حسین کیواننیا، مهمان دویستوهفتادوهشتمین برنامه شب خاطره (فروردین 1396) بود. او درباره شهید مرتضی آوینی و گروه روایت فتح خاطره گفت. کیواننیا گفت: «درباره شهید آوینی، مبانی نظری، فکری، اعتقادی و دستنوشتههای ایشان بسیار صحبت شده است، اما اینجا که بنا بر خاطرهگویی است، اینگونه آغاز میکنم که بعد از عملیات والفجر 8، برنامههای روایت فتح به شکلی کاملاً گسترده عملیاتهای دفاع مقدس را پوشش میدادند...
روایت شفاهی، شرحی دست اول از زندگی افراد و دریچهای منحصربهفرد به دنیای تجربههای انسانی است. هر روایت، علاوهبر اینکه داستانی از زندگی شخصی یک فرد را بازگو میکند، حامل ارزشها، باورها، هنجارها و حتی تضادهای فرهنگی یک جامعه است. ، روایات شفاهی تنیدهای از اندیشهها، احساسات و تجربههای زیستیاند و قابلیت بازتاب عمیق فرهنگ عمومی و گفتمان غالب در جامعه را دارند.
پرسش اصلی این است که این آفت بزرگ - که تاریخ راستین ما را در بعضی موارد با روایتهای شخصیِ تحریفشده آلوده میکند - چگونه به وجود میآید؟ و مهمتر از آن، با چه ساز و کارها و روشهایی میتوان با آن مقابله کرد تا اصالت و اعتبار تاریخ شفاهی، قربانی زیباییهای کاذب تخیل و توهم نگردد؟
ورود مراکز دولتی به عرصه تاریخ شفاهی، پدیدهای دو وجهی است، زیرا هم فرصت به شمار میآید و هم تهدید. از یکسو، این ورود فرصت محسوب میشود، چرا که زمینه ثبت و نگهداری بخشی از میراث شفاهی کشور را فراهم کرده است؛ مراکز دولتی در چارچوب مأموریتهای خود میکوشند مجموعهای از روایتها را گردآوری و منتشر کنند.
5 روز بعد دوکوهه بودیم. من آمدم واحد بهداری و دو، سه روز بعد به جفیر رفتیم. شب را آنجا خوابیدیم. صبح حاج ممقانی مرا با ماشین فرستاد جزیره مجنون. به جزیره که رسیدم غیاثی را دیدم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و من شدم کمکِ غیاثی در اورژانس! مدتی آنجا بودم. چند روز یک بار، حاج ممقانی میآمد، کارها را روبهراه میکرد و برمیگشت. یک روز هم دستور داد که زمین را حفر کنیم. خودش اول بیل برداشت و به عرض دو متر و طول 10 متر خاکها را زیرورو کرد.
محمد تماس گرفت و درباره تاریخ عقد رسمی با هم صحبت کردیم. قرارمان شد نهم شهریور که روز تولد خودش هم بود یک عقد ساده درخانه ما بگیریم. البته این تقارن بر حسب اتفاق بود، نه برنامهریزی شده. صبح روز عقد، محمد آمد. میوه مراسم را او خرید، شیرینی را هم من روز قبل گرفته بودم. آن روز یک پیراهن سفید پوشید که نو هم نبود.
راوی دوم این برنامه شب خاطره، محمدرضا گلشنی، متولد تهران و بزرگشده محله نارمک است. او از 9 سالگی وارد بازار کار شد و مشاغل گوناگونی از خیاطی تا تکنیسین دریایی را تجربه کرد. مسیر ورود او به عرصه نظامی نیز پر فراز و نشیب بود؛ ابتدا به کلانتری رفت، اما به دلیل مخالفت پدرش آن را ترک کرد. مدتی بعد با تشکیل سپاه پاسداران به آن پیوست، ولی باز هم نارضایتی پدر باعث شد ادامه ندهد. سرانجام در ۱۸ سالگی و همزمان با سالروز تولدش در چهارم دی، راه ارتش را برگزید.
تاریخ شفاهی به مثابه روش پژوهشی، تنها گردآوری داده نیست، بلکه فرآیندی است برای خلق سند تاریخی. هستۀ اصلی این روش، مصاحبه است. کیفیت مصاحبه به درک مصاحبهگر از سه مفهوم به همپیوستۀ راوی، زمان و مکان وابسته است. این سه عنصر، مثلثی را تشکیل میدهند که هر ضلع آن بر دو ضلع دیگر اثر میگذارد و روایتی که تولید میشود، حاصل تعاملِ هر سه است.
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، «خبرهای ماه» عنوان سلسله گزارشی در این سایت است. این گزارشها نگاهی دارند به خبرهای مرتبط با موضوع سایت در رسانههای مکتوب و مجازی. در ادامه خبرهایی از شهریور 1404 را میخوانید.
ورود مراکز دولتی به عرصه تاریخ شفاهی، پدیدهای دو وجهی است، زیرا هم فرصت به شمار میآید و هم تهدید. از یکسو، این ورود فرصت محسوب میشود، چرا که زمینه ثبت و نگهداری بخشی از میراث شفاهی کشور را فراهم کرده است؛ مراکز دولتی در چارچوب مأموریتهای خود میکوشند مجموعهای از روایتها را گردآوری و منتشر کنند.