تاریخ شفاهی بازسازی (1) سرپل ذهاب


مصاحبه‌كننده: ابوالفتح مؤمن

آباد اما ویران

با آغاز رسمی جنگ در 31 شهریور1359 از سوی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، غرب کشور از جمله منطقه عمومی سرپل ذهاب و قصر شیرین جزء اولین مناطقی بودند، که توسط ارتش رژیم بعث اشغال شدند و مردم این نواحی آواره کوه  و دشت گشتند و عده ای هم اسیر، یا مجروح و یا به شهادت رسیدند.
با عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر درخرداد 1360، رژیم بعثی عراق به دلیل ناتوانی نظامی و عمق بخشیدن به خطوط دفاعی خود و تظاهر به صلح طلبی قسمت هایی از مناطق غرب کشور از جمله منطقه عمومی سرپل ذهاب و قصر شیرین .... را تخلیه کرد ودر مناطق سرکوب ومشرف بر منطقه استقرار یافت. با عقب نشینی عراق ، بحث استقرار نیروها و بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن مطرح شد. پس از رایزنی های متعدد، در نهایت استان همدان، استان معین انتخاب و مسئول بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن شد.
در این پژوهش و تحقیق که مبتنی بر تاریخ شفاهی است، محورهای زیر را مورد بررسی قرار می دهد:
- اهداف باز سازی و میزان تحقق این اهداف .
- میزان مشارکت مردم استان همدان واهالی منطقه.
- میزان مشارکت دستگاه های اداری ونظامی، موانع ومشکلات ستاد باز سازی.


بعد از عقب نشینی عراق از منطقه عمومی سرپل ذهاب و قصرشیرین در تاریخ (7/4/1361) یکی از مسائلی که مطرح شد بازسازی مناطق تخلیه شده بود. از جمله منطقه سرپل ذهاب که به شدت توسط عراقی ها تخریب شده و اهالی شهر و روستاهای اطراف  منازل خود را ترک کرده و به مناطق امن رفته بودند .
فرهاد خادمی: مسؤل کارگاه شن و ماسه بنیاد مسکن انقلاب اسلامی همدان در سرپل ذهاب می گوید: «....وقتی که ما وارد سرپل ذهاب شدیم شهر خراب شده بود و مردمی هم در آنجا ساکن نبودند....»1
با عقب نشینی عراق، قرار شد که منطقه سرپل ذهاب بازسازی شود. این مهم به استان همدان واگذار گردید، اما قبل از تشکیل ستاد یا تشکیلاتی برای بازسازی، مسئولین استان همدان از جمله امام جمعه وقت، آیت الله نوری همدانی، از منطقه بازدید کردند تا ارزیابی دقیقی از خسارات وارده کنند.2
سپس در تاریخ 07/04/1361 ستادی به نام ستاد بازسازی شهر سرپل ذهاب [از این پس به اختصار: ستاد] و روستاهای آن تشکیل شد. ستاد با استقرار در فرمانداری همدان و با همکاری دفتر امام جمعه همدان، استانداری و جهادسازندگی فعالیت خود را آغاز کرد. و با صدور اطلاعیه ای ضمن اعلام موجودیت از نیروهای متخصص و داوطلبان، برای شرکت در امر بازسازی سرپل ذهاب دعوت کرد. ثبت نام از داوطلبان را دفتر موقت ستاد واقع در مسجد جامع همدان انجام می داد.3
در ادامه شماره حسابی در نزد یکی از بانک ها افتتاح و در اختیار تمام روستائیان و شهروندان استان همدان قرار گرفت؛ تا مردم، کمک های نقدی خود را به آن واریز کنند. تا پایان هفته جنگ [در سال 1361] ستاد در 27 مسجد در شهر همدان آمادگی خود را برای ثبت نام از نیروهای داوطلب اعلام کرد. در همین زمان برای اولین بار کمک های مردمی برای امر بازسازی منطقه جنگ زده سرپل ذهاب ارسال گردید.4
محمدصادق چیت سازیان، مسؤل بازسازی شهر سرپل ذهاب، درباره شکل گیری ستاد می گویند: «اعضای ستاد عبارت بود از استاندار، امام جمعه همدان [آیت الله نوری همدانی]، جهادسازندگی، بنیاد مسکن و کسانی که در خود منطقه بازسازی و نوسازی حضور داشتند. بدین ترتیب ستاد اصلی شکل گرفت ... ستاد پشتیبانی بازسازی سرپل ذهاب هم با مسئولیت آقای جوکار در همدان شکل گرفت و من به عنوان مسئول اجرایی بازسازی و نوسازی شهر سرپل ذهاب مسئولیت گرفتم و به اتفاق چند نفر از برادران در تاریخ 07/07/1361 به سرپل ذهاب رفتیم ....»5
برای تسریع در امر بازسازی نوعی تقسیم کار بین ادارات متولی استان انجام شد. محمدصادق چیت سازیان در این مورد می گوید: «..... بنیاد مسکن مسؤل بازسازی خانه های روستایی جهاد سازندگی مسؤل بازسازی اماکن عمومی روستاها (امثال مساجد، حمام، مدرسه) شدند. بازسازی شهر را هم استانداری همدان به عهده گرفت، من از طرف استانداری مسؤلیت شهر را به عهده گرفتم. مشکلات ما در شهر که در تیررس دشمن بود از بقیه بیشتر بود.»6
فرهاد خادمی در تأیید این تقسیم بندی می گوید :
«...... بازسازی شهر به سازمان مسکن و شهرسازی سپرده شدو بازسازی روستاهای سرپل ذهاب به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان همدان که استان معین بود واگذار، گردید...»7
قبل از همدان، گروه هایی از استان های آذربایجان، خراسان و ایلام (شهرستان دهلران) تحت نظارت استانداری کرمانشاه در منطقه مشغول فعالیت بودند، اما با ورود استان همدان به این عرصه، کارها به آنها واگذار شد.
