اهمیت نقدِ پیش از انتشارِ آثارِ تاریخ شفاهی
تنظیم: مریم اسدی جعفری
25 آبان 1404
به گزارش سایت تاریخ شفاهی، نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی» صبح دوشنبه، نوزدهم آبان 1404 با حضور حمید قزوینی نویسنده کتاب، محمد قاسمیپور و یحیی نیازی به عنوان منتقد، در تالار قصر شیرین موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد.
یحیی نیازی در آغاز این نشست اظهار داشت: «جای این نوع آثار مثل کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی» در فضای تاریخ شفاهی، خالی است. مقدمه، مسیر و هدف کتاب را به خوبی و واضح، مشخص کرده و مهمتر از همه، نویسنده در مقدمه به نقدپذیر بودنِ خود اشاره کرده و مدعی است، این کتاب یک کارِ کامل نیست و این جلسه میتواند، این کتاب را در چاپهای بعدی به غنای بیشتری برساند. نویسنده در جاهایی از کتاب میتوانست، با نمودار یا شکل، محتوا را چشمنوازتر کند. اگر بتوانیم، نقد پیش از انتشار را به عنوان یک رویه رواج دهیم، بسیاری از این مسائل در بعد از انتشار، اتفاق نخواهد افتاد».
محمد قاسمیپور نیز پس از انتقاد از کیفیت صحافی کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چرایی»، به لزوم بازتعریف بعضی از مفاهیم تاریخ شفاهی در فصل اول این اثر، اشاره کرد و گفت: «اگر به تاریخ شفاهی به عنوان علم نوپدید و بینرشتهای نگاه کنیم، تعاریف واحد و استانداردی از کلیدواژههای مرتبط با تاریخ شفاهی نداریم. مرزهای مشترک تاریخ شفاهی و خاطره باعث اختلاط میان این دو مفهوم شده است. آقای قزوینی سعی کرده، در تعریف آکادمیک تاریخ شفاهی، عمیق نشود، ولی برای تبرک و آشنایی خواننده، تعاریفی ارائه داده و عمده تعاریف، ساده و دستیافتنی است و خواننده بدون مدرس با آنها ارتباط برقرار میکند. در بخش مفاهیم و سراسر کتاب، دغدغههایی برای متن وجود دارد که نمیپسندم. اساساً در ذات علمی تاریخ شفاهی، در پی اثر تولیدی نیستیم. تاریخ شفاهی در درجه اول، برای حفظ، ثبت، گنجینهسازی، سپردن به آرشیوها و محافظت از خاطرات از گزند روزگار انجام میشود. حتی در بخش مفاهیم هم که هنوز مصاحبه و تدوین را یاد نگرفتهایم، نگران بروز آسیبهای تدوین و خروجی کار است. پسندم این بود که ابتدا مفاهیم را بگوییم و به عالم نگارش، کاری نداشته باشیم. به طور مشخص، بخشی با عنوان «فرم» که در بخش مفاهیم مطرح شده و پس از آن، تعادل اثر مورد بحث قرار گرفته، کاملاً از تعاریف کلیدواژههای اصلی تاریخ شفاهی، خارج هستند».
قاسمیپور افرود: «سپس بحث جامعی راجع به تاریخ اندیشه و پیشنیاز مصاحبه برای تاریخ اندیشه مطرح شده است. ما هنوز در مسیر آشنایی دقیق با تاریخ شفاهی قرار نگرفتهایم و این موضوع به میان میآید که بحثی مستقل و خارج از این کتاب آموزشی است. در واقع در بخش مفاهیم، مقداری وارد آسیبشناسی شده است، اما نکات خوبی در بخش مفاهیم، ذیل عنوان «نظامنامه حقوقی» اشاره شده که هر دو در بخش آموزشی، خلأ دارد. بهتر بود آقای قزوینی به این موضوع بیشتر میپرداخت و همین بخش، فصل مفاهیم را تقویت کرده است».
