تاریخ شفاهی در قرن 21: مباحث و نظریههای بنیادی (3/ پایانی)
تاریخ شفاهی، راهی نو برای تولید آگاهی تاریخی
نویسنده: گابریلا اسکارتاشینی اسپادارو[1]
مترجم: صدف عابدی
14 بهمن 1394
موفقیتهای استفاده از تاریخ شفاهی
به وسیله تاریخ شفاهی، گسترهای از معانی به وجود میآید که هر روایت تاریخی را تکمیل میکند. فعل و انفعالات متغیرهایی که تاریخ شفاهی را به وجود میآورند، اجازه میدهند، به این نوع تاریخ، از زاویه جدیدی بنگریم که ساختارهای رسمی قرن نوزدهم را زیر سؤال میبرد و در جستوجوی اصلاحات اجتماعی است؛ حقیقتی که احتمالاً درباره پذیرفتهشدهترین مباحث علوم اجتماعی، شک و تردید به وجود میآورد. «اگر تاریخ به عنوان یک موضوع اجتماعی، دارای اهداف جهانی و یا قوممدارانه بوده است، آمدن تاریخنگاران شفاهی به دنیای آکادمیک به سست شدن بنیان اینگونه تخمینها کمک کرده و آنها تصویری از تاریخ در حاشیه مانده را ارایه کردهاند (...) در نتیجه تاریخ شفاهی جزو اصول تاریخ نیست بلکه بیش از هر چیز، راهی نو برای تولید آگاهی تاریخی است»[2] که در آن، به دلیل ماهیتی که دارد، همه منابع دارای اسم و فامیل هستند.[3]
● مطالعه در تاریخ شفاهی، نوعی نگرش در رابطه با تاریخ سنتی و جریانات انسانی به وجود میآورد که در ساخت و احیای تاریخ جامع یک مکمل به حساب میآید
هر دانشی یک روششناسی دارد که نتیجهگیریها، اهداف و راهبردهای کاربردی را در بر میگیرد. پایههای نظری و روششناختی هستند که روند کار را اعتبار میبخشند. جا دادن اظهارات شفاهی در زمره اسنادی که ارزش علمی دارند، به نوعی اعلام تغییر در ویژگیهای روششناختی تاریخ است. بلندپروازی خواهد بود اگر نیازی نباشد که موقع صحبت از تاریخ، صفتی به آن افزوده شود، اما در این زمانه، پیچیدگی اطلاعات و تجربیات این طور حکم میکنند. در این زمانه از مطالعات تحلیلی دورههای تاریخی انتظار میرود به همسو کردن حقایق بینجامد تا بتوان محدودیتهای تحمیلی از سوی یک گذشته محدود بر روی دانش و آگاهی مردمانی «بدون تاریخ»[4] را رفع کرد.
جدا از مقوله ارزش علمی، به تاریخ شفاهی انتقادات دیگری نیز وارد شده است. یکی از محدودیتهای ذکر شده برای آن، مساله ذهنیت و عینیت است؛ شک نسبت به صحبتهایی که فقط گفته شده در مقابل آنچه نوشته شده است. جا دارد یادآوری کنیم که به عنوان بخشی از روش تاریخ شفاهی، راه پیشنهادی برای حل کردن این انتقاد این است که اظهارات گروههای کانون مطالعه را در مقابل هم قرار داده و به تناقضهای آنها پی ببریم. البته، همین ذهنیتی که از آن در تاریخ شفاهی انتقاد شده، نقطه قوت آن نیز هست، زیرا در همه جوامع، هر فرد در رابطه با حادثه تاریخی که پشت سر گذاشته و از او سؤال میشود، به نسبت شرایط خود و اطرافش در آن زمان پاسخ میدهد.
تاریخ شفاهی این فرصت را برای تاریخ فراهم میکند که نگاه چند بعدی به آن راه پیدا کند و فعالان اجتماعی نقش اول را در این جریان تاریخی جامعیت میبخشند: «تاریخ شفاهی به سیستمی تبدیل میشود که خاطرات و اندیشهها را استخراج میکند تا به شناخت بهتر تاریخ کمک کند (...) باید به طور خاص بر آنچه تا به حال گفته و نوشته «نشده» تکیه کرد؛ آنچه مکمل آگاهیهای موجود است.»[5]
● تاریخ شفاهی به عنوان سازوکاری برای مشارکت اجتماعی در گفتوگو در زمان حال و همچنین پیشبینی جریانات آینده کاربرد دارد
موضوع مورد مطالعه تاریخ شفاهی، مردم است. دیدگاه آنها، شنیدن صدای آنها، صدایی که هرگز در تحصیلات تاریخی و مجامع رسمی شنیده نشده است. درباره متد این نوع از تاریخ بحثی وجود ندارد: مشاهدات میدانی، مصاحبه و اظهارات شفاهی. اما حالا، جدای از مشاهدات انجام شده، به نقطه بحرانی میرسیم: بنیانهای نظری که اساس تحلیلهای انجام شده را تشکیل میدهند. باور داریم که از طریق تاریخ شفاهی، گسترهای از معانی جایگزین به وجود میآید، چه در درک موضوع، چه در زندگی و چه در شناخت حقیقت. به عقیده ما، برای موفقیت در ارائه یک تحلیل جامع از حقیقت اجتماعی یک دوره خاص، بدون تردید استفاده از تاریخ شفاهی که اهدافش متمرکز بر موارد زیر است، ضروری است:
- ارائه بازنویسی از فرازهای تاریخی.
