پرونده تاریخ شفاهی دفاع مقدس در ماهنامه شماره 36 سوره



 

 

 

پرونده تاریخ شفاهی دفاع مقدس در ماهنامه شماره 36 سوره

شماره 36 دی و بهمن و اسفند 86 ماهنامه فرهنگی تحلیلی سوره سرانجام با سه ماه تأخیر منتشر شد. پرونده این شماره از سوره اختصاص دارد به «تاریخ شفاهی دفاع مقدس»

در بخشی از سرمقاله با عنوان «ذخائر عظیم اما ناشناخته» به قلم دکتر بنیانیان به عظمت‌هائی که در لابه‌لای خاطرات شفاهی جنگ نهفته است اشاره شده است و از هنرمندان و نویسندگان جوان خواسته شده که با جستجوی مستقیم و ملاقات با بازماندگان اسوه‌های ایثار و شهادت در تمامی نقاط سرزمین ایران اسلامی، خود را در فضای زیبای عقلانیت الهی و احساسات پاک معنوی این خانواده‌ها قرار دهند و با دریافت دقیق این گونه خاطرات به تولید اثری حاوی این همه معنویت و زیبایی بپردازند و رسالت تاریخی خویش برای انتقال خاطرات عظیم دفاع مقدس به نسل‌های بعدی را اداء کنند...»

 «جبهه کجاست؟» به قلم م. متولیان تاملی بر فرموده‌های مقام معظم رهبری در نیمه اول سال 1386 است. «پرونده ماه» سوره 36 در برگیرنده مقالات و گفتگوهایی در خصوص  تاریخ شفاهی دفاع مقدس است.

در اولین مقاله پرونده با عنوان «قدیمی‌ترین نوع تاریخ» خانم شفیقه نیک‌نفس می‌نویسد: «تاریخ روایی، نه آن‌چنان  بیگانه با فرهنگ ایرانی و اسلامی است که آن را کاملا وارداتی بدانیم و نه آن‌چنان خودی که سرمنشاء آن داخلی باشد وجود افسانه‌هایی که سینه به سینه نقل شده شاهنامه خوانی یا نقالی شاهنامه و از همه‌ مهم‌تر احادیث بسیاری که با کلمه «قال» آغاز شده مبین روایی بودن تاریخ ماست اما تاریخ شفاهی، مقوله‌ای دیگر است.»

در «دموکراتیک ترین شیوه تاریخ‌نگاری، سید قاسم یاحسینی از ضرورت پرداختن به تاریخ شفاهی جنگ هشت ساله ایران و عراق نوشته است.

همچنین می‌خوانیم: «نمایشی از قدرت معنوی» گلچینی از خاطرات مقام معظم رهبری در دوران دفاع مقدس، «باورناپذیری فضای جنگ برای نسل آینده» مصاحبه‌ای با حجت‌الاسلام سعید فخرزاده پیرامون تاریخ شفاهی جنگ، «تعهدی در برابر عموم» مقاله ترجمه شده‌ای توسط ابوالفضل حسن‌آبادی، «چیستی تاریخ شفاهی» گزارشی از سه دوره نشست تخصصی تاریخ شفاهی دانشگاه اصفهان ـ دانشکده ادبیات و علوم انسانی به قلم محسن کاظمی است.

و نیز «روندی برای  مکتوب سازی تاریخ» مقاله‌ای از دکتر مرتضی نورائی، «ظلمی که شدّاد هم  نکرد» گفت‌وگویی با محمد محمدی جانباز جنگ، «گویاسازی اسناد تاریخ شفاهی جنگ» گفت‌و‌گویی با اصغر کاظمی در رابطه با چگونگی نگارش تاریخ شفاهی، «ما و جنگ» اشاره‌ای از مهدی مصطفایی، به رابطه ما با تاریخ دفاع مقدس، «لحظه‌هایی که خاطره شدند» مقاله‌ای از شمسی خسروی در خصوص کارکرد خاطره در روایات داستانی، «رودخانه‌های ناپیدای ژرفا» مقاله‌ای از مصطفی فعله‌گری،« به آن روز نزدیک امیدوارم» گفت‌وگویی با مهدی عقابی، ویراستار آثار جنگی، «هم‌ذات پنداری با راویان نوارها» مصاحبه‌ای با راحله صبوری، پیاده کننده نوارهای گفت‌وگو با رزمندگان.

«کارم داستان‌نویسی نیست» گفت‌وگو با مریم شانکی، تدوینگر خاطرات شفاهی دفاع مقدس، «گنجینه‌ای برای آیندگان موضوع گفت‌وگو با مجید قیصری داستان نویس جنگ، گفت و شنودی با نصرت ‌ا... صمدزاده با عنوان «از تشکیل کتابخانه تا مرجع‌سازی برای جنگ».

بخش دوم مطالب این شماره از سوره شامل / مقالات و گفتگوهای گوناگون است؛ مقاله «لغو و فرد منتشر» از یوسفعلی میرشکاک «وقتی اوشین باز می‌گردد» نگاهی به پدیده یانگوم نوشته م. طاهری، «شعری پر تعزیه»  گپی کوتاه با دکتر نورالله حسین‌خانی « مهندسی پدافند غیرعامل در صحنه  عاشورا» از مجید موحدی امین؛ «شخصیت امام را تا ابد نمی‌توانیم ایزوله کنیم» گفت‌وگوی زهرا آران  با محمدرضا شرف‌الدین تهیه‌کننده فرزند صبح، «زندگی جاری است» روایت فرخنده کیهانی از مقاومت مردم لبنان در نبرد 33 روزه، « در مسیر تحول جهان« ترجمه ع. ف آشتیانی، «داستان‌گوی شکست‌های ارتش کشتار» درباره زندگی و داستانهای نورمن میلر نوشته م. فعله‌گری. « آن‌ها که می‌‌روند، آن‌ها که می‌مانند» ناگفته‌هایی ازعلی عباس‌نژاد برای قیصر، ٱن عزیز سفرکرده‌مان است.

«ختم ساغر» شعر جنگ است. «جایی که من کار می‌کنم» از فاطمه لطفی و همچنین در آخر طنز «شیوه تضمینی پیروزی در انتخابات پارلمانی» شریف‌آبادی را می‌خوانیم.

گفتنی است صاحب امتیاز سوره، حوزه‌ هنری و مدیر مسئول آن دکتر حسن بنیانیان است  که سی‌و ششمین شماره آن در 144 صفحه و با قیمت 900 تومان منتشر شده است.

کبری خرم

 

 

 



 
تعداد بازدید: 6444


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.