خاطرات آقای وِدادی


06 تیر 1402


دکتر وِدادی، هم‌رزم شهید حاج مهدی شاه‌آبادی، مهمان دویست‌ و نهمین برنامه شب خاطره(1 اردیبهشت 1390) بود. او درباره شهید مهدی شاه‌آبادی خاطره گفت؛ من سال 1351 در مدرسه قائمیه رستم‌آباد در منطقه اختیاریه تدریس می‌کردم. دوستان گفتند یک روحانی دعوت کرده‌ایم چند جلسه‌ای صحبت‌های ایشان را شنیدم و از آنجا آشنا شدیم. در طول مسیر مسجد تا منزل ایشان همراه‌ ایشان بودم. رابطه ما نزدیک شد. گاهی می‌گفتند اگر دیر کردم شما نماز بخوان. گاهی جبهه می‌رفتم. در خط کوشک مجروح شدم. به تهران آمدم ایشان برای ملاقات آمد. آخرین بار که با مهندس چمران به جبهه رفتیم، قرار شد ساعت 8 صبح در فرودگاه باشیم. وقتی به میدان آزادی رسیدم، تراکم ماشین بود. به پایگاه رسیدم. در لحظه آخر به هواپیما رسیدم... روی پل شناور جزیره مجنون که وارد شدیم، شهید شاه‌آبادی چنان با رزمنده‌ها صحبت می‌کردند که ای کاش دوربین داشتیم و ثبت می‌کردیم. در ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 347 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 12 مرداد 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 1118


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.