- پوشش صداها و وجوه غیررسمی.
- مقایسه نسخه غیررسمی با نسخ موجود (مکتوب)
- استفاده از دانش عمومی، اسناد و مدارک و اظهارات کتبی خصوصی که شاید برای چند دهه محفوظ (پنهان) بودهاند.
- تاثیرگذاری بر روی یک جریان تاریخی به عنوان منبعی برای حرکت و مشارکت اجتماعی.
- داشتن رابطه معتبر با تاریخهای بومی و خرده تاریخها.
- اعتبار بخشیدن به کلمات به عنوان اسناد تاریخی.
- معرفی افراد بومی به عنوان شاهد و خالق تاریخ.
- آگاهی بخشی نسبت به اینکه جریانات تاریخی بخشی از زندگی روزمره ما هستند. آنچه اتفاق میافتد به ما نیز مربوط است.
به همه این دلایل، تأیید میکنیم که میتوان با عاملان تاریخ رسمی نیز مصاحبه کرد اما به روش تاریخ شفاهی؛ همان طور که در ایالات متحده آمریکا نیز در سال 1950 در زمان آلن نوینز[6] اتفاق افتاد. البته، با وارد شدن به بطن روش و بنیان نظری اهداف و موضوع مطالعه او متوجه میشویم که کارش یک تاریخ شفاهی تمام عیار نیست گرچه روش کار همان به نظر میرسد. سؤالات همانها هستند اما پاسخها، بسته به تجربیات تاریخی مصاحبهشوندگان، مفاهیمی کاملاً متفاوت را ارائه میدهند. نتیجه میگیریم: با توجه به این موارد، تاریخ از دید منابع رسمی یک تاریخ سنتی است، اما در پشت پرده زندگی مردم جامعه، تاریخ شفاهی جریان دارد.
زبان تاریخ شفاهی
در تاریخ شفاهی فیالبداهه و بدون قالب صحبت نمیکنیم. «زبانی خارج از قالب و فرم مشخص تولید نمیکنیم.»[7] زبان تاریخ شفاهی اختراع جدید فرد راوی نیست بلکه بر پایه ساختارهای پیشین اما با محتوای جدید و در زمان انجام تحقیق تولید میشود.[8] در نتیجه، هنگام صحبت کردن، «از زمان حال و کارکردهای آن برای روایت استفاده میکنیم. پس در واقع گذشته همیشه در صحنه حال پیدا خواهد بود.»[9] بافت و محتوای متن به نوع صحبت وابسته است.
● اظهارات شفاهی ردّ پاهای تازهای هستند که میتوانند با یکدیگر مقایسه شوند، در مقابل هم قرار بگیرند و به عنوان نشانی بارز از گذشته به کار بیایند
زبان بشر قابلیت انتقال معنا دارد. زبان همیشه با زندگی اجتماعی، فرهنگی، تصورات و ایدئولوژی، باورها و نیازها گره خورده است.
درک هر فرد متکی به ذهنیت اوست اما از سوی دیگر، تصویر ذهن او برگرفته از یک دوره با قوانین اجتماعی و ارزشهای مشخص است. با گردآوری همه منابعی که خاطرات جمعی یک جامعه را تشکیل میدهند، فعالیت تاریخی افزایش مییابد تا بتواند یک جامعه را تشریح کند. در نتیجه کار یک تاریخدان شفاهی زیاد خواهد بود.