محمدصادق چیت سازیان در خصوص کنترل شهر می گوید:
«بعد از رفتن تبریزی ها ما شهر را تحویل گرفتیم و یک ستاد شهری برای کنترل شهر تشکیل دادیم، برای این هدف بسیجی های همدان را در شهر مستقر کردیم، چرا که وسایل مردم در منازل شان باقی مانده بود و ما باید امانت داری می کردیم تا افراد غریبه وارد شهر نشوند.»8
با در اختیار گرفتن و کنترل شهر، مقدمات بازسازی فراهم گردید. با نقشه برداری و تشکیل پرونده و شناسائی مالکین حرکت اول آغاز شد البته در این زمینه از تجربیات گروهای قبلی نیز استفاده شد؛
«.... آقایانی که از تبریز آمده بودنداز خانه های تخریب شده عکس برداری و برای آنان پرونده تشکیل داده و آنها را طبقه بندی کرده بودند. این پرونده ها را به ما تحویل دادند.»9
 ستاد کار بازسازی و نوسازی را در حالی شروع کرد؛ که  اهالی حضور نداشتند. فقط صاحب خانه می آمد محدوده ساختمان را مشخص می کرد.10
مسئولان در این مرحله هم پای کارگران و دیگران مستقیمأ وارد کار شده و صادقانه فعالیت می کردند، و توجهی به خطرات حملات توپخانه ایی و هوایی دشمن که محدود به زمان و مکان خاصی نبود نمی کردند.
در این خصوص فرهائ خادمی می گوید: «بعضی اوقات جلسات شبانه ما تا اذان صبح طول می کشید، دوستان از خود گذشتگی بسیاری داشتند.»11
او همچنین اظهار می دارد: «در منطقه بازسازی که بنده در کارگاه شن و ماسه فعالیت می کردم .بحث این نبود که چه کسی مسئول است و پشت میز بنشیند و دستور بدهد، بلکه همه بسیجی وار کار می کردند، مثلاً خودمان ماشین سیمان را خالی می کردیم.»12
کار بازسازی با استفاده از کارگران و نیروهای بومی شتاب بیشتری گرفت. در آغاز کارگران بیشتر از داوطلبین استان همدان و نیروهای روز مزد این استان بودند،13 اما با گذشت زمان و بازگشت مردم به منطقه حضور نیروهای محلی پررنگ گردید و از بسیاری هزینه ها مانند ایاب و ذهاب کاسته شد.
