شان تلخی و سختی روزگار تغییری نکرده است.

تلاش برای حفظ خاطره «یوم‌النکبه» مجموعه‌ای از روایت‌های شفاهی در این مجلد به همراه داشته است.

گردآورندگان این کتاب تلاش کرده‌اند به این نقطه عطف مهم بپردازند تا ماجرای این رویداد تاریخی را از زبان کسانی که آن را زیسته‌اند روایت کنند. در این اثر روایت‌هایی از همان دوران یعنی سال 1948 و روایت‌های دیگری درباره آن سال به صورت خاطراتی که امروز روایت می‌شوند گردآوری شده ‌است.

این مجموعه بینش جدیدی در مورد تجربه فلسطین از «النکبه» و تحولات گسترده‌تر پیرامون آن می‌دهد که تا به امروز ادامه داشته است.

«النکبه» یک رویداد محوری است که هویت فلسطین و مقاومت درخشان آن را شکل می‌دهد. این کتاب نشان می‌دهد که این رویداد به هیچ وجه به گذشته سپرده نشده است، اما یک فرآیند ادامه‌دار و مخرب در صدد است تا آن را از تاریخ و حافظه فلسطین پاک کند.

 

  • نهله عبدو استاد گروه جامعه شناسی و مردم شناسی دانشگاه کارلتون در اتاوای کاناداست. حوزه مطالعات و تحقیقات او بیشتر بر موضوعات مبتلابه زنان، ناسیونالیسم و گفتمان قدرت در خاورمیانه متمرکز است.

 

  • نورالدین مصالحه که به اختصار نامش را نور می‌نویسد، استاد دانشگاه و نویسنده زاده الجلیل در فلسطین (1957) است. این مورخ فلسطینی پیشتر استاد رشته دین و سیاست و مدیر مرکز دین، تاریخ و تحقیقات سرزمین‌های مقدس در دانشگاه سنت مری در لندن بود. او هم اکنون از اعضای مرکز مطالعات فلسطین در مؤسسه مطالعات خاورمیانه در دانشکده مطالعات شرق و آفریقای دانشگاه لندن است.

 

 

[1]. مهاجرت دسته‌جمعی فلسطینی‌ها در سال ۱۹۴۸ یا در اصطلاح رایج اعراب «النکبه» هنگامی رخ داد که حدود ۷۲۵ هزار عرب فلسطینی در طول جنگ ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل و جنگ داخلی پیش از آن، خانه‌های خود را ترک کردند یا اخراج شدند. م.



 
تعداد بازدید: 4059


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.