فراخوان مشارکت و همکاری در پروژه "مستندنگاری و تاریخ شفاهی روابط عمومی ایران"



مستندنگاری، تهیه مجموعه اسناد و مدارکی است که سیر تکوین و تحقق یک فعالیت از شروع تا خاتمه آن و چگونگی بهره‌برداری و نگهداری را، با تحلیل و ارزیابی مربوط نشان می‌دهد. مستندنگاری شامل فرآیند شناسایی، جمع‌آوری و ارائه اطلاعاتی است که دارای ارزش تاریخی برای یک مجموعه است و می‌تواند تحولاتی را نشان دهد.

فراخوان مشارکت و همکاری در پروژه "مستندنگاری و تاریخ شفاهی روابط عمومی ایران"

سرآغاز

سرآغاز، آن است که نخستین گام‌ها را به حرکت درمی‌آورد و سرآغاز ما در این طرح، روایت قرن ها ارتباطات در این سرزمین، بر بنیاد مهر و دوستی بود. بنیادی که همچنان پابرجاست، خواه در غبار روزمرگی پنهان شده و خواه بر زیر فشار دنیای مدرن، به تنگنا آمده باشد. سرآغاز، برایمان اشارتِ انبوهی از سخنان بود، که در پس ده‌ها سال تلاش و دانش و پشتکار نام‌هایی شریف و استوار، هنوز آنطور که بایسته و شایسته است، ثبت نشده و مکتوب نگشته‌اند، و ادامه‌ همین مسیر، فراموشی ریشه‌های یک دانش را در این سرزمین در پی دارد.

«روابط عمومی»، نشان از نام‌هایی برخود دارد که هر یک، برای افتخار و بالیدن یک ملت بر آنها کافی است و جفاست بر آیندگان، اگر هم‌اکنون، شانه به شانه یکدیگر، برای ثبت تاریخ این دانش، و راهِ پرمخاطره، نایستیم و راهی را که در نزدیک به هفت دهه از تاریخ معاصر ایران طی شده و به دست ما رسیده است، ثبت نکرده و تاریخ آن را به درستی روایت نکنیم.


مرجعی برای «تاریخ شفاهی و مستندنگاری روابط عمومی ایران»، که ادای دین کند بر آنچه در کلام و قلم بزرگان نامدار این عرصه است و باقی مانده، که اگر درنگ کنیم، این نیز از مقابل دیدگان مان محو خواهد شد و مرجعی ارزشمند، از اطلاعاتی که در میان انبوهی از مکتوباتی پنهان است که حاصل قرن ها پرچمداری و استیلای سرزمین ایران بر مفاهیم و روش‌های ارتباطات است. بر تک تک ماست، که آنچه این مردان و زنان با پشتکار و دانش مثال‌زدنی در حوزه‌ روابط عمومی و نهادینه کردن آن در این کشور، بخصوص در دهه‌های اخیر، به انجام رسانده اند، با همان توان، ادامه داده و روایتی از این جهدها و نوآوری‌ها را، به قلم تاریخ بنشانیم.


در این پروژه، محور فعالیت‌ها نه صرفاً بر تدوین تاریخ شفاهی روابط عمومی است، و نه صرفاً بر گردآوری مستندات و پژوهش در منابع مکتوب و موجود. روایت حقیقی، از میان خطوط بیرون استخراج خواهد شد و مجری این طرح، با چنین بینشی فعالیت خود را آغاز کرده‌ است.

روش‌شناسی

آنطور که آمد، روش پژوهشی زیربنایی ما در این پروژه، اتکا به روش‌های «تاریخ شفاهی» و استفاده از «فرایند‌های مستندنگاری» است. در «تاریخ شفاهی»، در خصوص موضوع پژوهش مصاحبه‌های بسیاری را به صورتی روشمند و ساختاری انجام می‌دهیم و از درون این مصاحبه‌ها، روایتی منسجم از تاریخ و فرایند پیشرفت آن موضوع شکل می‌گیرد. در این حوزه، با دو عنصر اصلی مواجه هستیم: «مصاحبه‌کننده» و «مصاحبه‌شونده».

رویداد مصاحبه شونده مصاحبه‌کننده ثبت تاریخی


حافظه‌ انسانی محور این روش است و تنها با روش‌های دقیق و علمی است که می‌توان این حافظه را، بویژه در مواجهه با چهره‌های کلیدی و عناصر مؤثر در تحولات یک موضوع اعم از افراد دانشگاهی، انجمن‌های شکل‌ گرفته، مدیران ارشد سازمان‌ها و مؤسسات و ...، در راستای ثبت دقیق وقایع بکار گرفت.


