انتشار ویژه‌نامه انقلاب اسلامی در مشهد



غلامرضا آذری خاکستر: همزمان با سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی انجمن علمی گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، اقدام به انتشار ویژه‌نامه انقلاب اسلامی مشهد کرده است.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، ویژه‌نامه انقلاب اسلامی مشهد با مدیر‌مسئولی «غلامحسین نوعی» روز 22 بهمن‌ماه منتشر و در اختیار علاقه‌مندان به مباحث تاریخ انقلاب اسلامی مشهد قرار گرفت.

نویسندگانی چون «ابوالفضل حسن‌آبادی، غلامرضا جلالی، غلامرضا آذری خاکستر، مهدی حسامی، هادی خوش‌افتخار، علی سوزنچی کاشانی، رقیه فروهر، سکینه یوسفی، جواد روحانی‌نژاد و ... »در این ویژه‌نامه مقالاتی نوشته‌اند.

همچنین، در مجموع ویژه‌نامه انقلاب اسلامی در سه بخش مقالات، مصاحبه و عکس در 107 صفحه منتشر شده است.

در این ویژه‌نامه قسمتی از پیام امام خمینی‌(ره) به «سید‌حمید روحانی» راجع به ثبت تاریخ انقلاب اسلامی، بیانات رهبر انقلاب اسلامی در جمع اساتید و دانشجویان علم و صنعت، نگاهی گذرا به وقایع پنجاه ساله اخیر مشهد، انقلاب اسلامی در مشهد به روایت تصویر، گنجینه‌های شخصی انقلاب اسلامی و رسالت محققان تاریخ شفاهی آسیب‌شناسی تاریخ محلی مشهد درج شده است.

توسعه دانشگاه مشهد همزمان با انقلاب اسلامی، انعکاس گوشه‌هایی از فعالیت‌های ضد رژیم پهلوی در دانشگاه مشهد، ناگفته‌هایی از جریانات انقلاب اسلامی در دانشگاه فردوسی مشهد، همگام با انقلابیون دانشگاه فردوسی مشهد، ضرورت باز‌اندیشی اندیشه‌های دکتر شریعتی، زندگینامه و شرح مبارزات «سید‌عبدالله شیرازی»، جایگاه آیت‌الله میلانی در شکل‌گیری زمینه‌های انقلاب اسلامی در مشهد نیز از دیگر عناوین این ویژه‌نامه است.

همچنین، مطالبی درباره رخدادهای سلسله‌وار در سراسر کشور پس از قیام 19 دی قم، یکشنبه خونین مشهد، واکنش جامعه روحانیت به لایحه حمایت از خانواده و پیامدهای آن در مشهد، نقش اصناف در انقلاب اسلامی مشهد، روزشمار وقایع انقلاب اسلامی مشهد، انقلاب اسلامی در مشهد به روایت تصویر نیز در این ویژه‌نامه قرار دارد. 



 
تعداد بازدید: 4121


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