گوش کردنِ فعال در مصاحبههای تاریخ شفاهی
مبانی نظری و راهکارهای عملی
محیا حافظی
25 شهریور 1404
سایت تاریخ شفاهی برای آشنایی بیشتر با مشکلات و چالشهای تولید آثار تاریخ شفاهی یا خاطرات، با برخی صاحبنظران و فعالان این حوزه گفتوگوهایی انجام داده است که در قالب یادداشتهای کوتاه تقدیم خواهد شد.
■
در مصاحبۀ تاریخ شفاهی، هدف صرفاً ثبت گفتوگوهای روزمره یا خاطرات پراکنده نیست؛ بلکه استخراج دقیق و مستند دادههایی است که در بازسازی رویدادها و تحلیل روندهای تاریخی نقش کلیدی دارند. یکی از مهمترین مهارتهای مصاحبهکننده برای تحقق این هدف، گوش کردنِ فعال است. مهارتی که با شنیدن صِرف، تفاوت دارد و به تحلیل، پردازش، واکنشگری هدفمند و هدایت جریان مصاحبه نیازمند است. در ادامه، این مهارت از منظر نظری و کاربردی مورد بررسی قرار میگیرد.
تعریف و اهمیت گوش کردن فعال
گوش کردن فعال به معنای شنیدن آگاهانه و هدفمند سخنان مصاحبهشونده، همراه با تحلیل در لحظه، ارزیابی محتوای گفتهها و تصمیمگیری درباره پرسشهای بعدی است. این نوع گوش کردن، بر خلاف شنیدن منفعل، به حضور ذهن کامل، شناخت قبلی از موضوع، و توانایی درک زبان بدن و واکنشهای هیجانی مصاحبهشونده نیاز دارد.
در تاریخ شفاهی، گوش کردنِ فعال، اهمیت دو چندان دارد؛ زیرا مصاحبهها اغلب با افراد کلیدی، شاهدان عینی یا صاحبان تجربه انجام میشود. کوچکترین غفلت در شنیدن یا تحلیل گفتهها، میتواند موجب از دست رفتن اطلاعات ارزشمند شود.
مقدمات گوش کردن فعال پیش از مصاحبه
گوش کردن فعال از پیش از آغاز جلسه مصاحبه آغاز میشود. مصاحبهگری که بدون آمادگی وارد جلسه شود، عملاً توان هدایت گفتوگو را نخواهد داشت. سه محور اصلی آمادگی پیش از مصاحبه عبارتند از:
1- مطالعه و شناخت موضوع
مصاحبهکننده باید پیش از ورود به جلسه، درباره موضوع مصاحبه مطالعه کافی داشته باشد. دانش قبلی به او این امکان را میدهد که گفتههای مصاحبهشونده را تحلیل کند، تناقضها را تشخیص دهد و از سخنان او سرنخهای جدیدی برای پیگیری به دست آورد. مصاحبهگری که بدون شناخت قبلی گوش میدهد، شنوندهای منفعل است و قادر به طرح پرسشهای عمیق یا تشخیص نقاط ابهام نخواهد بود.
2- شناخت نسبی از مصاحبهشونده
یکی از ارکان مهم گوش کردن فعال، آشنایی نسبی با شخصیت مصاحبهشونده پیش از جلسه است. این شناخت شامل تکیهکلامها، عادات گفتاری، زبان بدن، سرعت بیان، سبک روایتگری و حتی سوابق خانوادگی و اجتماعی اوست. چنین شناختی به مصاحبهگر کمک میکند تا نشانههای غیرکلامی مانند مکثها، تغییر لحن یا حرکات دست را بهدرستی تفسیر کرده و به معانی پنهان در پسِ سخنان مصاحبهشونده پی ببرد.
3- تقویت هوش هیجانی
هوش هیجانی ابزار کلیدیِ مصاحبهکننده برای ایجاد ارتباط مؤثر است. واکنشهای هیجانی نادرست میتواند فضای مصاحبه را مختل کند. بهعنوان مثال، شادی بیش از حد یا تعجب آشکار در برابر برخی سخنان ممکن است مصاحبهشونده را به اغراق یا خودسانسوری وادارد. بنابراین مصاحبهگر باید پیش از ورود به جلسه، بر هیجانات خود مسلط باشد و مهارتهای هوش هیجانی مانند همدلی، خودآگاهی و کنترل هیجان را تمرین کند.
مهارتهای گوش کردن فعال در جریان مصاحبه
گوش کردنِ فعال، تنها به آمادگیهای پیش از مصاحبه محدود نمیشود، بلکه در جریان گفتوگو نیز نیازمند مهارتهای ویژهای است. مصاحبهکننده باید بتواند همزمان با شنیدن سخنان مصاحبهشونده، گفتوگو را مدیریت کرده، نکات کلیدی را ثبت کند و با واکنشهای هدفمند، مسیر مصاحبه را در مسیر اهداف پژوهشی پیش ببرد.
