نظریه تاریخ شفاهی (94/پایانی)

نویسنده: لین‌آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی

29 خرداد 1395


قدرت و بازده

یکی از شیوه‌هایی که مورخان شفاهی به نیت سنگین کردن کفه ترازو از پژوهشگر به نفع پاسخگو به کار بسته‌اند، مردمی کردن بازده طرح است. توانایی انتشار مواد و مصالح تاریخ شفاهی شامل فایل الکترونیکی و متن پیاده‌شده آن از طریق درج در اینترنت به سوژه تازه‌ای برای بحث درباره دسترسی‌پذیری و مالکیت تبدیل شده است. تاریخ شفاهی به برکت انقلاب دیجیتالی به دنیای جدیدی پرتاب شده که تقریباً به هر کسی اجازه می‌دهد به مدد ضبط‌صوت و دوربین‌های نسبتاً ارزان‌قیمت و ساده وارد عرصه تاریخ شفاهی شود، و در صورتی که دستاورد نهایی پروژه روی وب‌سایتی قرار گیرد دستیابی عده زیادتری را به آن ممکن می‌سازد، در حالی که این امکان در مورد آرشیوهای سنتی فراهم نیست. بسیاری از پروژه‌هایی که در بخش قبل در موضوع حمایتگری بدان‌ها اشاره کردیم برگزیده یا نسخه کامل مصاحبه‌ها را به چند دلیل روی وب‌سایت‌ها گذاشته‌اند: دسترسی‌پذیری، تبلیغ، شفافیت و تأثیری که این نوع مطالب بی‌درنگ روی بیننده یا شنونده می‌گذارند. مؤسسه پانوس می‌گوید روایت‌های گفتاری، فیلم‌های کوتاه، و عکس‌هایی که روی وب‌سایتش قرار می‌دهد «پاسخگویان‌شان را توانمند می‌سازد و ... بر تصمیم‌گیران تأثیر می‌گذارد.»[1] تشکل حمایتیِ «صدای بیماران»[2] انگلیس در وب‌سایت خود نوشته است که اطلاعاتِ حاصل از پروژه‌های قصه‌گوییِ دیجیتالی در واقع تجربیات بیماران را به بخش بهداشت و درمان منتقل می‌سازد.[3] در پدیده‌ای مشابه، پروژه Healthtalkonline البته با درون‌داد‌های علمی‌تر و به کمک شیوه‌های پژوهشی کیفیت‌محور عمقی (خصوصاً مصاحبه)، اقدام به ضبط تجربه‌های بیمارانِ مبتلا به انواع و اقسام بیماری‌ها می‌کند تا رویکردی مبتنی بر شواهد به تجربیات بیماران را برای استفاده پژوهشگران و دست‌اندرکاران عرصه بهداشت و درمان معرفی نماید و با نصب کلیپ‌های صوتی روی وب‌سایت برای استفاده بهتر بیماران به آنان کمک کند تا در مورد مدیریت بهداشت و سلامتی‌شان تصمیمات عالمانه‌ای بگیرند.[4]

رشد پروژه‌های تاریخ شفاهی اجتماعی[5] نیز موازنه قدرت را تغییر داده و اکنون این سؤال مطرح است که کنترل بازده پژوهش یا محصول نهایی آن به دست چه کسی باید باشد. مثلاً در اوایل رواج طرح‌های اجتماعی در انگلیس، پیشتاز چنین طرح‌هایی پژوهشگران دانشگاهی بودند، اما از دهه1980 به بعد طرح‌های داوطلب‌محور،[6] که خاستگاه‌شان اندیشه‌های حمایتگری و نوشکوفایی اجتماعی بود، غلبه یافته‌اند که بالطبع در نوع دستاوردهای تولیدی و تفسیرهای الحاقی به آنها نیز تأثیرات جدی داشته‌اند.[7] جمع‌بندی «فعالیت‌های کنونی انگلستان»[8] در مجله «تاریخ شفاهی» این کشور تصویری کلی از طرح‌های محلی و اجتماعی شکوفا و رو به توسعه به دست گروه‌های تاریخ محلی، انجمن‌های میراث، مدارس و تشکل‌های مردمی را به مخاطب نشان می‌دهد و حمایتی که اکثر این طرح‌ها از صندوق لاتاری میراث انگلستان[9] دریافت کردند بدین معناست که آنها خود را نسبت به انتشار و اشاعه نتایج فعالیت‌های‌شان به شیوه‌ای فراگیر و مردمی متعهد می‌دانند. نمایشگاه‌ها، لوح‌های فشرده حاوی کلیپ‌های صوتی، دی‌وی‌دی و وب‌سایت در قیاس با کتاب از قابلیت دسترسی به جمعیت‌های پرتعدادتری برخوردارند.