خاطرات، ماحصل جریانات زندگی هستند (زندگی مورد مطالعه که بخشی از تاریخ معاصر است) و حتی در بعضی مواقع این جریانات لحظاتی از زندگی روزمره مردم بودهاند. در یک بازه زمانی مشخص، سرگذشتهای شخصی و خانوادگی در کنار جریانات اجتماعی و در ادامه رویدادهای ملی قرار دارند. به همین دلیل، اگر فکر کنیم اظهارات شفاهی فقط زاده افکار و ذهنیت اشخاص است پس در واقع هر فرد را بخشی از جامعهای که دارای هنجارها، قوانین، آیین و سنتهاست، ندانستهایم. زبان، «یک حقیقت اجتماعی است که برای آن حضور حداقل دو نفر لازم است و اساس اولیه آن ارتباط است. به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت که زبان ساخته ذهنیت فردی محض باشد.»[10]
در رابطه با تحلیلهای تاریخی و اجتماعی استثناء وجود ندارد. هر محققی بر اساس جهانبینی و ادراک خود کارش را پیش میبرد. در مورد تاریخ، حتی از نوع سنتی آن، سازوکارهایی وجود دارند که روایتها را متکی بر جهانبینی شخصِ محقِق میدانند. بیشترین ریسک ممکن است در زمان ارزشگذاری تاریخی اطلاعات افراد موضوع مورد مطالعه پیش بیاید. در نتیجه یکی از انتقاداتی که به تاریخ شفاهی میشود در رابطه با تکیه بر ذهنیتی است که ممکن است به ساختارهای اجتماعی آگاه نباشد یا آنها را متوجه نشود. این مسأله به دنبال خود شک و تردید نسبت به اعتبار اظهارات شفاهی به وجود میآورد.
● تاریخ شفاهی به دنبال یک حقیقت جهانی، واحد، یگانه و متحد نیست، بلکه به کمک اظهارات، نگاهی چند بعدی از یک بازه زمانی ارائه میدهد
در این راستا، تاریخ شفاهی میتواند به عنوان تمرین ذهنیت معرفی شود که البته، لازم است از تلاش و خواست آن برای وفادار ماندن به گذشته و جستوجوی خاطرات جمعی دفاع کرد که همین موارد ساده آن را شکل میدهند و ارزش اظهارات شفاهی را به طور کلی و با توجه به متغیرهایی مثل منطقه، آداب و سنن، معیشت، خاطرات، هویت، تصورات و تغییرات اجتماعی، در گستردهترین معانی، روشن میسازند.
وظیفه پژوهشگران علوم اجتماعی است که مطالعات مداومی برای درک اطلاعات افراد مرتبط با موضوع مورد مطالعه انجام دهند و بدین طریق بافت نمادین کلی که یک جامعه در قالب آن زندگی میکند و تصمیمات سیاسی و اقتصادی وابسته به آن را ترسیم کنند.
سه عامل قوانین سیاسی، ارتباطات و اطلاعات، نه تنها تعیینکننده ساختار زبانی هستند بلکه حیطه استفاده و میزان آزادی در بیان واژهها را نیز تعیین میکنند. در نتیجه میتوان این طور گفت که در شرایط دموکراتیک که این محدودیتها برداشته و محو میشود، در واقع مهمترین عامل برای آزادی اندیشه فراهم میشود تا مصاحبهشونده بتواند به یاد بیاورد و روایت کند.
در اصل، «گذشته نزدیک، از آنِ گروهِ اجتماعیِ خاصی است که ما به آن تعلق نداریم»[11] به همین دلیل است که باید آن را بازشناسیم تا از آنچه معنابخش زندگی ماست آگاه شویم، زیرا «بشر در رابطه با گذشته اخیر مانند عنصری از کارکردهای سیستم اجتماعی است که خود تولیدکننده جامعه است.»[12]
مغایرت یا دگربینی[13]، بخشی است که پیچیدگی نوعی نگاه متفاوت به جهان را توضیح میدهد. در این نگاه، انسان این گونه نشان داده میشود: «انسان عضوی از جامعه، منتقلکننده فرهنگ، وارث سنتها، نماینده یک جمع، بطن یک ساختار ارتباطی دراز مدت، آغازگر جهانی نمادین، واردشده در یک زندگی متفاوت با دیگر موجودات و به عنوان خالق و در عین حال مخلوقی است که شریک در حوادث تاریخی خاص، ویژه و تکرارناشدنی است» و با هویت، حقایق، محدودیتها، احساسات و زندگی آینده مرتبط است.
هویت: گذشته در حال
در خلال هر فرهنگی، هویت این گونه تعریف میشود: «مجموعهای از نمادها، ارزشها، اعمال، عادتها، دانش و آگاهیها، شکل ارتباطات، برنامهریزیهای اجتماعی و داراییها که زندگی را در یک جامعه تشکیل میدهند و به آن اجازه تغییر و بازسازی از نسلی به نسل دیگر میدهند.»[14]
این جریان حوادث تاریخی هستند که به دنبال خود تغییرات قطعی در فرهنگ جامعه به وجود میآورند که عوامل داخلی و خارجی هر دو در آن دخیل هستند.