مرتضی قهرمانی، معاون چیت سازیان، در این خصوص می گوید:
«ما از کارگران بومی استفاده می کردیم. با اتوبوس صبح ها آنها را جمع کرده و به محل می آوردیم و عصرهم به محل زندگیشان می رساندیم. به آنها دستمزد نیز پرداخت می شد. همین امر باعث بازگشت و اسکان مردم در منطقه گردید.»14
چیت سازیان معتقد است حضور و نظارت مردم در امر بازسازی باعث ارتقای کیفیت کار و رضایت مندی اهالی می شد ؛ «ما یک نفر از هر خانواده ایی را به عنوان سرپرست برای نظارت می گذاشتیم و تمام امکانات را در اختیارشان قرار می دادیم، حتی قند و چای هم از ستاد به آن ها می دادیم، این اقدام باعث رضایت مندی عجیبی در بین مردم شد.»15
علاوه بر مشارکت مردم شهر سرپل ذهاب در امر بازسازی، روستائیان نیز با مراجعت به روستاها خود فعالانه در امر بازسازی روستاهای شرکت کردند. خادمی در این باره می گوید :
«.... حدود 87 روستا تحت نظر بنیاد مسکن همدان بود، که طبق آمار 3800 خانوار داشتند. از جمله روستاهای بزمیرآباد، سراب گرم اولیا ، سراب قلعه شاهین و روستای الیاسی اکثر ساکنین آنها به کردستان عراق رفته بودند. از هشتاد خانوار الیاسی فقط سه خانوار مانده بود .... ما خوشبختانه در کارگاه اصلاً مشکلی نداشتیم چون کارگران به اصطلاح ساده [بدون تخصص] و از اهالی همان روستاهای اطراف و هم جوار بودند. اگر ما کارگر از همدان یا سرپل ذهاب می آوردیم، باید سرویس ایاب و ذهاب برای آنها می گرفتیم. علاوه بر این خطرات جاده ای هم داشت ، در حالی که کارگران بومی خودشان صبح و عصر پیاده رفت و آمد می کردند و ما نیز به آنان دستمزد می دادیم.»16
«.....یکی از مشکلات سرپل ذهاب تهیه شن و ماسه بود. ما با ایجاد یک کارگاه شن و ماسه این مشکل را حل کردیم .اهالی وقتی می خواستند خانه ای بسازند می آمدند از کارگاه ما  سیمان و شن و ماسه می خریدند و از درختان بلوط برای سقف منازل استفاده می کردند و حتی سوخت تراکتور شان هم از کارگاه می گرفتند.»17
ستاد در اواخر سال 1361 در اقدامی جالب برای کاهش هزینه ها، تصمیم به استفاده از زندانیان عادی گرفت؛ و از هر زندانی بر حسب تخصص اش استفاده می کرد.
مرتضی قهرمانی، که از اواخر سال 1361 جانشین چیت سازیان در امر بازسازی شهر سرپل ذهاب شده بود، در این باره می گوید:
«... ما بعد از مدتی متوجه شدیم؛ در امر بازسازی ضرر می کنیم. بنابر این تصمیم گرفتیم راهکاری برای کم کردن هزینه ها پیدا کنیم؛ به همین دلیل از زندانیان عادی استان های همدان، خرم آباد و تهران استفاده کردیم. آیت الله موسوی اردبیلی، در آن زمان رئیس قوه قضائیه بود، به منطقه آمد، او وقتی با این صحنه مواجه شد، مارا تشویق کرد این کار را ادامه دهیم. گفت؛" بهترین کار را کرده اید با این کار حداقل جلوی ضرر مادی را خواهید گرفت." اما عده ای، از جمله کرمانشاهی ها به این شیوه اعتراض داشتند. ما به زندانیان برحسب تخصص و مهارتشان حقوق می دادیم.»18
 رفتار مسؤلان ستاد با زندانیان آنان چنان برادرانه و اعتماد آمیز بود که خیلی ازکارها به آنان سپرده می شد. در حالی که هیچ نگهبان و مأموری مراقب آنان نبود.
محمدصادق چیت سازیان، در این باره می گوید:
«....زندانیان بدون هیچ نگهبانی آزادانه کاری می کردند. حتی روزهای پنج شنبه و جمعه در حالی که راننده اتوبوس از خودشان بود، بدون هیچ کنترلی همگی برای دیدار خانوادهایشان به همدان می آمدند و بر می گشتند. ما فقط توکلمان به خداوند بود. حتی وقتی می خواستیم از شیراز قیر تهیه کنیم یکی از زندانیان را انتخاب کردیم و او را با یک ماشین تریلی و یک میلیون تومان پول راهی شیراز کردیم. در حالی که همه می گفتند ؛ او دیگر بر نمی گردد. ولی ایشان سر ساعت و به موقع برگشت.»19
از دیگر مسائلی که در امر بازسازی اهمیت بسیاری داشت. تهیه و نوع مصالح ساختمانی بود. در شهرسرپل ذهاب سعی برآن بود بافت اصلی شهر و نوع مصالحی که قبلاً در بناها و ساختمان ها به کار رفته بود، دوباره استفاده شود. اکثر ساختمان ها از چوب بود. مگر ساختمان هایی که در خیابان های اصلی واقع بودند.
«.....ما مصالح را از کرمانشاه، همدان و منطقه تهیه می کردیم. تلاش ما این بود، خانه ها را به شکل بومی خودشان بسازیم. اگر از تیرآهن بود با تیرآهن بسازیم و اگر با تیر چوبی سقف زده بودند ما نیز با تیر چوبی کار کنیم. ولی استفاده از تیرآهن کم اتفاق مـی افتاد، مگر خانه های دو یا سه طبقه ای که در مسیر اصلی بودند....»20
«....ما گچ را از لرستان و چوب را از همدان تهیه می کردیم . یک مدتی هم شن را از خود منطقه از یک رودخانه برداشت می کردیم. اما پس از مدتی آن کار را به دلیل بودن در زیر دید دشمن، متوقف کردیم. بعد ماسه و شن را از طاق بستان کرمانشاه می آوردیم ..... چوب ها از همدان تهیه می شد؛ یا خریداری می کردیم یا مردم اهدا می کردند، آنها را درانبار مصالح درکنار آجر، سیمان، گچ، تیرآهن و دیگر لوازم ساختمانی نگه داری می کردیم. ساختمان ها را به طور کامل و تکمیل شده تحویل می دادیم.»21
تهیه و نوع مصالح ساختمانی در روستاها شکل دیگری داشت. مصالح این ساختمان ها همه از چوب، سنگ و مواد موجود در منطقه بود. علاوه بر تهیه این مصالح از استان همدان و کرمانشاه و کمک های مردمی، سعی می شد ازمواد ودیگر لوازم به جای مانده در سنگرهای عراقی نیز استفاده گردد.