1- یادداشتبرداری سریع و هدفمند
مصاحبهکننده باید به مهارت تندنویسی نسبی مسلط باشد. یادداشتبرداری کامل از تمام جملات مصاحبهشونده نه ممکن است و نه مفید. اما ثبت سریع نکات کلیدی، عبارات مهم و سرنخهای ارزشمند ضروری است. استفاده از علائم و اختصارات، کمک میکند که مصاحبهگر همزمان با گوش دادن، نکات ضروری را ذخیره کرده و در ادامه جلسه به آنها بازگردد.
2- مدیریت هوش هیجانی
در طول مصاحبه، مصاحبهکننده باید هوش هیجانی خود را بهصورت عملی به کار گیرد. لبخند بهموقع، تأیید ضمنی، یا ابراز همدلی میتواند مصاحبهشونده را به ادامه روایت تشویق کند. در مقابل، بیاعتنایی آگاهانه به برخی گفتهها به مصاحبهشونده پیام میدهد که این موضوع اهمیتی در پژوهش ندارد و او را به تمرکز بر مسائل مهمتر سوق میدهد.
3- جمعبندی همزمان مطالب
مصاحبهکننده باید همزمان با شنیدن، سخنان مصاحبهشونده را در ذهن دستهبندی و جمعبندی کند. این توانایی از تکرار پرسشها و در جا زدن گفتوگو جلوگیری کرده و روند مصاحبه را ساختارمند میسازد.
نقش تأکید و هدایت مصاحبه
تأکید آگاهانه مصاحبهکننده بر بخشهای خاصی از گفتههای مصاحبهشونده، جهت و کیفیت گفتوگو را تعیین میکند.
- تأکید بر لحظات داستانی: اگر مصاحبهکننده روی روایتهای هیجانی و داستانی تأکید کند، مصاحبه به سمت داستانسرایی و بازسازی صحنههای پرتنش سوق پیدا میکند.
- تأکید بر لحظات تردید: تمرکز روی مکثها، تردیدها و نقاط مبهم میتواند اطلاعاتی عمیقتر و تحلیلمحورتر در اختیار پژوهشگر قرار دهد.
مصاحبهگر از طریق زبان بدن، تماس چشمی، تغییر لحن، سکوت بهجا و پرسشهای هدفمند میتواند ذهن مصاحبهشونده را هدایت کرده و محتوای مورد نیاز پژوهش را استخراج کند.
مرز میان مصاحبۀ علمی و گپوگفتِ دوستانه
مصاحبۀ علمی باید از گپوگفت معمولی، متمایز باشد. هرچند استفاده از گفتوگوهای غیر رسمی به ایجاد صمیمیت کمک میکند، اما نباید جایگزین هدف اصلی یعنی استخراج دادههای پژوهشی شود. مصاحبهکنندۀ حرفهای از گپوگفت به عنوان پوششی برای کاهش خستگی و افزایش اعتماد بهره میگیرد و در لحظات مناسب، گفتوگو را به سمت مباحث جدی بازمیگرداند.
ویژگیهای مصاحبهکنندۀ حرفهای
مصاحبهکنندۀ حرفهای، فردی است که علاوه بر تسلط علمی بر موضوع مورد بحث، از مهارتهای ارتباطی و شخصیتی بالایی نیز برخوردار است. او توانایی مدیریت هیجانات خود را دارد و میتواند علاقههای شخصی را از نیازهای پژوهشی تفکیک کند تا مصاحبه را به سمت اهداف علمی هدایت نماید. چنین فردی نه مرعوب جایگاه و اعتبار مصاحبهشونده میشود و نه شیفتۀ شخصیت او؛ بلکه با حفظ استقلال فکری، حریّت در طرح پرسشها و برخوردی محترمانه اما قاطعانه، مسیر مصاحبه را کنترل میکند. مصاحبهگرِ حرفهای با اتکا به تجربه و دانش خود، قادر است از هر گفتوگو منبعی مستند و ارزشمند برای پژوهشهای تاریخی بسازد.
جایگاه گوش کردنِ فعال در مصاحبههای تاریخ شفاهی
در مصاحبههای تاریخ شفاهی، مهارت گوش کردنِ فعال نه تنها به عنوان یک مهارت فردی، بلکه به عنوان ابزاری علمی و پژوهشی اهمیت مییابد. مصاحبهکننده باید بتواند با دقت به سخنان مصاحبهشونده گوش دهد، جزئیات را ثبت کند و در همان حال، ساختار کلی روایت را نیز در ذهن خود سامان دهد. این فرآیند به تمرکز بالا، صبر و حوصله و همچنین آگاهی از روشهای مصاحبه نیاز دارد. گوش کردنِ فعال به مصاحبهکننده امکان میدهد تا علاوه بر ثبت دقیق روایت، به نشانههای غیرکلامی، لحن بیان و احساسات مصاحبهشونده نیز توجه کند و از این طریق تصویری کاملتر و واقعیتر از تجربههای تاریخی به دست آورد.