● تاریخ شفاهی به عنوان یک مبحث اجتماعی بخشی از تاریخ است که به کمک اظهارات شفاهی غیررسمی به مطالعه، تحلیل و ارائه برداشتی از گذشته نزدیک میپردازد و بدین طریق، تصویر فضا و دنیای یک دوره زمانی مشخص را تکمیل میکند
بنفیل باتایا برای تأکید بر موضع خود این طور میگوید: «هر مردمی فرهنگ خود را دارند، یعنی، مجموعهای از روشهای سنتی فهم و انجام کارها (سبک زندگی) را دارند و طبق دستورالعملی خاص به آن عمل میکنند که در واقع برای آنها معنا و مفهوم ویژهای دارد و از طریق اعضای جامعه به اشتراک گذاشته میشود.» در این راستا، این سؤال پیش میآید که: «چرا برخی عناصر فرهنگی معنا و کارکرد اصلی خود را حفظ میکنند؟ چرا برخی دیگر در خاطرات جمعی مانند یک گذشته حاضر میمانند؟ و چرا بعضیها بخشی از افق فرهنگی یک جامعه را تشکیل میدهند؟» او در جواب همه اینها میگوید که این سؤالات «پاسخ یگانه و کلی ندارند. هر موقعیتی توضیح مخصوص به خود را طلب میکند، زیرا روایت تاریخی خاصی را پشت سر گذاشته است.»[15]
در زندگی روزمره، حس نیاز به تعلق به یک سرزمین به وجود میآید. سرزمینی که بین یک «ما» مشترک باشد و به فضایی تبدیل شود که هویت ما را تشکیل میدهد. گارسیا کانکلینی معتقد است: «داشتن هویت، پیش از هر چیز، داشتن یک کشور، یک شهر یا یک محله و یا هر جایی است که تمام اتفاقات پیش آمده میان افرادی که در آن زندگی میکنند، همسان و تبادل پذیر باشد. در این سرزمینهاست که هویت خود را نشان میدهد و در جشنها و مراسم نمایان است و در روزمرگی زندگی نیز وجود دارد.»[16]
● ساخت موزه خاطرات و موزههای زنده و همچنین ایجاد آرشیوهای صوتی از اظهارات غیررسمی، بخشی از سازوکار حفظ و نجات میراث معنوی بوده است
در بیان شفاهی، ویژگیهای اصلی گذشته، از طریق مشاهدات و مصاحبههای اساسی احیا میشوند و در این میان راهی وجود دارد که مشاهدات در آن جاری شده و خاطرات جمعی مانند ابزاری قدرتمند در آن تصویر میشوند. این تصاویر و خاطرات، برای برخیها، شامل عناصر اصلی آن چیزی است که هویت نامیده میشود. کاستوریادیس[17] این مفهوم را به کار گرفته تا به این مسأله تأکید کند که مفاهیم ذهنی پاسخ سؤالاتی از این قبیل را پیدا میکنند: ما به عنوان یک جمع، برای چه و کجا هستیم؟ ما برای گذشتگان، که هستیم؟ چطور میتوانیم با آگاهی کامل تاریخی از هویتی که خالق زندگی اطرافمان است حقیقت ناب را به دست آوریم؟ دلیل بازسازی تصاویر گذشته در خاطرات جمعی امروزی چیست؟ به چه روشی در زمان حال، صدای گذشتگان را به گوش خود و دیگران برسانیم؟ چگونه گذشته خود را برای دوباره معنا کردنِ حال استفاده کنیم؟ تاریخ شفاهی به این سؤالات پاسخ میدهد.
تفکرات که از راه زبان بیان میشوند، ویژگیهای خاص و وجوه تمایز میان انسانها را به خوبی نشان میدهند. این موضوعات بار دیگر تأیید میکنند: «جامعه یک ساختار است: در آن عناصری که به روشی مشخص ساخته شدهاند پیدا میکنیم؛ مردان و زنانی در سنین مختلف، موقعیتهای مختلف و متعلق به طبقات متفاوت داریم؛ که به همین دلیل تفاوتها و شخصیتهای مختلف به وجود میآیند.»[18]
«هویت، تنها در پی ساختن مرزهای خارجی و فضای بیرونی نیست. بلکه سرچشمه معانی و تجربیات است.»[19] «در تاریخ شفاهی، به وسیله روایتهای جمعی، مواردی مانند شرایط، بازنویسی قوانین، نوع نگرش به جهان، اقرارات و تصورات ذهنهایی که خاطرات جمعی هویت گذشته اخیر هستند، آشکار میشود. در ساخت یک تاریخ مشترک، افراد در تجربه و ترویج اثرات اجتماعی که کاربری و نتایج جهانی دارند، بسیار همکاری میکنند.»[20]
● زبان تاریخ شفاهی اختراع جدید فرد راوی نیست، بلکه بر پایه ساختارهای پیشین اما با محتوای جدید و در زمان انجام تحقیق تولید میشود
حالا، چگونه تجربیات فردی را به تاریخ جمعی مرتبط کنیم؟ تاریخ شفاهی چه قابلیتی دارد که بتواند رابطه مردم با گذشته را تغییر دهد، و به نوعی، در زمان حال به آنها نقش تأثیرگذار بدهد؟ هویت از معنایی که حقیقت به خود میگیرد به وجود میآید.[21] کسانی که مفاهیم یکسانی را در محلی مشترک با یکدیگر شریک میشوند، همان کسانی هستند که خاطرات جمعی یک زمان مشخص را تشکیل میدهند.
