فراخوان مقاله: حافظه و سفر
همایش شبکة حافظة تکمیلی (A Postgraduate Memory Network Conference)
داستان حافظه: چشماندازی تازه بر ارتباط بین داستانسرایی و حافظه در قرن بیستویکم
ما با افتخار اولین همایش شبکة حافظة تکمیلی را ارائه میکنیم: حافظه و سفر!
آیا سفر خواهید کرد اگر نتوانید به یاد بیاورید کجا بودهاید؟ دربارة مکانهایی که بودهاید چه به یاد میآورید؟ چگونه این خاطرات را ثبت و ضبط میکنید؟ اگرچه مسافران همیشه خاطرات سفر و آلبومهای خود را حفظ کردهاند، امروزه فناوری دیجیتال و رسانههای اجتماعی ما را قادر ساخته است تا خاطرات خود را بیدرنگ بنویسیم و در سطح جهان پخش کنیم: این فناوری چگونه روایت ما از سفر را تغییر داده است؟ وطن کجا و به چه معناست و چگونه سفر ما به دوردست را تغییر میدهد؟ چگونه ایدهها و روایتها بین فرهنگهای گوناگون سفر میکنند؟ حداکثر تا چه زمانی کاوشگران مکانهای دوردست در فضا خواهیم شد (و تعطیلات خود را در آنجا خواهیم گذراند) و هنگامیکه در آنجا هستیم، بر سر خاطرات ما از زمین چه خواهد آمد؟ سفر ما در کجا به پایان خواهد رسید؟
در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۱۴ (۱۲شهریور۱۳۹۳) به افتتاحیة همایش شبکة حافظة تکمیلی بیایید که در مرکز لندن برگزار میشود و این پرسشها ـ و نیز پرسشهایی بیشتر ـ را بررسی کنید. ما جویای مقالات از تمام رشتههای دانشگاهی هستیم که «حافظه و سفر» را تا حد امکان به صورت گسترده و مبتکرانه تفسیر کرده باشند. لطفاً تا اول آگوست (۱۰ مرداد) خلاصهای ۳۰۰ واژهای از مقالة خود را به نشانی pgmemorynetwork@gmail.com ارسال کنید. از عموم مردم برای شرکت در این همایش استقبال میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر دربارة سخنرانان و محل برگزاری و غیره، لطفاً به وبگاه pgmemorynetwork.wordpress.com مراجعه کنید. ما چشمانتظار به اشتراکگذاشتن ایدههای خود با شما هستیم!
در تاریخ ۲۰ ژوئن ۲۰۱۴ (۳۰خرداد۱۳۹۳) این فراخوان در بخش Uncategorized وبگاه اعلام شده است.
منبع:
https://memoryandtravel.wordpress.com/
ترجمه: زهرا حسینیان
تعداد بازدید: 6387








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 6
کلبهای در اختیارمان گذاشتند. اینجا دیگر همه کاری میکردیم. حتی حدود 15 روز مشغول سولهزنی بودیم ضمن کار سولهزنی وقتی مسئول گروه ـ نصرتی ـ آمد و گفت که زود آب و گل درست کنید و روی پلیتها بریزید که برق نزنند، تازه فهمیدیم که اطرافمان پر از دمکرات است. کار زیاد بود و هیچکس بیکار نمیماند. همه در کنار هم با تلاش کار میکردند و این در گرمای 30 ـ 40 درجه بود با پشههای فراوانی که دائم نیش میزدند.