«.... چون در منطقه سنگ های خوبی بود و برای ما ارزان تمام می شد . ما دیوار چینی را با سنگ شروع می کردیم. سیمان را از کارخانه می خریدیم و درمکانی متعلق به شرکت زارعی که کمتر آسیب دیده بود، انبار می کردیم. شن و ماسه را از راهی بسیار دور و خطرناک می آوردیم. به همین دلیل پس از مدتی یک کارگاه شن و ماسه بین بزمیرآباد و سرپل ذهاب در کنار رودخانه دل شیر احداث کردیم و تا حدودی از مشکل کاستیم. تمام سقف ها و در و پنجره ها را با چوب کار می کردیم. همه آنها از منطقه و همدان تهیه می شد، اما یک قسمت عظیمی از مواد و مصالح را از سنگرهایی که عراق بعد از عقب نشینی به جای گذاشته بود، به دست می آوردیم .... عراق در جاهایی مثل بمو و خان لیلی از تیرآهن 18 برای سنگر سازی استفاده کرده بود. ما آنها را جمع آوری کردیم و همچنین از سیم خاردارهای به جا مانده به عنوان حصار برای دور کارگاه و مکان های دیگر استفاده می شد. علاوه بر این از الوارهای محکم ومقاوم روسی به جای مانده از عراقی ها برای سقف خانه ها و در و پنجره استفاده می کردیم. بدین ترتیب ما انباری از چوب و آهن در ستاد جمع کردیم.»
جمع آوری مصالح ساختمانی از سنگرهای عراقی با موانع و مشکلاتی همراه بود و هوشیاری خاص خود را می طلبید. گاهی اطراف این سنگر ها مین و تله های انفجاری کار گذاشته بودند. از سپاه پاسداران و ارتش برای خنثی سازی آنها کمک می گرفتیم، این درخواست و کمک از سوی نیروهای نظامی به طور گسترده و صمیمانه ای صورت می گرفت و تابع مقررات اداری و نظامی نبود.
مرتضی قهرمانی در این باره می گوید:
«... رابطه ما با سپاه و ارتش خیلی خوب بود، آنها ما را از خودشان می دانستند و همه جور همکاری می کردند. این امر متقابل بود؛ ،مثلاً یک شب عراق کانال شهید شیرودی را زد، ما با تانکرهای پر از آب از سرپل ذهاب حرکت کردیم و به کمک آنها رفتیم، در آنجا با سپاه و ارتش یک هماهنگی خوبی داشتیم،.»22
فرهاد خادمی می گوید:
«.... یک بار ما برای جمع آوری مصالح ساختمانی از سنگرهای عراقی به زیر ارتفاعات بمو رفتیم، موقع بازگشت باران شدیدی گرفت. به طوری که وقتی می خواستیم با کامیون های پراز بار از رودخانه عبور کنیم دچار مشکل شدیم، تا اینکه خودم با تویوتا در حالی تا کمر ماشین آب می آمد، ازرودخانه گذشتم، و به سراغ حاج آقا طهماسبی، از بچه های سپاه ،رفتیم. گفتم که گرفتار شدیم و نمی توانیم از رودخانه عبور کنیم، در حالی که کمپرسی ها پر از آهن، چوب و دیگر مصالح هستند، بچه های سپاه با کمک ماشین های هاپر که از عراق غنیمت گرفته بودند، کمپرسی ها را بوکسل کردند و به این طرف رودخانه آوردند.....»23
نیروهای ژاندارمری مستقر در منطقه نیز با ستاد همراهی داشتند؛ از جمله می توان به سروان حسنی از بچه های کرمانشاه، فرمانده جوان یکی از گردان های لشکر 81 کرمانشاه و سرگرد شوشتری از بچه های اصفهان اشاره کرد.24
آتش توپخانه و بمباران هواپیمای عراق در منطقه یک معضل همیشگی بود. بسیاری از مناطق که توسط جهاد سازندگی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و یا سازمان مسکن و شهرسازی آباد شده بود، دوباره توسط هواپیماهای جنگی عراق تخریب و ویران می شد و بسیاری از افراد نیز مجروح و یا به شهادت می رسیدند.