خاتمه

سیر و سلوک تاریخ شفاهی از توانمندسازی به سوی حمایتگری، بازتاب گسترشِ کاربرد روش‌شناسیِ تاریخ شفاهی در رشته‌ها، قلمروها و از همه مهم‌تر، در بافت‌هایی بی‌ارتباط با دانشگاه- مانند دادگاه‌ها، پروژه‌های عمران و توسعه، پیامدهای فجایع و جوامع چندفرهنگی- است. از این رو تاریخ شفاهی به مرور زمان متنوع شده است. مورخان شفاهیِ اولیه، رویه و هدف خود را طوری تعریف کرده بودند که حرف و سخن مردم شنیده بشود؛ آنان روایت‌های تاریخیِ متداول و مرسوم را به چالش می‌کشیدند و در این فرایند، محرومان و ساکت‌شدگان جوامع خود را توانمند می‌ساختند. حامیان امروزینِ تاریخ شفاهی، این مقوله را ابزاری قلمداد می‌کنند که پاسخگویان با توسل به آن توانمند می‌شوند. فرق پیشینیان و پسینیان در این مقوله، نه در جاه‌طلبی بلکه در بافت و متن کارشان است. با وجودی که تاریخ شفاهیِ اجتماعی همچنان رویه‌ای جاری و معمول است و دانشگاهیان و پژوهشگران نیز همچنان «در قلمرو خودشان کار می‌کنند»، اما گستره تاریخ شفاهی حکایت از موفقیت این پدیده دارد زیرا کسانی که می‌خواهند در دنیا قد عَلَم کنند و متفاوت به نظر بیایند، این سلاح قدرتمند را به خدمت می‌گیرند. شاید ارزشیابی نتایج این تغییر هنوز زود باشد. البته مسلم است که حجم مطالب تولیدشده در این طرح‌ها ما را به شناخت افراد و گروه‌های حاشیه‌نشین از خود رهنمون می‌سازد. فراموش نکنیم که طرح‌های توسعه و سیاست‌های دولت‌ها در حاشیه‌نشینیِ چنین گروه‌هایی مؤثر بوده‌اند. اما در این مرحله به یقین نمی‌توان گفت که آیا گروه‌ها و جوامع از فرصت بیان داستان‌های‌شان سود و منفعت مادی یا راونی برده‌اند یا خیر.

بعضی‌ها عنصرِ توانمندسازِ تاریخ شفاهی و حرکت آن به سوی افزایش عدم توازن قدرت بین پژوهشگر و پاسخگو را مورد انتقاد قرار می‌دادند. به نظر می‌رسد تاریخ شفاهیِ حمایتی با چنین اتهاماتی به مقابله برخاسته است. شایان ذکر است که بخش اعظم فعالیت‌های حمایتگرانه را خدمتگزاران اجتماعی و مجریان توسعه انجام می‌دهند نه دانشگاهیان، لذا تکاپوی قدرت نیز در این مقوله از ظرافت متفاوتی برخوردار است. چنین خدمتگزارانی را تشکل‌هایی به خدمت می‌گیرند که پیگیری نیازها و منافع دیگران را با صدای بلند فریاد کشیده‌اند، بر خلاف دانشگاهیان که در فعالیت‌های نوع‌دوستانه غالباً از توجه به پیشرفت خود نیز غافل نیستند. با این وجود، جنبش حمایتگری در نهایت گواه و دلیلی بر انعطاف‌پذیری، محبوبیت و سایه‌گستر شدن تاریخ شفاهی در تمام سطوح است از محله گرفته تا دنیا.

هدف ما از نگارش این کتاب، آشناسازی مورخان شفاهی به زبانی ساده با نظریه‌هایِ مؤثر بر تحلیل مواد و مطالب تاریخ شفاهی است. ما در مسیر خود نقشه این متدولوژی را ترسیم کردیم؛ از تاریخ بازیابانه گرفته تا حمایتگری و از رویه‌های عملی نامرسوم تا شیوه‌های اصلی و متداول. وجه جالب رویه عملی تاریخ شفاهی صرفاً برخورداری از توان نزدیک شدن به منابع اولیه خود و خودمانی شدن با آنها نیست، بلکه فرصت طراحی رویکردهای تفسیری و تحلیلی جدیدی است که از میل به فهم معنا از نگاه پاسخگوی ما ناشی می‌شود. رویه عملی تاریخ شفاهی دائماً رو به تکامل است؛ رویه‌ای که بین امر شخصی و اجتماعی و گذشته و حال می‌نشیند، و نظریه صرفاً به ما کمک می‌کند تا راهی به سوی درک بهتر اهمیت خاطرات انسان‌ها باز کنیم. هِنری گلاسی در مورد مردم بالیمینون می‌گوید: «آنان وقتی داستان می‌گویند، دانسته‌های‌شان را نقل می‌کنند تا از اندیشه‌های‌شان پرده بردارند».[10] تاریخ شفاهی چیزی شبیه این است؛ پاسخگویان ما داستان‌های‌شان را می‌گویند و در فرایند داستان‌گویی و بعد از آن، اهمیت داستان‌ها برای گوینده و شنونده روشن می‌شود. امید است نظریه‌ها و کاربردشان در این کتاب به درک بهتر و عمیق‌تر این فرایند یاری رساند.


[1]-See www.panos.org.uk/?lid=23124 (accessed 17 September 2009).

[2]-Patient Voices

[3]-See www.patientvoices.co.uk (accessed 17 September 2009).

[4]-See www.healthtalkonline.org (accessed 5 October 2009).

[5]-community-led oral history projects

[6]-volunteer-led projects

[7]-P. Thompson and B. Corti, ‘Whose Community? The Shaping of Collective Memory in a Volunteer project’, Oral History, 36 (2) (2008): 89-98.

[8]Current British Work

[9]-UK Heritage Lottery Fund

[10]-H. Glassie, Passing the Time in Ballymenone: Culture and History of an Ulster Community (Bloomington, Ind., 1995), p. 34.



 
تعداد بازدید: 4042


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.