خاطرات امیر احمدوند
15 فروردین 1403
امیر احمدوند، از ایثارگران دوران دفاع مقدس، مهمان دویستوبیستودومین برنامه شب خاطره (اسفند 1390) بود. او در مورد اتفاقات طنز در جبهه خاطره گفت: در روند عملیات کربلای 1، سنگرهای دو نفره عراقی وجود داشت. پنج نفر از ما را، که عموماً نوجوان بودیم، به یکی از آن سنگرها فرستادند. در سنگر نشسته بودیم که متوجه شدیم از پشتِ لیفهای خرمایی که آنجا قرار داشت، چیزی تکان میخورد. گفتند: «چیزی نیست، اینجا موش خرمایی زیاد دارد.» بر اساس این حرف، با خیال راحت خوابیدیم. پس از حدود نیم ساعت که بیدار شدم، دیدم یک مار سیاه به دور چوبهای سقف سنگر پیچیده، دمش آویزان است و سرش را به سمت ما تکان میدهد؛ این در حالی بود که در فاصله 30 سانتیمتری ما قرار داشت. دیگر از ترس، قدرتِ تکلم نداشتم. تنها توانستم با اشاره دست، همرزمانم را بیدار کنم و مار را نشانشان بدهم. وقتی هشیار شدیم، از شدت ترس با سه شماره، هر پنج نفرمان از سنگر بیرون دویدیم و دیگر به آن سنگر برنگشتیم. در نهایت یکی از افراد که جرأتش را داشت، با رگبار مار را کشت.
در ادامه این روایت را ببینیم.
تاکنون 355 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 6 اردیبهشت 1403 برگزار میشود.
تعداد بازدید: 369
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98
- ما منتظر صدای تاریخ شفاهی از دانشگاهها هستیم
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -2
- خاطرات محمد زقوت
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
پربازدیدها
- بایکوت
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
- خاطرات روحالله رضوی
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -1
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97