«داشتن هویت ایجاب میکند که به خود آگاه باشیم و بازشناسیم و به طور همزمان، از طریق راهبردهای بیانی، باعث شویم که دیگران نیز به این آگاهی برسند.»[22] یکی از اهداف تاریخ شفاهی احیای روایتهایی است که بتوانند به نگاههای رسمی نفوذ و به بافت نگرش و مباحث حاکم رسوخ کنند.
● تاریخ از دید منابع رسمی یک تاریخ سنتی است، اما در پشت پرده زندگی مردم جامعه، تاریخ شفاهی جریان دارد
یکی از مزایای کاربردی این کار این است که تاریخ شفاهی به سازوکاری برای نجات و حفظ میراث فرهنگی معنوی جوامع تبدیل میشود. پس در واقع، «ملغمهای از فرهنگهای مختلف و تضمینکننده توسعه پایدار است.»[23] یونسکو معتقد است که پروژه جهانیسازی، در کنار اینکه باعث ایجاد گفتوگو و ارتباط بین کشورها شده است، اما به همان میزان در از بین بردن و تخریب میراث معنوی جوامع نقش داشته است.
● باور داریم که از طریق تاریخ شفاهی، گسترهای از معانی جایگزین به وجود میآید، چه در درک موضوع، چه در زندگی و چه در شناخت حقیقت
در میزگرد وزرای فرهنگ کشورها که به وسیله یونسکو در استانبول و در ماه سپتامبر 2002 برگزار شد، مقامات رسمی اطمینان دادند: «در قالب سیاستهای هر کشور و در سطحی گسترده، تلاش میکنیم به تشویق تحقیقات، جمعآوری اسناد، ثبت میراث، قانونی کردن و ایجاد سازوکارهای حفاظت، گسترش، آموزش و آگاه سازی نسبت به ارزشها بپردازیم. این مهم را در توافق کامل با عاملان و مجریان بخش میراث معنوی انجام خواهیم داد و افراد مرتبط با این حوزه را به کار خواهیم گرفت و با آنها مشورت خواهیم کرد. لازم است همه دولتها، جوامع محلی و بومی، جامعه علمی، مؤسسات آموزشی، سازمانهای عمرانی، بخشهای دولتی و خصوصی و همچنین تمامی رسانههای ارتباطی این مسأله را بدانند.»[24]
● موضوع مورد مطالعه تاریخ شفاهی، مردم است. دیدگاه آنها، شنیدن صدای آنها، صدایی که هرگز در تحصیلات تاریخی و مجامع رسمی شنیده نشده است
ساخت موزه خاطرات و موزههای زنده و همچنین ایجاد آرشیوهای صوتی از اظهارات غیررسمی، بخشی از سازوکار حفظ و نجات میراث معنوی بوده است.
● تاریخ شفاهی به سیستمی تبدیل میشود که خاطرات و اندیشهها را استخراج میکند تا به شناخت بهتر تاریخ کمک کند
بررسی نهایی
تاریخ شفاهی به عنوان یک مبحث اجتماعی بخشی از تاریخ است که به کمک اظهارات شفاهی غیررسمی به مطالعه، تحلیل و ارائه برداشتی از گذشته نزدیک میپردازد و بدین طریق، تصویر فضا و دنیای یک دوره زمانی مشخص را تکمیل میکند.
● تاریخ شفاهی این فرصت را برای تاریخ فراهم میکند که نگاه چند بعدی به آن راه پیدا کند و فعالان اجتماعی نقش اول را در این جریان تاریخی جامعیت میبخشند
در مقابل رابطه عینیت- ذهنیت، تاریخ شفاهی به دنبال یک حقیقت جهانی، واحد، یگانه و متحد نیست بلکه به کمک اظهارات، نگاهی چند بعدی از یک بازه زمانی ارائه میدهد. در مورد ارزیابی گذشته- حال، تظاهر به قطعی بودن نمیکند. بر محور دانشهای نظاممند میگردد؛ همان علومی که از بررسیهای نظری تغذیه میکنند؛ مانند، مردمشناسی، زبانشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی، البته با نگاهی میان رشتهای، دقیقاً همان گونه که کمیته گولبنکیان برای بازسازی ساختار علوم اجتماعی پیشنهاد داده بود.