«.... ما روستای سراب گرم اولیا را کاملاً ساختیم و چهل باب خانه آماده واگذاری به مردم شد. قرار بود استاندار و رئیس بنیاد مسکن استان کرمانشاه و رئیس بنیاد مسکن استان همدان (مهندس بداغی) و امام جمعه و تعدادی از مسئولین به منطقه بیایند و به صاحبان آنها منازل تحویل گردد. اما دقیقاً یک روز قبل از موعودف آن جا دوباره بمباران شد، و همه چیز ویران گردید. منطقه فاقد سیستم دفاعی در برابر هواپیماهای عراق بود. جالب است عراق اعلام کرده بود سرپل ذهاب منطقه آموزشی برای ماست...»25
در گزارشی از منطقه به استانداری همدان آمده است:
«.... طبق اطلاع تلفنی مسئول دفتر بازسازی شهر سرپل ذهاب برادر چیت ساز[،] امروز (3/11/61) صبح مزدوران بعثی ـ صهیونیستی رژیم حاکم بر عراق با کاتیوشا شهر سرپل ذهاب را مورد حمله قرار داده که در اثر آن یکی از برادران به نام علیرضا رستمی اعزامی از اسدآباد شهید و در حدود پانزده نفر از کارگران بومی زخمی شده اند که عده ای به طور سرپائی معالجه و عده ای در بیمارستان بستری هستند.»26
در این خصوص مرتضی قهرمانی خاطره ای جالب نقل می کند:
«.... یک روز ماشین ها رفته بودند کارگران را جمع آوری و به محل کار ببرند، که دو تا از ماشین ها پنچر می شوند. حاج آقا چیت سازیان با ناراحتی می گویند؛ "با همان پنچری بروید" آنها نیز به سختی حرکت می کنند؛ در بین راه ماشین ها دچار مشکل جدی می شوند و نیم ساعت هم دیرتر می رسند. در این فاصله نیم ساعتی عراق شروع می کند به زدن سرپل ذهاب. اگر نیروها زودتر می رسیدند، شاید ما حدود دویست نفر مجروح و شهید می دادیم. این خواست خدا بود که نیروها صدمه نبینند»27
مسئولین کشور به این امر واقف بودند که این مناطق زیر آتش عراق است و هر لحظه امکان بمباران و تخریب شهر و روستاهای منطقه وجود دارد. اما هدف این بود ما در زمان جنگ نشان دهیم توان سازندگی و ایستادگی داریم. به عبارت دیگر ما می ساختیم تا آنها بمباران و تخریب کنند.28 به طوری که رئیس جمهور وقت ایران اعلام کرد، هر چه  شما تخریب کنید ما باز هم خواهیم ساخت.29 در واقع از اهداف این بازسازی علاوه بر تبلیغات داخلی و خارجی می توان به تلاش برای بازگشت مردم به  منطقه اشاره کرد.
«.... هدف ما این بود که به دشمن ثابت کنیم که در زمان جنگ نیز قادر به بازسازی هم هستیم، گرچه آنها با آتش توپخانه و بمباران هوایی اماکن را تخریب می کردند، اما، ما مجدداً می ساختیم، این اثرات تبلیغاتی خوبی داشت، به طوری که یک گروه از سازمان ملل به اتفاق رجایی خراسانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد، برای بازدید به منطقه آمدند و کار هم پیشرفت خوبی داشت...»30
از دیـگر مشکلات منطقه، فعالیت گروهک ها  و افراد اجیر شده از سوی عراق و منافقین بود ،که باعث درگیری و شهادت افراد می شد.