مستندنگاری، تهیه مجموعه اسناد و مدارکی است که سیر تکوین و تحقق یک فعالیت از شروع تا خاتمه آن و چگونگی بهره‌برداری و نگهداری را، با تحلیل و ارزیابی مربوط نشان می‌دهد. مستندنگاری شامل فرآیند شناسایی، جمع‌آوری و ارائه اطلاعاتی است که دارای ارزش تاریخی برای یک مجموعه است و می‌تواند تحولاتی را نشان دهد که برآمده از مدتها تلاش و کوشش و صرف زمان و دانشی بسیار بوده است. امروزه از مستندنگاری به عنوان کلید مدیریت دانش و راهکاری برای در اختیار قراردادن سوابق سازمانی به ذی‌نفعان یاد می‌شود.

محورهای پروژه

· پژوهش در تاریخ روابط عمومی در ایران؛ از دوران باستان تا دوره‌ معاصر

· بررسی و گردآوری مستندات در تاریخ روابط عمومی ایران

· تحولات در ماهیت و کارکرد روابط عمومی در طول تاریخ ایران

· پژوهش در موضوعات محوری روابط عمومی و فرایند ظهور آنها در ایران

· روابط عمومی در دوره اسلامی

· روابط عمومی در ایران باستان

· روابط عمومی، نهادهای اجتماعی و تحولات آن در دوره‌های متفاوت تاریخی از هخامنشیان به این سو

· نهادهای تأثیرگذار در روابط عمومی در دوره جدید؛ از مشروطه به این سو

· نقش شرکت نفت در تحولات تاریخی و موضوعی روابط عمومی

· نقش سازمان ها در تحولات تاریخی روابط عمومی

· روابط عمومی و انقلاب اسلامی

· روابط عمومی و دفاع مقدس

· روابط عمومی در دوره‌های متفاوت بعد از انقلاب اسلامی


· تاریخ شفاهی روابط عمومی معاصر (ثبت و ضبط آنچه ناگفته، در حال فراموشی است)

· ثبت تاریخ شفاهی چهره‌های شاخص روابط عمومی در ایران

· تاریخ شفاهی روابط عمومی سازمانی و سازمان‌ها

· روابط عمومی و مدیریت؛ پیش و پس از انقلاب

· مدیران روابط عمومی، مدیران و روابط عمومی

· تاریخ شفاهی چهره‌های دانشگاهی، رشته‌های مرتبط، شکل‌گیری ادبیات روابط عمومی

·

· فرایند تحولات روابط عمومی

· انجمن‌های روابط عمومی و نقش آنها در توسعه آموزش‌های روابط عمومی

· انواع روابط عمومی

· روابط عمومی الکترونیک

· روابط عمومی دولتی

· روابط عمومی سیاسی

· روابط عمومی بین‌المللی

· روابط عمومی بحران

· روابط عمومی مالی و غیره

· انتشارات روابط عمومی

· تدوین و تألیف تاریخ روابط عمومی ایران و تحولات موجود در آن با توجه به مستندات و انجام مصاحبه‌های تاریخ شفاهی در این حوزه

· شکل‌گیری روابط عمومی در دانشگاه ها

· بررسی تاریخ و تحولات رشته‌های مرتبط با روابط عمومی در دانشگاه ها در دوره‌های مختلف

· شکل‌گیری رشته روابط عمومی قبل و بعد از انقلاب

· رشته‌های مختلف و مرتبط با روابط عمومی

· ارتباط انجمن‌های روابط عمومی و دانشگاه‌ها

· تاریخ شفاهی روابط عمومی و دانشگاه

· روابط عمومی در سازمان‌ها

· سازمان‌های شاخص در حوزه‌، روابط عمومی در دوره‌های مختلف

· مدیران برجسته در حوزه، روابط عمومی

· توسعه روابط عمومی در سازمان‌ها پس از انقلاب

· همکاری سازمان‌ها، دانشگاه‌ها و انجمن‌های روابط عمومی

· آموزش در سازمان‌ها و نتایج آن در توسعه سازمانی

· روابط عمومی و مدیریت

·

برآنیم تا به یاری خداوند چنین کنیم:

قدردانی و زنده‌ نگه داشتن نام اساتید و آغازگران بزرگوار رشته روابط عمومی ایران

ثبت خاطرات و ناگفته‌های چهره‌های شاخص
نشان روابط عمومی‌های برتر در سازمان‌ها
شناخت آسیب‌ها، معضلات و دشواری‌های روابط عمومی در ایران

آسیب‌شناسی و آموزش سازمان‌ها برای گریز از آنها



 
تعداد بازدید: 6431


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.