در برخی کشورها این مهارتها بهطور نظاممند آموزش داده میشوند و مصاحبهکننده بهعنوان یک پژوهشگر حرفهای با بهرهگیری از دستورالعملها و چارچوبهای علمی دقیق، فرایند گفتوگو را پیش میبرد. در مقابل، در برخی تجربههای بومی، مصاحبهها اغلب بر پایۀ روابط انسانی، اعتمادسازی عاطفی و تعاملات فرهنگی شکل میگیرند. هرچند این ویژگیها نقطه قوتی برای ثبت روایتهای صمیمانه به شمار میآید، اما بدون بهرهگیری از روشهای علمی، ممکن است دقت و انسجام پژوهشی مصاحبه کاهش یابد.
در برخی فرهنگها، مصاحبهها بهدلیل صراحت کلام و مطالعه گستردهتر، ساختارمندتر انجام میشود و مصاحبهکنندگان و مصاحبهشوندگان کمتر تحت تأثیرِ تعارفات یا محدودیتهای اجتماعی قرار میگیرند و با شفافیت بیشتری به مسائل میپردازند.
صراحت کلام، مطالعه گستردهتر، انتخاب شغل بر اساس علاقه و کماهمیتی حریم خصوصی در غرب نسبت به فرهنگهای شرقی، باعث دسترسی به دادههای دقیقتر میشود. از طرفی فقدان مرزهای سنتی حریم خصوصی و بیان بیپرده، گاهی میتواند اطلاعات را بدون پالایش فرهنگی ارائه دهد. در مقابل، در جوامعی مانند ایران، مصاحبهکننده باید مهارت بیشتری در جلب اعتماد و هدایت مصاحبه داشته باشد تا بتواند از دل روایتهای محتاطانه، دادههای دقیق استخراج کند.
ترکیب این دو رویکرد یعنی بهرهگیری از روشهای علمی در کنار شناخت زمینههای فرهنگی و اجتماعی بومی، میتواند الگوی کارآمدی برای ارتقای کیفیت مصاحبههای تاریخ شفاهی فراهم آورد.
شنیدن عمیق؛ جوهرۀ تاریخ شفاهی
مصاحبه در تاریخ شفاهی بیش از آنکه به هنر پرسیدن سؤالهای زیاد متکی باشد، به شنیدن عمیق و هوشمندانه وابسته است. مصاحبهکننده باید «رگ خواب» مصاحبهشونده را بیابد، اعتماد او را جلب کند و همزمان بدون از دست دادن کنترل جلسه، گفتوگو را به سمت اهداف پژوهشی سوق دهد. در غیر این صورت، مصاحبهشونده کنترل جلسه را به دست گرفته و مصاحبه به نتیجۀ مطلوب نخواهد رسید.
نتیجهگیری
گوش کردن فعال در مصاحبههای تاریخ شفاهی، مهارتی است که ترکیبی از دانش، تجربه، هنر ارتباطی و توانایی تحلیل لحظهای را میطلبد. این مهارت از مرحلۀ آمادگیِ پیش از مصاحبه آغاز شده، در طول جلسه با روشهای یادداشتبرداری، مدیریت هیجانات، جمعبندی مطالب و تأکید هدفمند ادامه مییابد و در نهایت به ثبت دادههایی عمیق، دقیق و ارزشمند برای پژوهشهای تاریخی منجر میشود.
مصاحبهکنندۀ تاریخ شفاهی نهتنها شنونده، بلکه تحلیلگر، مدیرِ گفتوگو و هدایتکنندۀ روایت است؛ بدون این مهارت، مصاحبه به گپوگفتی ساده فروکاسته خواهد شد؛ اما با گوش کردن فعال، روایتهای تاریخی از حالت پراکنده خارج شده و به سندی معتبر برای آیندگان تبدیل میشود.
تعداد بازدید: 26








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 15
بهمن بود که کلاسهای شیمیایی دایر شد. دشمن، ابعاد گستردهای به جنایات خویش میبخشید. میرفتیم و ریزهکاریهای جنگافزارهای شیمیایی را فرا میگرفتیم. یک روز «حاج مجتبی» که مسئول ش.م.ر شده بود، گفت احتیاج به تعداد زیادی امدادگر دارم و از من پرسید که آیا میتوانم به تهران بروم و بچهها را جمع کرده و بیاورم؟ وقتی به تهرانآمدم، فقط توانستم دو نفر ـ آجرلو و قنبری ـ را با خود بیاورم.






