چگونه تاریخ خانواده خود را با مصاحبه تاریخ شفاهی تقویت کنید؟

نویسنده: جیمز تانر* James Tanner
مترجم : فرح جعفرخان

27 مرداد 1394


چندسال قبل، مادربزرگم، جیسی کریستین مورگان Jessie Christensen Morgan، در یک مرکز سالمندان در سالت لیک سیتی Salt Lake City زندگی می‌کرد. در آن زمان، من در دانشگاه یوتا Utah بودم و داشتم کار با ضبط صوت ریلی دستی را یاد می‌گرفتم.

 

هیچ چیز به اندازه شنیدن صدای مادربزرگ یا پدربزرگی که مدت‌هاست درگذشته، شعف انگیز نیست. فناوری دیجیتال، ذخیره صداهای خاطره انگیز بستگان در قید حیات را آسان کرده است.

 

سؤال: آیا در سنت جونز St. Johns به دنیا آمدی؟

 هیچ چیز به اندازه شنیدن صدای مادربزرگ یا پدربزرگی که مدت‌هاست درگذشته، شعف‌انگیز نیست. وقتی در مورد تاریخ خانواده خود فکر می‌کنیم، چه تعدادی از ما آرزو دارند که گفت‌وگوی کوتاهی با یکی از پدر پدربزرگ یا مادر مادربزرگشان یا حتی یکی از اجداد بسیار دورشان داشته باشد؟ من مطمئنم برخی از ما مایلند تا صدای ضبط شده از پدر یا مادرشان داشته باشند. اکنون، با این فناوری‌های دیجیتال جدید که به آسانی در دسترس هستند، ثبت به یادماندنی خاطرات زندگی خویشاوندان‌مان آسان می‌شود. قسمت سخت آن، فقط زمان‌بَر بودن و تلاش برای یک گفت‌وگوی شفاهی است.

در آمریکا تعدادی سایت هستند که این نوع تاریخ شفاهی را آرشیو می‌کنند که از همه شاخص‌تر FamilySearch.org است که برای نگهداری بخشی از خاطرات در نظرگرفته شده است. در این سایت، صدای ضبط شده با فورمت ام پی تری و ام فور آ، MP3 and M4A ، تا 15 مگا بایت می‌تواند آپلود شود و به طور مجانی نگهداری شود. البته بستگی به کیفیت ضبط و اندازه نمونه و ضبط حدود 15 دقیقه زمان دارد. اگر شما فایل بلندی دارید می‌توانید آن‌را به چند قسمت کوچک‌تر تبدیل کنید و آنها را در این سایت قرار دهید.

کار با فایل‌های صوتی کاملاً فنی است. درحال حاضر، 30 فایل صوتی موجود است. این فایل‌ها در سایت FamilySearch.org و برخی دیگر از سایت‌ها به طور خاصی در دسترس هستند. اما لازم است تا این فایل‌های خاص باشند یا فایل ایجاد شده یا ذخیره شده، قابلیت دسترس کلی برای سایر افراد خانواده را داشته باشند. سایت‌های بسیاری هستند که یک راهنمای گفت‌وگوی شفاهی را ارائه می‌دهند. برخی از پیشنهادات کلی که در این سایت‌ها ارائه می‌شوند، از این قرارند:

1. مطمئن باشید که با کار با دستگاه ضبط صوت خود آشنا هستید.

2.اجازه هدایت گفت‌وگو را فراهم کنید و اگر مایل به چاپ این گفت‌وگو هستید، این اجازه را کتباً بنویسید.

3.قبل از شروع گفت‌وگو، در مورد عناوینی که مایل به پوشش آن هستید، نظریات و ایده‌های خوبی داشته باشید.

4.گفت‌وگو باید در مکانی آرام و امن انجام پذیرد.

5.با سؤالات خود،  گفت‌وگو را محدود نکنید، اجازه دهید شخص داستان خود را بگوید و با روش خودش پاسخ دهد.

6.از سوالاتی که با «بله یا نه»  پاسخ داده می‌شوند، اجتناب کنید و سؤالات را با پاسخ های باز مطرح کنید.

7.با دقت به فردی که حرف می‌زند،  گوش دهید و به جریان داستان یا حکایت واکنش نشان دهید. عناوینی که در طی گفت‌وگو، مطرح شده است را، تغییر ندهید.

8.در ادامه فصل دیگری از گفت‌وگو، زمان بگذارید یا اگر گفت‌وگو کامل نشده است، آن را به وقت دیگری موکول کنید.

9.مطمئن شوید که گفت‌وگو ضبط شده است و به تمامی اعضای خانواده ارائه می‌شود.

 

در زیر، برخی منابع آنلاین برای راهنمایی مصاحبه و گفت‌وگوی تاریخ شفاهی ارائه شده است که برخی از آنها مفید هستند:

 

• The American Folklife Center of the Library of Congress, Oral History Interviews at:

 loc.gov/folklife/familyfolklife/oralhistory.html

• The Smithsonian Folklife and Oral History Interviewing Guide at: folklife.si.edu/resources/pdf/interviewingguide.pdf

• Baylor University, Institute for Oral History, Introduction to Oral History at: baylor.edu/oralhistory/index.php?id=23566

• Oral History Association, Principles and Best Practices at: oralhistory.org/about/principles-and-practices/

 

 

*جمیز ال. تانر James L. Tanner، بیش از 32 سال تجربه در شجره‌شناسی دارد. او هم اکنون به عنوان مبلغ مذهبی در کتابخانه «تاریخ خانواده» دانشگاه جوانان برایهام واقع در ایالت اوتا فعالیت می‌کند.



 
تعداد بازدید: 6687


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.