«... در یکی از شب های ماه رمضان ما دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم در شهر بمانیم و روزه بگیریم، و از حد فاصله مجاز دورتر نرویم تا روزه مان باطل شود، حدود ساعت 10 شب بود؛ صدایی شنیده شد. بعد متوجه حمله گروهی شیطان پرست شدیم؛ علی چیت سازیان، که در منطقه مسئولیت نیروهای شناسایی را داشت، با شنیدن صدای تیراندازی از طریق پشت بام خانه ها به کمک ما آمدند. بعد از یک درگیری شدید، آنها فرار کردند، ... در مورد دیگری، یکی از سرکارگرهای ما که ملایری بود، توسط همین گروهک دزدید شد. اما بعد از دو روز او را آزاد کردند، با این شرط که محمدصادق چیت سازیان، من (قهرمانی) و شکوهی (از بچه های کرمانشاه) را به نحوی تحویل آنها بدهد. او بعد از آزادی آمد و ماجرا را برای ما تعریف کرد. بنابراین به دلیل خطری که متوجه او بود، او را از منطقه خارج کردیم.»31
فرهاد خادمی در این خصوص نیز می گوید:
«.... یک روز رئیس بنیاد مسکن کرمانشاه، فرمانده ژاندارمری و فرمانده لشکر 81 کرمانشاه برای افتتاح یک پاسگاه در بزمیرآباد به منطقه آمدند، موقع بازگشت ما بدون اطلاع قبلی، از آنان خواستیم که از لب خط و دشت ذهاب بروند، تا از بچه های سپاه و ارتش که در این مسیر بودند، بازدیدی به عمل آید و از نزدیک با مشکلات آنها آشنا شوند؛ و در صورت امکان در رفع نیازها و مشکلات آنان بکوشند. این در حالی است که یک راننده در مسیری که آنها آمده بودند، گـرفتار ضد انقلاب و گروهک ها می شود و او را به عراق می برند. بعدها ضد انقلاب اعلام کرد، ما برای دستگیری فرمانده ژاندارمری و همراهان او آمده بودیم، چون آنها تغییر مسیر داده بودند، افراد دیگری را اسیر کردیم.»32
«.... بچه های اطلاعات در منطقه یک نفر را گرفته بودند که علیه رزمندگان فعالیت نظامی کرده بود. او در بازجویی اعتراف می کند، که قرار بود در قبال کشتن هر نفر که دارای لباس سپاهی و پیشانی بند بود، 50 دینار بگیریم....»33
ستاد، علاوه بر حمایت هایی که از سوی نهادها و ادارات دولتی می شد، از کمک های مردمی نیز بی بهره نبود، ائمه جماعت و جمعه و مسئولین استان همدان در هر مناسبتی مردم را در دعوت به حفظ همدلی همراهی می کردند، تا کمک های خود را علاوه بر مناطق جنگی به ستاد بازسازی و سرپل ذهاب نیز ارسال کنند. در آذر 1361 با حضور آیت ا... نوری همدانی، امام جمعه همدان و تعدادی از مسئولان لشکری و کشوری استان، نشست هماهنگی پیرامون همین موضوع شکل گرفت.
در این جلسه آیت ا... نوری همدانی گفت: "شما که گام به گام  همه مشکلات را از میان برداشته اید. حال بایستی با اخلاص و ایــمان و یـک پارچگی گام دیگری بردارید و آن گام بازسازی مناطق جـنگ زده مـی باشد."
ایشان دربخش دیگری از سخنانش از مردم متعهد استان همدان خواست که بازسازی سرپل ذهاب را به عنوان یک وظیفه شرعی و مقدس تلقی کنند و با یک پارچگی و انسجام هرچه زودتر این امر را به پایان برسانند.»34
علاوه بر تشکیل ستاد بازسازی در شهر همدان، این ستاد در نهاوند و تویسرکان و دیگر شهرستان های همدان نیز شکل گرفت. خبرگزاری جمهوری اسلامی مرکز همدان در این خصوص نوشت: «ستاد پشتیبانی و بازسازی مناطق جنگی مستقر در بهزیستی شهرستان نهاوند از بدو تأسیس تا کنون اقدام به جمع آوری سی میلیون ریال وجه نقد و ارسال 180 کامیون شامل انواع مواد غذایی و وسایل مورد نیاز به جبهه های نبرد حق علیه باطل نموده است، بنابر اعلام سرپرست ستاد پشتیبانی و بازسازی شهرستان نهاوند، این ستاد کمک های جنسی زیر را از روستاها و عشایر نهاوند جمع آوری و به منطقه ارسال کرد؛ 230 تن آرد، 372 رأس دام، یک دستگاه جیپ استیشن، دو کامیون دارو، 1931 کیلوگرم روغن، 44500 کیلو نان، 2300 کیلو قند و شکر، 13160 قوطی کمپوت، 4360 شیشه آبلیمو و شربت، 632 عدد کلمن و جایخی، 323 کیلو چای، 219 کیلو خرما، 4220 کیلو میوه، 125 بسته بیسکویت، هشتاد حلب پنیر، 3000 شیشه مربا، 53000 عدد گونی خالی، 2600 دست لباس، 216 قطعه طلا آلات و....»35
کمک های مردمی به جز مواد غذایی، شامل مصالح ساختمانی نیز می شد؛
