تقویت پایگاه خاطره‌نویسی جنگ در آذربایجان شرقی



 

اولین جشنواره خاطره‌نویسی دفاع‌مقدس در استان آذربایجان شرقی با هدف شناسایی استعدادها، ایجاد ارتباط بین اهالی قلم و رزمندگان دفاع‌مقدس و تقویت پایگاه خاطره‌نویسی جنگ، به همت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس این استان برگزار می‌شود.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گرد‌آوری خاطرات رزمندگان و همه اقشار موثر در دوران دفاع مقدس و همچنین ترغیب نویسندگان برای ثبت و تدوین این خاطرات، از دیگر اهداف برپایی این جشنواره‌اند.

مهلت ارسال آثار تا پایان آبان ماه اعلام شده و دبیرخانه این جشنواره به نشانی تبریز، خیابان آزادی، میدان دفاع‌مقدس، کوچه آشتاب، شماره 7 آماده دریافت آثار خاطره‌نویسان آذربایجان شرقی است.

تاکنون بیش از 50 خاطره‌نویس در این جشنواره شرکت کرده‌اند. برگزیدگان اولین جشنواره خاطره‌نویسی دفاع‌مقدس آذربایجان شرقی، در کنگره سراسری خاطره‌نویسی که سال آینده برگزار می‌شود، شرکت خواهند کرد.

همچنین آثار برتر با موضوع‌های آغاز جنگ تا پایان آن، وقایع پشت جبهه و شب‌های بمباران در قالب کتاب، منتشر خواهند شد. 

سعید حاج نصیری، مدیر ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس در گفت‌وگو با ایبنا گفته است: نتایج و برگزیدگان اولین دوره جشنواره خاطره‌نویسی دفاع‌مقدس به صورت استانی اعلام خواهند شد. پس از برگزاری این جشنواره، خروجی آن را بررسی و ارزیابی می‌کنیم و سپس با سناریویی قوی‌تر، دومین جشنواره خاطره‌نویسی را برپا و نتایج نهایی را در کنگره سراسری اعلام خواهیم کرد. این کنگره به صورت دوسالانه و به همت معاونت ادبیات و انتشارات بنیاد حفظ آثار برگزار خواهد شد.


 مریم اسدی جعفری



 
تعداد بازدید: 4168


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»