گزارشی از یک کتاب: "با یاد خاطره"
رحیم نیکبخت
خاطره و خاطرهنگاری در تاریخ بشر قدمتی دیرین دارد، به نوعی که شاید این دو بتوان را همزاد دانست. در طرح مباحث نظری این مقوله آثار انگشتشماری وجود دارد. از جمله کتابهای معدود و ممتاز در این موضوع میتوان به دو کتاب از نگاشتههای علیرضا کمری «درآمدی بر خاطرهنویسی و خاطرهنگاشتهها در گسترهی ادب مقاومت و فرهنگ جبهه» و دیگری کتاب پرارج «با یاد خاطره» اشاره کرد. علیرضا کمری از محققان و پژوهشگران نامآشنای روایت پایداری و ادبیات دفاع مقدس بینیاز از تعریف وتوصیف است.
کتاب دوم ایشان «با یاد خاطره» علیرغم حجم اندک دریایی از علم و آگاهیهایی است که بر آنیم در فرصت و به جای اندک آن را مرور کنیم:
این کتاب در دو بخش تدوین یافته است بخش نخست عنوان کلیات دارد و شامل دو فصل مجزا به بحث پیرامون کلیات خاطره و کلیات خاطرهنویسی و خاطرهنگاشتهها میپردازد.
در بخش دوم، تاریخ خاطرهنگاشتهها در ایران از آغاز تا اسلام موضوع بحث قرار گرفته است این بخش در دو فصل به سیر تاریخ خاطرهنویسی در ایران از آغاز تا دورهی اشکانیان (آثار پارسی باستان) دوره دوم (آثار پارسی میاره) پرداخته است.
کتابی که جلد نخست آن انتشار یافته حاصل مدتهای مدید سنجش و پژوهش وسواسگونه کمری است که از سال 1366 آغاز شده قرار است مجلد بعدی آن به خاطرهنگاری در دورهی اسلامی تا دورهی پهلوی و در مجلد پایانی به بررسی موضوع خاطرهنویسی در دوران انقلاب و دفاع مقدس بپردازد.
وی در این کتاب «به اقتضای بحث بر معیارهای ادب شناختن و تاریخپژوهی متکی است» کوشیده است «این معیارها را در روش مطالعاتی خود که تفسیر متن به شیوه تحلیل محتوایی است به کار گیرد و سپس نتایجی را به روش استقرایی- قیاسی (یعنی حرکت از جریانات به سوی شناخت کلیات) استخراج کند و آنها را به کل تعمیم دهد». (ص 21)
در مباحث نخستین بخش اول واژههای «خاطره» ریشهیابی و معنیهای آن در متون ادبی و تاریخی بازشناسی شده است. ایشان در کلیترین تلقی از این بحث گفته است «خاطره (= یادمان) پدیده تعلقیافته خاطره (= یاد، حافظه) یا داشته حافظه است». (ص 27) وی در خاستگاه نخستین خاطر و خاطره از تصریح قرآن آغاز میکند و در ادامه مطرح میکند: «... آیا نمیتوان چنین انگاشت که میل پیدا و پنهان به شناخته و شهره شدن نام و آوازه یافتن، خلود و ماندگاری، تجسم و تحقق بخشیدن به «من» و خویشتنخواهی و خودگرایی، اول سبب توجه آدمی به خاطره بوده است؟» مؤلف در ادامه مباحث نظری پیرامون «خاطره» به کارکردهای خاطره، خاطرهزدگی پرداخته و در «اعاده خاطره و نسبت آن با حقیقت» افزوده است: «آیا خاطره به واقع اعاده گذشتههاست، یا نگریستن به آنها از ایستگاه حال است» (ص 37) و در مورد «سیال بودن خاطره» نوشته است: «یکی از ویژگیهای دیگر خاطره، روان و جاری بودن آنهاست. خاطره هرگز در حبس و بند زمان و مکان و مخاطبان، محدود و محبوس نمیشود». (ص 39) علاوه بر مطالبی که مؤلف در متن این فصل بدان اشاره کرده است در پینوشتها مطالب افزونتری از ابعاد دیگر موضوع بر اساس منابع معتبر و متعدد ارایه داده شده است. ای کاش پینوشتها در پایین هر صفحه درج میگشت و بین این دو فاصلهای ایجاد نمیشد.