«... در روستاها علاوه بر مصالح، بحث چوب برای سقف خانه ها نیز مطرح بود، استان همدان نیز در این زمینه کمک های خوبی می کرد، به ویژه صالح آباد و مریانج خیلی کمک شان عالی بود ...»36
«... چیزی که آنجا جالب بود کمک های مردمی بودکه شامل هم مواد ساختمانی و هم مواد غذایی و پول می شد. در یکی از این کمک ها، نامه ای از خانم سالخورده ای پیوست بود، که نوشته بود: «من پیرزنی هستم که  غیر از این چیزی نداشتم، من را حلال کنید.» مورد دیگر از سوی خانمی بود که تخم مرغ هایی را داخل کیسه ای بسته بندی کرده و در نامه ای نوشته بود ؛ ما فقط دو تا مرغ داریم که تخم مرغ هایش را جمع کرده و برای شما فرستادم.» این موارد خیلی برای ما جالب بود و ما را تشویق به کار می کرد.»37
در کنار کمک های مردمی، کارمندان ادارات نیز با اختصاص حقوق یک یا چند روز خود به این امر، در این حرکت سهیم شدند، چنان که پرسنل شهربانی های همدان، ملایر، نهاوند و تویسرکان حقوق یک روز خود را در اختیار ستاد بازسازی و نوسازی قرار دادند.38 خبرگزاری جمهوری اسلامی در خصوص کمک کاکنان استان همدان نوشت:
«.... کارکنان استانداری همدان جهت بازسازی مناطق جنگی یک تا هفت روز از حقوق خرداد ماه سال جاری خویش را به حساب 222 شهید رجایی واریز نمودند .... کمک های اهدا شده جمعاً 67 روز حقوق کارمندان می باشد.»39
با تمام کمک های مردمی که به بازسازی و نوسازی سرپل ذهاب می شد ، باز مشکلات مالی وجود داشت. این امر درنامه مریخ پور، معاون عمرانی استانداری وقت همدان، به دبیرخانه شورای عالی بازسازی مناطق جنگی وزارت کشور مشخص است:
«چون اعتبار لازم جهت بازسازی شهر پل ذهاب به مراتب بیشتر از کمک های مختلف مردم می باشد مقتضی است حداقل مبلغ 000/000/50 ریال علی الحساب جهت تسریع در امر بازسازی شهر سرپل ذهاب در اختیار ستاد پشتیبانی بازسازی سر پل ذهاب مستقر در استانداری همدان قرار گیرد.»40
برای جمع بندی نهایی کار بازسازی و نوسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن نگاهی کنید به تلخیصی از گزارش ستاد بازسازی و نوسازی استان همدان که در پایان یک سال فعالیت در سال 1362 منعکس شد. این گزارش با ارائه آماری تطبیقی قبل از جنگ و میزان خرابی منطقه توسط نیروهای عراقی همراه است؛
«... در اوایل آذرماه 1361 ستاد، برآوردی دقیق از میزان خسارات وارده توسط مزدوران بعثی در طول دو سال جنگ تحمیلی به شهر و روستاهای منطقه سرپل ذهاب به عمل آورد. سپس اقدام به احداث چهارباب دبستان دو کلاسه، یک انبار سوله، یک دهنه پل پانزده متری و احداث ساختمان و تأسیسات ستاد بازسازی، شخم زمین های زراعتی و آماده کشت نمودن 1500 هکتار از اراضی مزروعی، انجام واکسیناسیون و توزیع داروهای پزشکی بین اهالی نمود. همچنین بازسازی و تعمیر چهار باب دبستان، یک باب مسجد و تعمیر شبکه برق چهار روستا و تأسیسات لوله کشی آب آشامیدنی 65 واحد از منازل مسکونی شهر سرپل ذهاب نیز توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی همدان در دست اجرا است ... طبق آمار آن زمان منطقه سرپل ذهاب دارای 160 روستا است. از این تعداد سه روستا دارای جمعیت کم و بقیه ازسکنه خالی است. در مجموع 106 روستا به کلی ویران شده است. 81 روستا نیاز به پاکسازی مین دارند. از مجموع 4518 واحد منزل مسکونی روستائیان 1720 واحد به کلی ویران و 716 واحد نیز دارای خسارات است. قبل از شروع جنگ تحمیلی بیست روستا در این منطقه از آب آشامیدنی برخوردار بوده اند که به علت آلوده شدن منابع آب ها، استفاده از آب لوله کشی امکان پذیر نیست. همچنین قبل از جنگ تنها یازده روستا در سرپل ذهاب دارای شبکه برق بوده است. از این تعداد فقط شبکه برق سه روستا سالم مانده است. بنابراین باید به  28 روستا لوله کشی و به 5 روستا، برق رسانی صورت گیرد. طرح مرمت راه های ارتباطی روستاها، بهره برداری از معادن، فعال نمودن واحد بهداشت و درمان، دامپزشکی، ایجاد تعمیرگاه کشاورزی و ایجاد اردوگاه جهاد سازندگی در منطقه باید در دست برنامه ریزی قرار گیرد.