اثری در پیِ تصحیحِ خروجیِ تاریخ شفاهی
یحیی نیازی در ادامه نشست نقد کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی» با تأیید نقد قاسمیپور گفت: «نگاه کتاب در بخش مفاهیم، به تولید متن است. یعنی آموزش گام به گام کتاب، بر خروجی کار تأکید کرده است. ما در تاریخ شفاهی، خیلی به دنبال تولید اثر نیستیم، بلکه شاید بیشتر به دنبال تولید سند باشیم. 7 تا 8 نوع سندِ قابل اتکا از تاریخ شفاهی تولید میشود؛ از صوت و تصویر گرفته تا اسناد مکتوبِ عینِ به عینِ پیاده شده، تدوین و گویاسازی شده. در مرحله هفتم، به اسناد منتشر شده میرسیم و آن متونی که بخواهد، ویژگیها یا جذابیتهای لازم را داشته باشد، در بخش اسناد اقتباسی قرار میگیرد. یعنی اسنادی را تولید میکنیم که بعداً یک رماننویس یا فیلمنامهنویس از آنها اقتباس کند. نکته بعدی در بحث حقوقی است که آقای قزوینی به پروتکلها اشاره کرده است، اما انسجام متن در اینجا ضرورت بیشتری پیدا میکند تا نقطه عزیمت و پایان ما مشخص باشد. این پروتکلها، بخشی از مبانی حقوقی هستند که درباره آن قانون مدنی هم نداریم. حداقل ۴ مبنا به عنوان مبنای حقوقی در تاریخ شفاهی درنظر میگیرند. اول، متون قانونی است. دوم، نظر اندیشمندان آن حوزه و سوم، عُرف و عادت موجود است. چهارم هم رویههایی است که صاحبنظران ایجاد کرده و آن رویه ادامه پیدا میکند که در مسائل خاص حقوقی، به آن رویههای قضایی میگویند. در حوزه تألیف و تحقیق هم این رویه، صادق است. برای مثال، مسألهای در حوزه تاریخ شفاهی رخ میدهد و گروهی از صاحبنظران کاری انجام میدهند؛ اگر قانونی وضع نشود، شما میتوانید به آن رویه مراجعه کنید».
مشاور رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در ادامه، به تفاوت تعاریف «علم»، «مکتب»، «دانش» و «روش» اشاره کرد و گفت: «به نظر میرسد تاریخ شفاهی، یک روش یا ابزاری برای تحقیقات کیفی است. شاید خیلی زود باشد که از تاریخ شفاهی به منزله علم یاد کنیم؛ گرچه تاریخ شفاهی را میانرشتهای میدانند. کارِ علم، کشف رابطه بین پدیدهها و تبیین و توضیح روابط بین پدیدههاست و از این منظر، در حال کارِ اکتشافی هستیم؛ ولی ناظر بر روش تحقیقات کیفی. یعنی از طریق مصاحبه ساختارمند یا نیمهساختارمند، به یک سری حقایق میرسید».
مرور کوتاه بر مباحث تاریخ شفاهی؛ نقطه ضعف کتاب
محمد قاسمیپور در باب دو فصل بعدی کتاب، معتقد بود که ساختار و هدف کتاب در این دو فصل، بر غنای فکری و اندیشهای مخاطب افزوده و گفت: «اثبات شده که تاریخ شفاهی، روشی مؤثر و کارآمد برای پژوهشهای تاریخی است و در ایران به صورت کلان از آن استفاده میشود. جمعبندی و گزیدهنویسی که با کمک منابع در این کتاب دارند، عمدتاً با چیدمان و تدوین مباحث علمی دهه 80 و 90 اتفاق افتاده است. یعنی راجع به اصل آن آثار هم بحث و نقد وجود دارد. قبول دارم که اشاره دیالکتیکی در حد اشاره گذرا خوب است، اما برای فراگیرانی که میخواهند از تاریخ شفاهی به مثابه ابزار و روش استفاده کنند، کاربردی نخواهد بود. معتقدم سرمایهگذاری اصلی کتاب باید متمرکز بر پرورش افرادِ قابل، برای انجام تاریخ شفاهی میبود، اما در بخشهایی از کتاب، به دغدغههایی ناظر بر متن و حال و احوال راویان اشاره کرده است. راویان، اصلاً مخاطب این کتاب آموزشی نیستند. اما مصاحبهکننده، حاضر و در دسترس است و میخواهد، این کتاب را بخواند. میخواهیم به او بگوییم که باید چه قابلیتها و مهارتهایی در خودت در حوزه تاریخ شفاهی ایجاد کنی. به نظرم متن باید روی این نکته، وفادار میماند.
