خاطرات حسن محمدی
مرحوم حسن محمدی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستونهمین برنامه شب خاطره (مرداد1383) بود. او درباره شب 17 اردیبهشت 1361 و عملیات بیتالمقدس خاطره گفت. او گفت زمانی که ما از روی پل پیروزی منتقل میشدیم مأموریت ما این بود که 78 تانکِ تی72 عراقی را سالم بگیریم. برای این کار باید نیروهای عراقی را دور میزدیم و از پشت توپخانه وارد عمل میشدیم. این روایت را ببینیم.خاطرات مژده امباشی
مژده امباشی، امدادگر دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستونهمین برنامه شب خاطره (مرداد1383) بود. او درباره درگیری بین نیروهای ایرانی و عراقی در بندر خرمشهر و پانسمان زخم مجروحان برای انتقال به بیمارستان طالقانی، خاطره گفت. این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا سیاهپوست - 6
زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره عملیات مرصاد در سال 1367 و بعد از قطعنامهای که امام خمینی(ره) موافقت کرد، خاطره گفت. این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا سیاهپوست - 5
زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره اعزام مجروحان شیمیایی عملیات بدر در سال 1363 خاطره گفت. او گفت زمانی که 300 مجروح شیمیایی را با سلام و صلوات به مراکز بزرگتر فرستادیم، قطار آنها در بمباران اندیمشک واژگون شد. آنها را دوباره برای شناسایی آوردند و سردخانه کم داشتیم. این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا سیاهپوست - 4
زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره کارهای جانبی علاوه بر کارهای درمانی برای مجروحان خاطره گفت. او گفت کار ما فقط بخیه و ویزیت پزشک و دارو نبود. علاوه بر رسیدگی به مجروحان، لباسهای آنها را میشستیم تا زمان اعزام، لباس داشته باشند. این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا سیاهپوست - 3
زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره عملیات بدر و تفکیک مجروحان شیمیایی و کمبود فضا برای آنها خاطره گفت. این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا سیاهپوست - 2
زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره اولین ماموریتش به جبهه خاطره گفت. او گفت اولین جایی که ما را بردند، جایی بود نزدیک آبادان که به آن دارخوین میگفتند. در دارخوین یک بیمارستان صحرایی درست کرده بودند که ما دو هفته در آنجا مجروحان پاتکی را مداوا میکردیم. این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا سیاهپوست 1
زهرا سیاهپوست، امدادگر اورژانس دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهشتمین برنامه شب خاطره (4 تیر 1383) بود. او درباره عملیات والفجر 10 و کشتار جمعی حلبچه خاطره گفت. رزمندهها درباره والفجر 10 میگفتند انگار وارد ماووت عراق شدهاند. این روایت را ببینیم.برسان سلام ما را...
به یاد درگذشت مهدی خانبانپور مدیر اجرایی شب خاطره.خاطرات جواد علیگلی
جواد علیگلی، رزمنده و مداح دوران دفاع مقدس، مهمان صدوبیستوهفتمین برنامه شب خاطره (7 خرداد 1383) بود. او درباره ماجرای زخمی شدنش در شهر فاو خاطره گفت. او به صحبتهای خانم کاتبی افزود، ترکش به فک من نخورده بود اما خمیازه که میکشیدم، نمیتوانستم دیگر دهانم را ببندم. علیگلی درباره از خود گذشتگی خانم کاتبی و دوران بیمارستان هم صحبت کرد. این روایت را ببینیم....
15
...