در 29/1/1362 برای بازسازی شهر سرپل ذهاب، خبر می رسد تا این زمان دَه روستا به طور کامل بازسازی و منازل مسکونی 15 روستا نیز مرمت و نوسازی شده است، ... همچنین در تاریخ 17/3/1362 جهاد سازندگی استان همدان از بازسازی و نوسازی شانزده باب حمام بهداشتی، شِش پروژه آبرسانی، عملیات اجرایی شِش دبستان بازسازی و انجام تعمیرات هفت دبستان و نیز تکمیل یک مسجد، احداث یک پل بتنی بیست متری، مرمت و بازسازی 7 کیلومتر راه خاکی، مرمت 33 کیلومتر و احداث هفده کیلومتر راه روستایی دیگر و همچنین عملیات تکمیل لوله کشی یک بیمارستان و کانال کشی پنج روستا خبر می دهد. در حاشیه کارها اصلی، جهاد سازندگی اقدام به کشت 710 هکتار از اراضی منطقه و واکسیناسیون 510 هزار رأس دام و نیز توزیع یک تن تفاله چغندرقند بین دامداران منطقه نمود ... کار بازسازی پس از یک سال فعالیت و تشکیل ستاد بازسازی شهر سرپل ذهاب در استان همدان عبارت است از: بازسازی و نوسازی 564 واحد مسکونی تجاری و نگهداری دام در 24 روستای منطقه و همچنین تولید 16 هزار متر مکعب شن و ماسه و سنگ لاشه، تولید 13700 کیسه سیمان و گچ، ساخت صدها هزار قالب آجر، تولید 1580 تن سنگ مالون، تولید 517 تن آهک و 23 هزار عدد تیر چوب و تخته.این طرح با کمک 4655 نفر نیروی انسانی و با خودیاری 7380 نفر از اهالی منطقه به انجام رسیده است.»41

حاصل سخن:
با توجه به خاطرات مسئولان، رزمندگان، اسناد و مدارک مربوط به بازسازی شهر سرپل ذهاب و روستاهای آن؛ می توان گفت در گام نخست، "ستاد بازسازی و نوسازی شهر سرپل ذهاب دراستان همدان" با مشارکت دستگاهها و مسئولان درجه اول و نهادهای انقلابی شکل گرفت. در گام بعدی تمام مردم استان از همه نظر با ستاد همراه و همگام شدند و از سوی نیروهای نظامی اعم از سپاه، ارتش و ژاندارمری که در منطقه حضور داشتند، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفتند.
در امر بازسازی و نوسازی مشکلاتی همچون تدارکات، تهیه مصالح ساختمانی از مناطق دور، حملات هوایی و توپخانه ای دشمن، وجود نیروهای مزدور، منافقین و کمبود کارگران ساده و حرفه ای وجود داشت. این کاستی ها با برنامه های تحقیقی ستاد و بهره گیری از اهالی بومی و داوطلبان استان همدان و زندانیان بر طرف شد. برای تهیه مصالح علاوه بر کمک های مردمی و دولتی از مواد و لوازم به جای مانده درسنگرهای عراقی نیز استفاده می شد.
هدف از این بازسازی علاوه بر جنگ و جهاد در جبهه های جنگ، اثبات توان ایران در بازسازی و آباد کردن مناطق تخریب شده بود. فعالیت تبلیغی در این جهت منجر به بازدید نمایندگان سازمان ملل متحد از مناطق مذکور شد. هدف اصلی در آباد کردن منطقه، بازگرداندن مردم به روستاها و خانه های خود بود. با توجه به نتایج بازسازی و نوسازی می توان گفت: ایران در امر بازسازی این مناطق، به اهداف مورد نظر خود دست یافت و توانست فعالیت و زندگی را در منطقه جاری و ساری سازد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
1ـ مصاحبه با فرهاد خادمی (همدان، 20/5/1389).
2ـ روزنامه کیهان، ش 11645، 17 مرداد 1361، ص 8.
3ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ش 964، 5 مهر 1361، ص 4.
4ـ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، آرشیو، کارنامه ستاد بازسازی مناطق جنگ زده استان همدان ـ در سرپل ذهاب، ج 1.
5ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
6ـ همان جا.
7ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
8ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
9ـ همان جا.
10ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
11ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
12ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
13ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
14ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
15ـ همان جا
16ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان،20/5/1389.
17ـ همان جا.
18ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
19ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
20ـ همان جا.
21ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
22ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389
23ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.5
24ـ همان جا.
25ـ همان جا.
26ـ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان همدان، آرشیو، کارنامه ستاد بازسازی مناطق جنگ زده در سرپل ذهاب، ج 1.
27ـ مصاحبه با مرتضی قهرانی، همدان، 17/6/1389.
28ـ مصاحبه با محمد صادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
29ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
30ـ مصاحبه با محمدصادق چیت سازیان، همدان، 17/6/1389.
31ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
32ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
33ـ همان جا.
34ـ روزنامه جمهوری اسلامی، ش 1012، 6 آذر 1361، ص 4.
35ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مرکز همدان، بولتن شماره 85، صص 6 ـ 5.
36ـ مصاحبه با فرهاد خادمی، همدان، 20/5/1389.
37ـ مصاحبه با مرتضی قهرمانی، همدان، 17/6/1389.
38ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مرکز همدان، بولتن شماره 80، ص 4.
39ـ همان، بولتن شماره 52، ص 3.
40ـ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، آرشیو، کارنامه ستاد بازسازی مناطق جنگ زده استان همدان در سرپل ذهاب، ج اول.
41ـ همان جا



 
تعداد بازدید: 6894


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»