در فصل اول اگر صحبت اصلی خود «خاطره» بود در فصل دوم «کلیات خاطرهنویسی و خاطرهنگاشتهها» و به عبارت دیگر «خاطره در معنای نوشتاری و مکتوب» مورد توجه قرار گرفته است. در همین قسمت از کتاب در مورد ارزش خاطرهها میخوانیم:
«ارزش خاطرهها به میزان شجاعت و تسلیمپذیری نویسندگان آنها در اظهار حقایق و واگفتن ناگفتهها بستگی دارد. در غیر این صورت خاطره جز محمل و پوشش برای محق جلوه دادن صاحب خاطره و دیگرگوننمایی در نقل حقایق یا تصرف در آنها، نقش دیگری نخواهد داشت. میتوان چنین استنباط کرد که این نوع از خاطرات بیش ضد خاطرهاند و گریزگاهی برای دیگرگون نهایی و تظاهر صاحب خاطره...» (ص 65)
از مباحث حاجب فصل دوم فصل دوم این بخش «خاطره از منظر علم و ادب و تاریخ» است وی در ادامه بحث خود یکی از ایرادات تاریخنگاری گذشته در ایران را در رسمیت آن یا حکومتی بودن تاریخنگاری میداند. (ص 74)
آنچه در دو فصل موجر نخست کتاب «با یاد خاطره» ارایه گردیده است در حقیقت مدخل بحث اصلی و عینی «تاریخ خاطرهنگاشتهها از آغاز تا اسلام» است. با روشنیهای نظری افکندهشده بر مفهوم خاطره و خاطرهنویسی در مباحث اولیه کتاب اکنون میتوان ردّپای خاطره و پیوند آن با تاریخ باستانی ایران را پی گرفت.
«شناخت گونهها، مکتوب بر جای مانده از خاطرات روزگاران دیر و دور، مستلزم آگاهی اجمالی و گذرا بر تاریخ ایران و خواستگاهها، نخستین جایگاههای زیست و بُودْباش انسان در این سرزمین است». (ص 117) بر همین اساس است که وی بر اساس منابع و مأخذ به سیر تاریخ و اساطیری ایران بر اساس «اوستا، کتاب اول» پرداخته است. در اوستا، زرتشت در نجواها و نیایشهایش خود و روزگارش را معرفی نموده است، مؤلف با بررسی اوستا نکات جدیدی از این منظر ارایه میدهد. (صص 129- 126)
«خط و کتابت کتیبهنویسی» در ماندگاری خاطرات نقشی اساسی داشته است. گرچه این امکان در اختیار همگان نبوده است، با این حال میتواند بر گوشههایی از تاریخ کهن تاریک روشنی بیفکند. در ادامه «کتیبه بیستون» به عنوان کهنترین و ارزندهترین سند تاریخی ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
فصل پایانی کتاب به روزگار پس از هخامنشیان و بحث و خاطرهنگاری آن ایام اختصاص یافته است در مورد دورهی اشکانیان مؤلف معتقد است سنت شفاهی مجدد بازگشته است و از این رو اثر قابل بررسی مکتوب چون دورهی قبل یعنی هخامنشیان و دورهی بعد ساسانی ندارد. دورهی ساسانیان که ادامه مطلب است مؤلف به بررسی نقش و جایگاه خاطره در آثار بر جای مانده این سلسله در نقشبرجستههای یادبودی» به «کتیبهها» متونی چون «یادگار بزرگمهر»؛ «اندرزنامه خسرو قبادان» و «کارنامه انوشیروان»، «یادگار زریران» میپردازد. وی پس از نقل مطلبی از اندرزنامه خسرو قبادان مینویسد:
«... نمونهای است که وصایا و اندرزنامههایی که به زبان پهلوی وجود دارند و نام آنها در منابع ذکر شده، امّا متن آنها به دست نیست. اهمیت نمونههایی از این دست در شناخت پیشهی خاطرهنویسی این عهد از آن روست که بعضاً با اشاره به حسبالحال صاحب ترجمه نوشته و فراهم آمده یا با ضمیر اول شخص مفرد آغاز شدهاند و این خود بیانگر وجه مهمی از خودگرایی است». (ص 179)
همچنان که در مقدمه کتاب گفته شده است و روی جلد کتاب هم درج است. این موضوع ادامه دارد و امید آنکه مؤلف موفق به انتشار مجلدات بعدی «با یاد خاطره» گردد.
تعداد بازدید: 3998