موزه کهنه سربازان ویسکانسین تاریخ جنگ را بیان میکند
هر بار یک داستان
خاطرات آدام هولتون(Adam Holton) از عراق، به رغم گذشت 9 سال از زمان خدمت او به عنوان فرمانده گروهان ذخیره نیروی دریایی هنوز تازه است.
او به روشنی روزهای آرایش نظامی گروهان خلیج در سالهای 5 ـ 2004 را که در آن پنج سرباز زخم مرگ برداشتند و نیز یکنواختی و هیجان زندگی در منطقه جنگی را به خاطر دارد. هولتون خواهان حفظ خاطرات خود و افرادش برای آیندگان است.
چرا که معتقد است تا جایی که پنج همقطار از پای درآمده خود را به یاد داشته باشند دیگران نیز آنها را به یاد خواهند داشت.
او میگوید: زنده نگه داشتن خاطره آنها برای ما بسیار مهم است.
هولتون به همین دلیل در پروژه تاریخ شفاهی موزه کهنه سربازان ویسکانسین(Wisconsin) شرکت کرد. در این موزه بیش از 1800 روایت تاریخ شفاهی از کهنه سربازان ویسکانسین، که برخی از آنها مربوط به آغاز طرح در سال 1994 است، بر روی نوار کاست، سیدی و اخیراً ابزارهای ضبط دیجیتال موجود است.
این موزه اولین تاریخ شفاهی نگار تمام وقت خود را در سال 2011 به مدت دو سال استخدام کرد. این شغل در تابستان امسال به صورت دائمی در آمد، گر چه آن طور که مایکل تلزرو(Michael Telzrow) مدیر موزه میگوید این شغل دیگر تمام وقت نخواهد بود.
مولی گراهام(Molly Graham) تاریخ نگار شفاهی، با آموزش افرادی در گروههای تاریخ نظامی، بیمارستانها و خانه کهنهسربازان در کینگ(King) به منظور ضبط تاریخ شفاهی این طرح را توسعه داد. او همچنین یک طرح بلندپروازانه را برای دیجیتالی کردن تمام مصاحبههای ضبط شده که بسیاری از آنها روی نوار کاست هستند آغاز کرد. هدف او ارائه آنلاین این مصاحبه ها بود.
آدام هولتون همراه با خانواده اش در روز اعزام در 2004. خاطرات هولتون از عراق با وجود آنکه نه سال از زمان خدمت او در فرماندهی نیروهای ذخیره تفنگداران دریایی هنوز تازه هستند.
موزه در حال حاضر 1857 روایت تاریخ شفاهی کهنه سربازان را در اختیار دارد که هر هفته تعدادی به آن اضافه میشود.
گراهام 28 ساله که بومی منطقه ماین(Maine) است، اعتقاد دارد: این مصاحبهها گنجینههای دوران زندگی کهنه سربازان و راهی مهم و منحصر به فرد برای به یاد داشتن زندگی افراد است. من به نوهها و نتیجههای سربازانی فکر میکنم که روزی برای گوش کردن به آنها دکمه پخش را فشار میدهند.
به رغم اینکه تاریخنگاران به هیچ وجه نمی توانند از یادداشتهای روزانه چشمپوشی کنند، مصاحبههای تاریخ شفاهی چشماندازی غنیتر را به دست میدهند چرا که در قالب گفتگو هستند نه عباراتی یک سویه که در روزنامهای نگاشته شده باشند.
با آنکه از تمام کهنه سربازان ویسکانسین دعوت شده در این پروژه مشارکت کنند، اما اولویت با کهنه سربازان جنگ جهانی دوم است چرا که هر روز از تعداد آنها کاسته میشود.
گراهام میگوید: هر بار که کسی را از دست میدهیم، امکان به اشتراک گذاشتن روایتهای او را نیز از دست دادهایم. یکی از تفنگ داران دریایی که با هولتون در عراق خدمت کرده، مطالبی را درباره پروژه تاریخ شفاهی برای او بازگو کرد. او نیز در ماه دسامبر با ریک بری (Rick Berry) یکی از کهنه سربازان ویتنام و تاریخ شفاهی نگار داوطلب دیدار کرد. آنها در دو جلسه به مدت 5/7 ساعت با هم صحبت کردند. گفتگوی آنها موضوعات مختلفی، از جمله یادآوری دردآور از دست دادن یک همقطار تا طنز سیاه جنگ را در برمیگرفت.
هولتون که 42 سال دارد، در میلواکی زاده شده و اکنون در اکونومووک(Oconomowoc) زندگی میکند. او حرکت واحد خود به اقامتگاه جدیدی در منطقهای پرآشوب در استان انبار را به خوبی به یاد دارد. اقامتگاه جدید تفنگ داران دریایی به مدت چند هفته هر روز هدف اصابت خمپاره قرار داشت و در آن شرایط سخت از حمام، غذای گرم و برق محروم بودند.
آنها بالاخره توانستند برق را وصل کنند. خیلی زود بشقاب ماهواره و تلویزیونی با صفحه ای بزرگ نصب شد تا وقتی در حال گشتزنی نیستند بتوانند به تماشای فیلمهای سینمایی و ورزش بنشینید. گرچه آنها همچنان به دنبال افرادی بودند که هر روز به سوی آنها خمپاره پرتاب میکردند اما از بین رفتن بشقاب ماهواره آنها با یک انفجار باعث شد خیلی زود عاملان این امر را پیدا کنند.