مهم است بفهمیم برای شناخت یک دوره از تاریخ باید حواسمان به تمام منابع باشد که ما را به سمت درک تمامی وجوه یک رویداد سوق دهند. در مورد تاریخ معاصر، اظهارات شفاهی ردّ پاهای تازهای هستند که میتوانند با یکدیگر مقایسه شوند، در مقابل هم قرار بگیرند و به عنوان نشانی بارز از گذشته به کار بیایند زیرا «تعریف کردن یک سرگذشت، اسلحه کشیدن در برابر تهدیدهای زمانه، مقاومت در برابر آن و یا غلبه بر آن است. تعریف کردن سرگذشت، راوی را از فراموشی در امان نگاه میدارد. یک سرگذشت، هویت راوی را میسازد و میراثی است که برای آینده به جا میگذارد.»[25]
● جا دادن اظهارات شفاهی در زمره اسنادی که ارزش علمی دارند، به نوعی اعلام تغییر در ویژگیهای روششناختی تاریخ است
تاریخ شفاهی، فضای خصوصی را در مقابل ادعاهای رسمی گروههای حاکم و همچنین هویت و خاطرات تاریخی که با سرکوب مواجه بودهاند و البته بیاعتنایی و فراموشی نسبت به آنها قرار میدهد. حقایقی که در دوران دیکتاتوری، برای کمک به بقای حکومت، محبوس ماندهاند اما غایب نیستند و فقط خاموش ماندهاند، در دوران دموکراتیک به کار میافتند و شکوفا میشوند.
● به وسیله تاریخ شفاهی، گسترهای از معانی به وجود میآید که هر روایت تاریخی را تکمیل میکند
تاریخ شفاهی به عنوان سازوکاری برای مشارکت اجتماعی در گفتوگو در زمان حال و همچنین پیشبینی جریانات آینده کاربرد دارد؛ همچنین برای بهبود بقا یا همان توازن کیفی زندگی که حقیقتی با وابستگی متقابل و محترمانه به گذشته و حال است. مطالعه در تاریخ شفاهی، نوعی نگرش در رابطه با تاریخ سنتی و جریانات انسانی به وجود میآورد که در ساخت و احیای تاریخ جامع یک مکمل به حساب میآید. زیرا قرنها بعد این طور میشود که: «اگر روزی دوباره تو را بیابم، برایت تعریف میکنم که آن زمانها چطور بود، همان طور که قبلاً برای من تعریف کردند. برای دانستن هر موضوعی، باید همینطور باشد، هر کدام از ما باید برای دیگری داستان را روایت کنیم.»[26]
مکان و تاریخ تنظیم این مقاله: مکزیک، خالیسکو، پوئرتو وایارتا – فرستاده شده در 30 ژانویه 2010.
منابع و ماخذ:
• ACEVES LOZANO, Jorge “Prólogo”, en Historia oral. Ensayos y aportes de investigación, CIESAS, México, 2006
• BAUMAN, Zygmun Identidad, Losada, Buenos Aires, 2005.
• BENVENISTE, Emile “Este lenguaje que hace la historia”, en Problemas de lingüística general II, Siglo XXI Editores, México, 1983.
• BONFIL BATALLA, Guillermo “Nuestro patrimonio cultural: un laberinto de significados” en Pensar nuestra cultura, Alianza Editorial, México, 1991.
• CAMARENA OCAMPO, Mario “Los tejedores construyendo la artesanía. Cambios y continuidades en la identidad de los artesanos. Generación e identidad” en Historia Oral. Ensayos y aportes de investigación, CIESAS, México, 2006.
• CASILLAS HERRERA, Pablo “Las identidades culturales” en Configuraciones latinoamericanas, Revista electrónica del Departamento de Estudios Ibéricos y Latinoamericanos de la Universidad de Guadalajara, año 1, número 2, juliodiciembre2008 en: http://www.contextualizacioneslatinoamericanas.com/index.html.
• CASTELLS, Manuel La era de la información. La sociedad red, Vol. I, Alianza Editorial, México, 2000.
• CASTORIADIS, Cornelius La institución imaginaria de la sociedad, Tusquets, Buenos Aires, 1993
• COSERIU, Eugene Teoría del lenguaje y lingüística general, Gredos, Madrid, 1982.
