معرفی کتاب فرماندۀ تخریب

راضیه ابراهیمی

05 تیر 1402


کتاب فرماندۀ تخریب، خاطرات شفاهی نادر مریدمشتاق از رزمندگان دفاع مقدس است که حسین ادهمی آن را به رشته تحریر درآورده است.

این کتاب حاصل 43 ساعت مصاحبه در 19 جلسۀ تقریباً دو تا سه ساعته از شهریور 1393 تا شهریور 1395 است. در زمان مصاحبه همسر راوی خانم مهری جعفری هم حضور داشته و صحبت‌هایش طبق گفته نویسنده کتاب، نقش پررنگی در تکمیل خاطرات داشته است.

نادر مرید مشتاق در سال 1338 متولد شد، پابه پای انقلاب پیش رفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران پیوست. حضور در مناطق عملیاتی به عنوان نیروی پیاده در سال 1359 تا خدمت در واحد عملیات سپاه پاسداران رشت و حضور در جنگ شهری با منافقین، حفاظت از مسئولان استانی و فرماندهی گردان تخریب لشکر قدس گیلان که برایش آسیب‌های جسمی و روحی زیادی همراه داشت، از جمله فعالیت‌های اوست. بدن راوی کتاب، میزبان250 گرم ترکش‌های ریز و درشتی است که گاهی در بدنش به حرکت درمی‌آیند و زندگی‌اش را تهدید می‌کنند؛ « یک دفعه در دو سه متری ماشین در سمت شاگرد صدای اصابت یک گلوله و انفجاری شدید بلند شد. نمی‌دانم گلولۀ خمپاره 120 بود یا توپ. در آن لحظه با این انفجار خلأی ایجاد شد و به همراه موجی از ترکش همگی به پرواز درآمدیم. یکی دو ثانیه بعد از آن، انفجار دیگری رخ داد و در همان حالت پرواز، ترکش‌های انفجار دوم به پایین تنه و کف پاهایم گرفت. در آن لحظۀ پرواز احساس کردم صدای الله اکبر حاج محمود را شنیدم. در دلم گفت: دیگه شهید شدم یا حسین! بعد دیگر هیچی یادم نیست. از نوک پا تا سرم بدون استثنا به همه جایم ترکش خورده بود. حتی صورتم هم از ترکش‌ها در امان نمانده بود... جراحتم فوق‌العاده سنگین بود و زخم‌هایم به طرز فجیعی دهن باز کرده بودند، استخوان و گوشتم دیده می‌شد. گوشت کف پاهایم کاملاً رفته بود و از آن زیر می‌شد همه چیز را دید...»

جانبازی‌اش فقط با ترکش نیست حتی نزدیکان و آشنایان او نیز نمی‌دانند بارها موج گرفتگی را تجربه کرده و دچار ضایعۀ اعصاب و روان است. به گفتۀ راوی هرگاه در جبهه بود، فرمانده بود ولی هروقت به پشت جبهه می‌آمد فقط یک نیروی ساده می‌شد و  این مسأله در تمام سال‌های خدمتش در سپاه کاملاً صدق می‌کرد.

آقای مشتاق عبور از آن سال‌های سخت و مشقت‌بار را مدیون فداکاری‌های همسرش خانم مهری جعفری می‌داند که در تمام دوران زندگی مشترک و دوران مجروحیت، با ایثار و فداکاری از وی مراقبت می‌کرد؛ «در مدت بیماری، همسرم و بعد مادرم در مراقبت از من خیلی سختی کشیدند. هیچ‌کس به اندازۀ این دو زن از بیماری‌ام زجر نمی‌کشید.رفت و آمد به بیمارستان‌ها و جاهای مختلف، نگهداری از بچه و رسیدگی به کارهای خانه واقعاً به همسرم فشار می‌آورد.»

نویسنده تلاش کرده تا علاوه بر جذاب کردن روایت، ارتباط معنایی میان زنجیره حوادث برای کشف زوایای مختلف شخصیت راوی ایجاد کند.

خاطرات نادر مرید مشتاق در بین کتاب‌های بسیار دیگری که در حوزه خاطرات شفاهی رزمندگان منتشر شده، دارای ویژگی‌های منحصر به فردی است که برخی از آن‌ها از نگاه نویسنده از این قرار است:

  1. ترسیم چهرۀ جامعه در دورۀ قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران
  2. روایت چگونگی تشکیل سپاه پاسداران و مسلئل مربوط به آن
  3. نگاهی به محاکم قضایی و دادگاه‌های انقلاب
  4. چگونگی تشکیل یگان تخریب در ساختار سپاه پاسداران
  5. اهمیت ویژه یگان تخریب در عملیات‌ها
  6. ویژگی‌های خاص روحی و شخصیتی نیروهای تخریب
  7. بیان تاریخچۀ تشکیل تیپ قدس گیلان
  8. نوع مجروحیت راوی
  9. تشریح عملکرد و ساختار کمیته‌های پشتیبانی جنگ

در پایان کتاب سال‌شمار و آلبوم تصاویر (حدود 40 عکس) آمده است که با ذکر اسامی افراد حاضر در عکس، گویا شده‌اند. در انتها نمایه نیز تنظیم شده است.  

کتاب فرماندۀ تخریب در سال 1397 از سوی حوزه هنری استان گیلان در 536 صفحه و شمارگان 1000 نسخه در قطع وزیری و با قیمت 30000 تومان منتشر شده است.



 
تعداد بازدید: 1217


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»