هولتون که اکنون مدیر منابع انسانی مرکز درمانی جی. ایی. (GE) است، همچنین گفت: آن موقع فکر میکردیم تصادفی نبود که درست بعد از هدف قرار گرفتن تلویزیون ماهوارهای آنها را گرفتیم.
بری 68 ساله، تخمین میزند که با در نظر گرفتن مصاحبه هولتون، تا کنون50 مصاحبه مصاحبههای تاریخ شفاهی را خود انجام داده باشد. او که در سالهای 68-1967 در ویتنام خلبان هلیکوپتر ارتش بوده است، پس از بازنشستگی از خدمات حیاط وحش و ماهیگیری ایالات متحده به صورت داوطلبانه کار خود را در موزه کهنه سربازان آغاز کرد.
بری با استفاده از الگویی که گراهام تهیه کرده است مسائلی را با موضوع آزاد مطرح میکند و اجازه میدهد کهنه سربازان صحبت کنند، گاهی هم سؤالاتی را در جهت تشویق آنها به ادامه صحبت میپرسد. بسیاری از کهنه سربازان میگویند که خیلی زود وجود میکروفون را فراموش میکنند.
بری میگوید: یکی از چیزهایی که شاید عجیب به نظر برسد نحوه تمرکز ذهن بر تجربیات واقعی جنگ است. شاید برای کهنه سربازان به خاطر آوردن تاریخ یا محل استقرارشان دشوار باشد اما به هنگام توصیف درگیریها ذهن آنها بسیار دقیق عمل میکند.
گراهام بیش از 30 مصاحبه با کهنه سربازان انجام داده است. او بیشتر وقت خود را صرف دیجیتالی کردن مصاحبهها و سامان دادن مجموعه مصاحبهها و نیز آموزش حدود 30 نفر کرده است که تعدادی از آنها به انجام مصاحبه و مابقی به پیادهسازی متن و اصلاح نوارها برای بالا بردن وضوح آنها میپردازند. عموم افراد میتوانند از طریق تماس با موزه از مصاحبهها استفاده کنند گرچه تاکنون تنها حدود نیمی از آنها پیادهسازی، طبقهبندی و براساس زادگاه، درگیریها و نام کهنه سربازان دستهبندی شدهاند و قابلیت جستجو دارند.
گراهام اوایل ماه جاری کار خود به عنوان تاریخ نگار شفاهی را در موزه کهنه سربازان رها کرد چرا که به رغم دائمی بودن آن تمام وقت نیست.
تلزرو در این رابطه می گوید: موزه در نظر دارد اواخر تابستان فرد دیگری را به عنوان تاریخ نگار شفاهی به کار گیرد.
گراهام به نقاط مختلفی از ایوکلیر(Eau Claire) گرفته تا جینزویل (Janesville) و از لاکراس(La Crosse) گرفته تا میلواکی(Milwaukee) سفر کرده و با کهنه سربازان درگیریهای مختلف از زمان جنگ جهانی دوم و پرستاران زن ارتش و نیز زن 102 سالهای که در نیروی دریایی خدمت کرده بود، مصاحبه کرده است.
کهنه سربازان درگیریهای گوناگون با وجود تجربیات متفاوتشان، احساسات مشترکی داشتند. تفاوتی هم ندارد که درگیری آنها در جنگلهای حاشیه اقیانوس آرام یا ویتنام رخ داده یا در صحراهای شمال آفریقا و عراق. گراهام همچنین متوجه شد در حالی که کهنه سربازان جنگ جهانی دوم مایل نبودند تجربیات خود را خیلی مهم جلوه دهند، شاید به این دلیل که درآن زمان 16 میلیون نفر دیگر هم جنگیده بودند، کهنه سربازان پس از یازده سپتامبر که با رسانههای اجتماعی آشناترند در بیان داستانهای خود خیلی راحت هستند.
گراهام میگوید: بسیاری از کهنه سربازان جنگ جهانی دوم هیچگاه از خود صحبت نمیکنند و در طی مصاحبههای تاریخ شفاهی وا داشتن آنها به صحبت، در مواردی دشوار است.
گراهام میگوید: در یک مورد من با کهنه سربازی صحبت میکردم که کشتی آنها مورد اصابت اژدر قرار گرفته بود. از او پرسیدم آن لحظات چه طور بود. او گفت: خیس آب بودیم. پرسیدم: نه واقعاً چه طور بود؟ و او بالاخره گفت که ترسیده بوده است.
در مورد کهنه سربازان ویتنام نیز به دلیلی متفاوت همینطور است.
بری می گوید: بسیاری از کهنه سربازان ویتنام در مورد خودشان صحبت نمیکردند چرا که به لحاظ اجتماعی چنین صحبتهایی را درست نمی دانستند.
در بیشتر موارد مصاحبهها نه تنها برای کهنه سربازان بلکه برای مصاحبهکنندهها هم احساسی هستند.
به همین دلیل است که بری اغلب مصاحبههایش را با در آغوش گرفتن راوی اش به پایان می برد.
برای اطلاعات بیشتر درباره این طرح به نشانی زیر مراجعه کنید:
http://wisvetsmuseum.com/veterans/oral_history/
نوشته: مگ جونز (Meg Jones)از نشریه سنتینل(Sentinel)
ترجمه:اصغر ابوترابی
jsonline
تعداد بازدید: 3795
http://oral-history.ir/?page=post&id=3693