• SCHWARTZSTEIN, Dora “La historia oral en América Latina”, en Historia y fuente oral N° 14. Por una historia sin adjetivos, 1995.
• COLLADO HERRERA, Ma. Del Carmen “¿Qué es la historia oral?” En La historia con micrófono, Graciela de Garay (coordinadora), Instituto Mora, México, 1994
• FLORESCANO, Enrique La historia y el historiador, Fondo de Cultura Económica, México, 1997.
• GARCÍA CANCLINI, Néstor (Culturas híbridas. Estrategias para entrar y salir de la modernidad, CNCA / Grijalbo, México, 1990
• GIDDENS, Anthony et al. “Modernidad y autoidentidad” en Las consecuencias perversas de la modernidad, Antrophos, Barcelona, 1996.
• GILLY, Adolfo “La historia como crítica o como discurso del poder”, en Historia ¿para qué?, Siglo XXI Editores, México, 1987
• GINZBURG, Carlo (1994) “Microhistoria: dos o tres cosas que sé de ella” en Manuscrits: Revista d’historia modera, número 12, en http://www.raco.cat/index.php/Manuscrits/article/view/23233/92461 Consultado el 10 de agosto de 2008
• GINZBURG, Carlo El queso y los gusanos. El cosmos según un molinero del siglo XVI, Editorial Océano, México, 1997.
• GONZÁLEZ Y GONZÁLEZ, Luis “Terruño, microhistoria y ciencias sociales” en Región e historia de México (1700-1850) Pedro Pérez (comp.), Instituto Mora/ Universidad Autónoma Metropolitana, México, 1991
• GONZÁLEZ Y GONZÁLEZ, Luis Invitación a la microhistoria, Editorial Clío, México, 1997
• KROTZ, Estebán “Alteridad y pregunta antropológica” en Revista Alteridades 4(8) , 1994, en http://uamantropologia.info/web/index.php? option=com_docman&task=cat_view&gid=37 (Consultado en 5 de diciembre de 2009).
• LEVI, Giovanni “Sobre microhistoria” en Formas de hacer historia, Alianza Editorial, Madrid, 1993
• MEYER, Eugenia y Alicia OLIVERA DE BONFIL “La historia oral. Origen, metodología, desarrollo y perspectivas” en Historia mexicana, volumen XXI, número 2, El Colegio de México, octubre-diciembre 1971.
• MEYER, Eugenia “Memoria, olvido e historicidad” en Revista Testimonios, año1, número 1, Buenos Aires, Asociación Argentina de Historia Oral, Invierno2009.
• MONSIVÁIS, Carlos “La pasión de la historia”, en Historia ¿para qué?, Siglo XXI Editores, México, 1987.
• MORADIELLOS, Enrique El oficio de historiador, Siglo XXI Editores, Madrid, 2008.
• ORGANIZACIÓN DE LAS NACIONES UNIDAS PARA LA EDUCACIÓN, LA CIENCIA Y LA CULTURA -UNESCO- “Declaración de Estambul. El Patrimonio Cultural Inmaterial, espejo de la Diversidad Cultural” UNESCO, 2002
• ORGANIZACIÓN DE LAS NACIONES UNIDAS PARA LA EDUCACIÓN, LA CIENCIA Y LA CULTURA -UNESCO-, “Convención para la salvaguardia del patrimonio cultural inmaterial”, 2003 en http://unesdoc.unesco.org/Images/0013/001325/132540s.pdf. Consultado el 18 de diciembre de 2009.
• PORTELLI, Alessandro “El tiempo de mi vida: las funciones del tiempo en la historia oral” en Historia Oral, Jorge Aceves Lozano (compilador), Instituto de Investigaciones José María Luis Mora, México, 1993.
• PORTELLI, Alessandro “História, memória e significado de um massacre nazista em Roma” en Oralidades. Revista de Historia Oral, Núcleo de Estudos em História Oral do Departamento de História da Faculdade de Filosofia, Letras e Ciências Humanas, número 3, Brasil, Universidade de São Paulo, enero-junio 2008.
• RICOEUR, Paul “Definición de la memoria desde un punto de vista filosófico” en ¿Por qué recordar?, Granica, Buenos Aires, 2002.
• SAFA, Patricia y Patricia RAMÍREZ “Identidades locales como construcción del sujeto, símbolos colectivos y arena política: una propuesta metodológica” en Historia oral. Ensayos y aportes de investigación, CIESAS, México, 2006
• SARAMAGO, José Memorial del convento, Punto de lectura, España, 2002.
• SARAMAGO, José El viaje del elefante, Alfaguara, México, 2008.
• TODOROV, Tzvetan La conquista de América. La cuestión del otro, Siglo XXI Editores, México, 1991.
