خاطرات مریم کاتبی
مریم کاتبی، پرستار یزدی دوران دفاع مقدس، مهمان صد و نود وسومین برنامه شب خاطره بود. او درباره حضور خود در کردستان و تردد دشوار در برف و انتقال مجروحان خاطره گفت. نوزدهم بهمن 1360 تعدادی از مناطق غرب به سمت جنوب رفتند و عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس انجام شد. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات محمد نورانی
محمد نورانی، رزمنده اهل خرمشهر، مهمان صد و نود وسومین برنامه شب خاطره بود. او درباره وقایع پیش از شروع محاصره خرمشهر و درگیریهای مرزی خاطره گفت. یک شب کمین گرفته بودیم و به ما گفته بودند تعدادی جوان قرار است مهمات بیاورند و منفجر کنند. نیمههای شب یک نفر در آن طرف رود خین با بستهای در آب پرید و شنا کرد. او را گرفتیم و... درادامه این روایت را ببینیم.خاطرات حسن رستگارپناه
سرتیپ پاسدار حسن رستگارپناه، فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، مهمان صد و نود ودومین برنامه شب خاطره بود. او درباره وقایع پس از 22بهمن 1357 و حادثه پادگان مهاباد خاطره گفت. 22بهمن 1357، که صدای انقلاب اسلامی به گوش جهانیان رسید، دشمنان انقلاب، اولین سناریوی خود را برای مقابله با انقلاب شروع کردند. یکی از این حرکتها حوادث غرب کشور بود. ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات شهناز آقایی حسینآبادی
شهناز آقایی حسینآبادی، که در بیمارستان امام خمینی سقز او را خواهر آقایی صدا میزدند، مهمان صد و نود ودومین برنامه شب خاطره بود. در اواخر سال 1359 از طریق هلال احمر اصفهان به سپاه باختران معرفی شد. از آنجا به او مأموریت سه ماهه دادند و به سقز منتقل شد. او در برنامه شب خاطره درباره تنها دیدارش با شهید مصطفی طیاره خاطره گفت. ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات ابراهیم میکائیلی
ابراهیم میکائیلی، جانباز و ایثارگر سقزی، مهمان صد و نود ودومین برنامه شب خاطره بود. او درباره شهید مصطفی طیاره خاطره گفت. او گفت همیشه خودش اول کمینگاه قرار میگرفت. در یکی از عملیاتها در روستای کچلمنگان سقز، شب ساعت 12 گزارش دادند که ضدانقلابها نزدیک آبادی پناه گرفتهاند. ما و شهید طیاره رفتیم بالای کوه تا صبح ماندیم؛ آنها فکر کردند ما از خودشانیم؛ چون ما هم لباس کردی تنمان بود. ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات علیرضا مرادی
علیرضا مرادی، سروانِ بازنشسته نیروی زمینی ارتش، مهمان صد و نودمین برنامه شب خاطره بود. او درباره عملیات برونمرزی خاطره گفت. او گفت از آنجا که عراق در جابهجایی نیروهایش قدرت خوبی داشت؛ باید یک پل مواصلاتی در عمق خاک عراق را منهدم میکردیم تا در زمان شروع عملیات ایران، عراق نتواند به موقع نیروهای خود را منتقل و پشتیبانی کند. ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات هوشنگ آذر روشن
هوشنگ آذر روشن، فیلمبردار و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و نودمین برنامه شب خاطره بود. او درباره شهادت کمکفیلمبردار خود به نام احمد بَرین خاطره گفت. او گفت در یکی از عملیاتها که محاصره شده بودیم، او رفت تا نیروی کمکی بیاورد و با تیراندازی از ارتفاع پرت شد. ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات مجید یوسفزاده
مجید یوسفزاده، پاسدار لشکرهای 5 نصر و 31 عاشورا، مهمان صد و نودمین برنامه شب خاطره بود. او درباره شهیدی که دوبار طعم شهادت را چشید، خاطره گفت. او گفت مهدی رحیمی فقط زخمی شده بود اما همراه شهدا او را بردند. یوسفزاده به نقل از شهید رحیمی گفت: در عملیات والفجر 6 در منطقه دهلران، آماده حرکت به سمت دشمن بودیم؛ وقتی رمز عملیات را «یا ابالفضل» اعلام کردند، همه قمقمهها را خالی کردند... ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات حسین یکتا
محمدحسین حسینی یکتا، جانباز و عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار، مهمان صد و هشتاد و نهمین برنامه شب خاطره بود. او چند خاطره درباره دفاع مقدس، شهدا و راهیان نور گفت. او گفت دوستم برای شناسایی پسرش به سردخانه رفت؛ اما پلاک و وسایل برای فرزند او بوده... ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات زهرا حسینی
سیده زهرا حسینی، امدادگر دوران دفاع مقدس و راوی کتاب دا، مهمان صد و هشتاد و نهمین برنامه شب خاطره بود. او درباره زمانی که ارتش بعث وارد خرمشهر شد و روی دیوار نوشت: آمدهایم که بمانیم، خاطره گفت. او گفت پسری به نام بهنام بود که به خطوط دفاعی خرمشهر میرفت و اطلاعات جمع میکرد و وقتی نیرهای بعثی او را میگرفتند گریه میکرده و رهایش میکردند. ادامه این روایت را ببینیم....
7
...
آخرین مطالب
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98
- ما منتظر صدای تاریخ شفاهی از دانشگاهها هستیم
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -2
- خاطرات محمد زقوت
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن