خاطرات میکائیل

میکائیل، شاعر و خواننده ترک که در کشتی آزادی غزه حضور داشته، مهمان دویست‌ و چهاردهمین برنامه شب خاطره ( 28 شهریور 1390) بود. او درباره دیده‌های خود در کشتی ماری‌مرمره و بیداری اسلامی خاطره گفت: درست است که موضوع این جلسه، کشتی ماری‌مرمره و غزه است، اما به نظر من موضوع اصلی، ایران و انقلاب اسلامی است. چون سمبل مقاومت و بیداری، همان انقلاب است. باید کسانی که در حال خواب هستند را بیدار کنیم. آیا کمکی که باید به مردم مظلوم جهان می‌کنیم؟

آثار تاریخ شفاهی و مشکلات پیش رو-2

در تولید و انتشار آثار تاریخ شفاهی، افراد مختلفی نقش دارند مانند: فردی که خاطرات را در ذهن دارد (راوی)، مصاحبه‌کننده، تدوین کننده، ناشر، سرمایه‌گذار و نقش‌هایی از این دست. هرچند تولید آثار تاریخ شفاهی با تولید گونه‌های دیگر آثار ادبی شباهت‌هایی دارد، اما در این میان تفاوت‌هایی هم وجود دارد. چراکه هر کدام از نقش‌هایی که در تولید این اثر دخیل هستند می‌توانند ادعا کنند حقوق اثر متعلق به آن‌هاست و در صورت حذف آن‌ها از چرخه تولید، کار به سرانجام نمی‌رسید. پرسشی که در این‌جا مطرح می‌شود این است که حقوق معنوی و مادی یک اثر تاریخ شفاهی واقعاً متعلق به کیست؟

خاطرات حجت‌‎الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور

یار و همراه امام خمینی قدس سرّه

شب چهارشنبه دهم مهرماه 1357 آخرین شب، اما اعلام کردند که حرم مشرف می‌شویم؛ وقتی که امام مشرف شدند و مردم خیال می‌کردند که امام آزاد شده‌اند و حصر برداشته شده است؛ زنان عرب هلهله می‌کردند، عبای امام را می‌بوسیدند و مردها دست امام را بوسه می‌دادند و اظهار خوشحالی و شادمانی می‌ کردند که الحمدلله حصر رفع شد.

خاطراتی از برادر بسیجی حاج احمد قدیریان

بعد از 31 شهریور سال 1359 در پی حملات عراق به ایران قرار شد گروههایی برای دفاع از شهرها و حمله به مقر دشمن آموزش داده و به منطقه اعزام شوند. آموزش این گروهها در منازلی که در نقاط مختلف تهران تدارک دیده شده بود به‌صورت تئوری صورت می‌گرفت و طی مراحل عملی به میدانهای تیرِ تعیین‌شده فرستاده می‌شدند. این میدانها یکی در جاده جاجرود به نام «میدان تیر تِلو» و دیگری در کوههای نزدیک حرم عبدالعظیم به نام «تپه‌ها و کوههای مسگرآباد» بودند. این گروهها پس از آموزش به جنوب و غرب کشور اعزام و در مدارس اهواز مستقر می‌شدند.

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 67

چند شب قبل از حمله وسیع بیت‌المقدس، حادثه‌ای رخ داد که بسیار جال بود. آن شب یک گروهان کماندویی از گردان 3 تیپ 109 را در خط اول قرار داده بودند. این گروهان که قابلیت رزمی خوبی داشت با خط اول شما درگیر بود. طبق روش نظامی در مقابل خاکریز اول میدانهای فراوان مین قرار داشت ـ که خودتان می‌دانید برای جلوگیری از نفوذ نیروهای چریکی شما ایجاد می‌شود. آن شب صدای انفجاری از میدان مین برخاست فقط یک انفجار و حادثه دیگری در پی نداشت. فقط یک درگیری مختصر شروع شد که خیلی زود خاتمه پیدا کرد.

سیصدوچهل‌وچهارمین برنامه شب خاطره - 3

راوی سوم برنامه 344 شب خاطره امیر آزاده و جانباز محمدحسن لقمانی‌نژاد متولد شهر مقدس مشهد بود. او پس از گرفتن دیپلم، برای دریافت رتبه خلبانی به آمریکا رفت. با شروع انقلاب، معلم خلبان هواپیمای جنگنده ـ بمب افکن اف4 و همچنین هواپیمای مسافری ‌شد. او جزو اولین‌ نفراتی است که در جنگ تحمیلی و در سال 1359 به اسارت درآمد و در آخرین روزها و در سال 1369 از اسارت آزاد ‌شد.

اخبار تاریخ شفاهی شهریور 1402

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارش‌ها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانه‌های مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از شهریور 1402 را می‌خوانید.

خاطرات یحیی عابدی

حجت‌الاسلام یحیی عابدی، مهمان دویست‌ و سیزدهمین برنامه شب خاطره (3 شهریور 1390) بود. او دو روایت برای حاضران تعریف کرد. سپس درباره امام موسی صدر خاطره گفت: آقا موسی خلق خوشی داشت. من هر چه هم در ذهنم بود با خاطرات دوستان، از یادم رفت. آقا موسی اگر اینجا بود با این چهره بشاش و شادمان، اجازه نمی‎‌داد شما ناراحت باشید. خاندان محترم صدر نورانی کردند منزل ما را دیدند که من تلویزیون ندارم رادیو هم ندارم هنوز مثل قدیم زندگی می‌کنم...

خاطرات امیر سرتیپ دوم اکبر فتورائی

پادگان قوشچی

شهریور سال 1359 به همراه همسر و دوست و همکارم آقای محمد‌دوست که افسر نیروی هوایی بود به مشهد مقدس مشرف شدیم. آقای محمددوست خانه‌ای در مشهد داشت که این مسافرت را در منزل وی ساکن بودیم. روز اول مهر ماه به تهران بازگشتیم. در طول مسیر ایستگاه راه‌آهن تا منزل، ازدحام جمعیت در مقابل نانوایی‌ها توجه ما را سخت به خود جلب کرد. با تعجب علت آن را از راننده تاکسی که ما را به مقصد می‌رساند، سؤال کردم. گفت: «مگر خبر نداری جنگ شده؟» پرسیدم: «جنگ کی با کی؟» با پوزخند پاسخ داد: «بَه، آقا رو، کی با کی نه، کجا با کجا.» و دوباره با همان لحن ادامه داد: «دیروز هواپیماهای عراقی مهرآباد رو بمب‌باران کردند، خبرش تو همه روزنامه‌ها و از رادیو پخش شده.»
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 67

چند شب قبل از حمله وسیع بیت‌المقدس، حادثه‌ای رخ داد که بسیار جال بود. آن شب یک گروهان کماندویی از گردان 3 تیپ 109 را در خط اول قرار داده بودند. این گروهان که قابلیت رزمی خوبی داشت با خط اول شما درگیر بود. طبق روش نظامی در مقابل خاکریز اول میدانهای فراوان مین قرار داشت ـ که خودتان می‌دانید برای جلوگیری از نفوذ نیروهای چریکی شما ایجاد می‌شود. آن شب صدای انفجاری از میدان مین برخاست فقط یک انفجار و حادثه دیگری در پی نداشت. فقط یک درگیری مختصر شروع شد که خیلی زود خاتمه پیدا کرد.