سپس یحیی نیازی، به دفاع از کتاب حمید قزوینی پرداخت و گفت: «یادمان باشد که قرار نیست، در یک کتاب 180 صفحهای، همه موضوعات مربوط به تاریخ شفاهی را مطرح کنیم. هنرِ آقای قزوینی این بوده که بابی را باز کرده و به همین دلیل، حالا اینجا هستیم. نقد، راحت است. اما شکلگیری یک کتاب و انتشار آن به خودیِ خود، کار بسیار ارزشمندی است. اگر هم نکاتی گفته میشود، صرفاً برای ارج نهادن به زحمات نویسنده است و اگر قرار شد تجدید چاپ شود، در صورت صلاحدید، بعضی از بخشهای کتاب را درست کند. شاید هر مفهوم در تاریخ شفاهی، چند سرفصل مهم داشته باشد که نیازمند چندین جلد کتاب است. آقای قاسمیپور هم اشاره کردند که در بعضی بخشها به صورت گذرا به مباحثی اشاره و نیمهکاره گذاشته شده است؛ مثل تفاوت خاطره با تاریخ یا در صفحه 44 موضوع مهم خاطره یا کشف حقیقت. در کتاب باید وضعیت سه ضلع راوی، موضوع و محقق مشخص باشد. فقط میخواستم اشاره کنم که این کتاب، کار ارزشمندی است ولی قاعدتاً نمیتواند تمامی ابعاد تاریخ شفاهی را نشان دهد. پس این انتظارات را باید کمی تقلیل دهیم».
فضای نقد در تاریخ شفاهی، وجود ندارد
حمید قزوینی در ادامه این نشست، درباره شکلگیری کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی» اظهار داشت: «این کتاب از دل یک رسانه – یعنی سایت تاریخ شفاهی- بیرون آمده است. پرسشهایی از دل نیازهای سایت تاریخ شفاهی استخراج میشد و متن پس از نگارش، با دوستان سایت، مطرح و منتشر میشد. بعد از مدتی، پیشنهاد کردند که با توجه به استقبالی که در سایت از این مطالب شده، در قالب کتاب و یکجا منتشر شوند. کتاب به خصوص در بخش دوم که به مبحث مصاحبه پرداخته، بازتابی از تجربههای من در طول 30 سال اخیر از مصاحبههاست. یعنی احساس میکردم، مواجهه با فعالان سیاسی قبل و بعد از انقلاب، دفاع مقدس یا در حوزه مقاومت لبنان در زمان مصاحبه را با دیگران به اشتراک بگذارم تا دوستان از این تجربهها استفاده کنند. فرضم بر این بود که دستینهای برای فعالان حوزه تاریخ شفاهی باشد و با هم جلو برویم. وقتی این مطالب را مینوشتم، دائماً خودم را جای آنها میگذاشتم. میدانستم که ممکن است، با این چالشها مواجه شوند. دوستان به این نکته اشاره کردند که قزوینی در این کتاب، ناظر بر انتشار اثر، کار کرده است. این هم از دلِ اتفاقاتی بیرون آمده که در جامعه میگذرد. میبینم که علاقه و میل عجیبی برای تولید اثر وجود دارد و این شتابزدگی، بعضاً آسیبزا بوده است. آقای نیازی اشاره کردند که کار را قبل از نشر، نقد کنیم. اگر همین روحیه نهادینه میشد، کتاب ارتقا پیدا میکرد. متأسفانه، تحمل نقد در خیلی از دوستان فعال حوزه تاریخ شفاهی، کم است. برای مثال، فردی درباره مواجهات مرحوم دکتر شریعتی و دکتر مطهری با چند نفر مصاحبه کرده، این در حالی است که هیچکدام از کتابهای شریعتی و مطهری را نخوانده و وارد بحث تاریخ اندیشه شده است. این اتفاق میتواند برای بسیاری دیگر از شخصیتهای قبل و بعد از انقلاب رخ دهد. وقتی این مطالب را مینوشتم، به این فکر میکردم که به همکاران خودم یادآور شوم، برای ورود به حوزه تاریخ شفاهی باید به چه نکاتی توجه داشته باشید».
سپس یحیی نیازی، کتاب «تاریخ شفاهی؛ چیستی و چگونگی» را برای مخاطب عام و خاص مناسب ارزیابی کرد و گفت: «هر کسی تاریخ شفاهی را از ظن خودش انجام داده است. تاریخ شفاهی، یک سری ویژگیها دارد که آقای قزوینی در این کتاب سعی کرده، تا حد امکان به آنها بپردازد و یک جاهایی هم باید بیشتر پرداخته میشد. آقای قزوینی به لحن راوی، به اندازه یک پاراگراف اشاره و عبور کرده است. در حالی که لحن راوی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد و مصادیق زیادی از آن داریم. بر اساس ساعتها مصاحبه تاریخ شفاهی که انجام دادهام، میتوانم بگویم که لحن هر راوی، چه ویژگیهایی دارد و این لحن، به چه معناست. این نکات باید در کتاب مطرح میشد. همچنین از تفاوت خاطره و تاریخ شفاهی هم خیلی گذرا عبور کرده است. در صفحه 130 کتاب، درباره رابطه زمانه با مصاحبه صحبت شده است. برای مثال، یک اتفاقی که 30 سال پیش افتاده با اتفاقی که امروز افتاده، قابل مقایسه نیست. اصلاً نحله فکری دهه 60 و 70 با الان چه تفاوتهایی دارد؟. نیاز است که درباره آن صحبت کنیم و مصداق بیاوریم. مصداقها خواننده را سر خط میبَرد. کتاب از این لحاظ میتوانست، غنای بیشتری پیدا کند».
محدودیتها در بیان بعضی مصادیق، دست نویسنده را میبندد
حمید قزوینی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا کتاب در مخاطب، ایجاد بینش و نگرش درباره تاریخ شفاهی میکند یا خیر، تصریح کرد: «اینکه چقدر به این هدف رسیدهام، بستگی به مخاطب دارد. باید بازتابها را بگیریم و نظر دوستان را ببینیم. اما فرض من بر این بود که اول، یک آشنایی روشن و بدون ابهام برای ذهن مخاطب درباره تاریخ شفاهی ایجاد کنم و دوم بگویم که چگونه باید با تاریخ شفاهی، مواجه شویم و در آن سیر کنیم. یک نکته هم درباره مثالهای کتاب بگویم. مطرح کردنِ مثال، کار بسیار سختی است. به این جهت که گاهی به فضای سوءتفاهم، دامن زده میشود و همین امر، مانع از مطرح کردنِ برخی مثالها میشود. به یاد دارم، یک نقدی بر دو کتاب درباره یکی از سرداران دفاع مقدس نوشتم، اما دیدم که دوستان، این نقد را برنتابیدند. متأسفانه فضای نقد، وجود ندارد. در حالی که هدفم از نقد آن کتابها، ارتقای کار و کمک به راوی و ناشر بود. به همین دلیل سعی کردم، محافظهکارانهتر با این موارد برخورد کنم. درباره لحن راوی هم همین مورد، صادق است. مثال زیاد است ولی ممکن است برخی دوستان، ناراحت شوند. محدودیتها در بیان بعضی مصادیق، دست نویسنده را میبندد».
قاسمیپور نیز به ورود کوتاه حمید قزوینی به مبحث هوش مصنوعی و تاریخ شفاهی، اشاره و آن را تحسین کرد و گفت: «امروزه هوش مصنوعی، جدیترین بخش مصاحبه که همان پیادهسازی است را در تصرف خود درآورده و اگر روی آن تأمل نشود، باعث آسیبهای پررنگ خواهد شد. چون بعضی وقتها میگوییم که سرنوشت یک فایل مصاحبه، توسط پیادهساز رقم میخورد. در بخش دیگری از کتاب، مؤلف درباره سؤالات مصاحبه، معتقد است که باید به آن فکر کرد و در قاب و چارچوبی چید. اما به صورت عمیق، به بحث انواع سؤالات نپرداخته است. فقط به پرسش خوب و بد، اشاره شده ولی از معرفی سایر سؤالات مثل: سؤالات کلینگر و جزئینگر، سؤال ساده و مرکب پرهیز شده است. دو جا در کتاب، چند اصطلاح همچون «سؤال باز» مطرح میشود که تا قبل از آن، هیچ تعریفی از آن ارائه نشده و ذهن مخاطب درباره آن خالی است. همچنین سؤال بسته را به عنوان متضاد آن تعریف نکرده است. در بخش دیگری هم به طرح سؤال سبک در پایان مصاحبه اشاره شده که بار معنایی آن را نمیپسندم و جای بحث دارد».
قاسمیپور در پایان سخنانش تصریح کرد: «راستیآزمایی و صحتسنجی اظهارات راوی در هنگام گفتوگو، یکی از جدیترین کارهایی است که هنگام مصاحبه به کار میافتد و زحمات مرحله تدوین را کم میکند. از طریق پرسش میتوان، صحت و سقم حرفها را فهمید. چند سؤال جزئینگر، مشخص میکند که آیا راوی، آن اتفاق را انجام داده یا خیر. جز اشارهای کوتاه به این موضوع، چیز دیگری در کتاب ندیدم».
تعداد بازدید: 52
آخرین مطالب
پربازدیدها
100 سؤال/5
تاریخ شفاهی در پژوهشهای تاریخی منبعی دستاول است، زیرا از گفتوگو با افرادی به دست میآید که در رخدادها حضور داشته یا شاهد مستقیم آن بودهاند. این روش اطلاعاتی زنده، انسانی و بخشی از متن واقعی رویدادها ارائه میدهد که معمولاً در اسناد رسمی یافت نمیشود. بااینحال، چون روایتها بر حافظه و برداشت شخصی تکیه دارند، احتمال خطا، فراموشی یا سوگیری ذهنی وجود دارد.





