خاطرات قاسم تقوایی

قاسم تقوایی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادوچهارمین برنامه شب خاطره (3 تیر 1378) بود. او درباره دوران اسارت خود در اردوگاه موصل2 خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمدرضا اخگری

مهندس محمدرضا اخگری، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادوچهارمین برنامه شب خاطره (3 تیر 1378) بود. او درباره شهید دکتر مصطفی چمران خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات هیام عطوی

سیده هیام عطوی، بانوی مبارز لبنانی، مهمان هفتادوچهارمین برنامه شب خاطره (3 تیر 1378) بود. او درباره دوران مبارزه در لبنان و شهید دکتر مصطفی چمران خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات قاسم تقوایی

قاسم تقوایی، رزمنده و آزاده دفاع مقدس، مهمان هفتادوچهارمین برنامه شب خاطره (3 تیر 1378) بود. او درباره دوران اسارت خود در اردوگاه موصل خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات حسام‎الدین سراج

دکتر حسام‎الدین سراج، خواننده موسیقی سنتی ایران و مؤسس واحد موسیقی حوزه هنری، مهمان هفتادوسومین برنامه شب خاطره (6 خرداد 1378) بود. او درباره یکی از آثارش به نام «شهر، شهر خون است...» که دو روز بعد از ساخت آن، همزمان با شهادت دکتر مصطفی چمران پخش ‌شد، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات علی حسنی

حاج علی حسنی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادوسومین برنامه شب خاطره (6 خرداد 1378) بود. او درباره عملیات کربلای یک، شهید حاج رضا دستواره و آزادسازی شهر مهران خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات عیسی جعفری

حاج عیسی جعفری، خادم امام خمینی(ره) مهمان هفتادوسومین برنامه شب خاطره (6 خرداد 1378) بود. او درباره ایّام پذیرش قطعنامه 598 و تدفین امام خمینی(ره) خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات ناصر قره‌جانی

ناصر قره‌جانی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادوسومین برنامه شب خاطره (6 خرداد 1378) بود. او درباره عملیات رمضان خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات حسام هاشمی

امیر سرتیپ سید حسام هاشمی، از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از هم‌رزمان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، مهمان هفتادودومین برنامه شب خاطره (2 اردیبهشت 1378) بود. او درباره عملیات آزادسازی محور سقز – بانه، عملیات در گردنه خان و هلی‌بُرن رزمندگان خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات ناصر قاسمی

ناصر قاسمی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان هفتادودومین برنامه شب خاطره (2 اردیبهشت 1378) بود. او درباره عملیات والفجر 8، لشکر 33 المهدی(عج) و ماجرای شناسایی هم‌رزم خود بعد از شهادت او خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.
...
24
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.