• TOURAINE, Alain Critica de la modernidad, Fondo de Cultura Económica, México, 1994.
• TOURAINE, Alain “Economía globalizada o sociedades fragmentadas”, conferencia magistral del 7 de octubre de 1998, Cátedra Latinoamericana Julio Cortázar en http://www.jcortazar.udg.mx/documentos/TOURAIN.pdf. Consultado el 10 de diciembre de 2009.
• TOURAINE, Alain ¿Cómo salir del liberalismo?, Paidós, Barcelona, 1999.
• VICH, Víctor y Virginia ZAVALA Oralidad y poder. Herramientas metodológicas, Grupo Editorial Norma, Buenos Aires, 2004
• VILLORO, Luis “El sentido de la historia”, en Historia ¿para qué?, Siglo XXI Editores, México, 1987.
• WALLERSTEIN, Immanuel (coord.) Abrir las Ciencias Sociales: Informe de la Comisión Gulbenkian para la reestructuración de las Ciencias Sociales, Siglo XXI Editores, España, 1999
• WALLERSTEIN, Immanuel Conocer el mundo, saber el mundo. El fin de lo aprendido. Una ciencia social para el siglo XXI, Siglo XXI Editores, México, 2001.
منبع:
Gabriela Scartascini Spadaro, “Historia Oral en el siglo XXI: Reflexiones en torno a sus fundamentos teóricos”, TESTIMONIOS, Año 2 Nº 2 – Invierno 2011, Publicación Científica y Periódica de Historia Oral, pp: 251-271.
تاریخ شفاهی در قرن 21: مباحث و نظریههای بنیادی (1)
تاریخ شفاهی در قرن 21: مباحث و نظریههای بنیادی (2)
[1] - Gabriela Scartascini Spadaro, gabys@pv.udg.mx, lauraeva@hotmail.com
دکترای رشته علم برای توسعه پایدار از دانشگاه گوادالاخارا.
[2]-Vich Víctor y Virginia Zavala Oralidad y poder. Herramientas metodológicas, Grupo Editorial Norma, Buenos Aires, 2004.
[3]-Portelli, Alessandro “História, memória e significado de um massacre nazista em Roma” en Oralidades. Revista de Historia Oral, Núcleo de Estudos em História Oral do Departamento de História da Faculdade de Filosofia, Letras e Ciências Humanas, número 3, Brasil Universidade de São Paulo, enero-Junio 2008.
[4]- Wallerstein, Immanuel Conocer el mundo, saber el mundo. El fin de lo aprendido. Una ciencia social para el siglo XXI, Siglo XXI Editores, México, 2001
[5]- Meyer, Eugenia y Alicia Olivera de Bonfil “La historia oral. Origen, metodología, desarrollo y perspectivas” en Historia mexicana, volumen XXI, número 2, El Colegio de México, octubre-diciembre 1971.
[6]-Collado Herrera, Ma. Del Carmen “¿Qué es la historia oral?” En La historia con micrófono, Graciela de Garay (coordinadora), Instituto Mora, México, 1994
[7]-Benveniste, Emile “Este lenguaje que hace la historia”, en Problemas de lingüística general II, Siglo XXI Editores, México, 1983, (1974).
[8]- Coseriu, Eugene Teoría del lenguaje y lingüística general, Gredos, Madrid, 1982.
[9]- Benveniste, Emile Problemas de …, cit.
[10]- Coseriu, Eugenio Teoría del …, cit.
[11]- Todorov, Tzvetan La conquista de América. La cuestión del otro, Siglo XXI Editores, México, 1991.
[12]- Touraine, Alain Critica de la modernidad, Fondo de Cultura Económica, México 1994
[13]-Krotz, Esteban “Alteridad y pregunta antropológica” en Revista Alteridades 4 (8), 1994, en http://uamantropologia.info/web/index.php?option=com_docman&task=cat_view&gid=37. Consultado en 5 de diciembre de 2009.
[14]-Bonfil Batalla, Guillermo “Nuestro patrimonio cultural: un laberinto de significados” en Pensar nuestra cultura, Alianza Editorial, México, 1991.
[15]-Bonfil Batalla, Guillermo Pensar nuestra… cit.
[16]-García Canclini, Néstor) Culturas híbridas. Estrategias para entrar y salir de la modernidad, CNCA / Grijalbo, México, 1990.
[17]-Castoriadis, Cornelius La institución imaginaria de la sociedad, Tusquets, Buenos Aires, 1993.
[18]-Benveniste “la sociedad es una estructura…”, cit.
[19]-Casillas, Pablo “Las identidades culturales” en Configuraciones latinoamericanas, Revista electrónica del Departamento de Estudios Ibéricos y Latinoamericanos de la Universidad de Guadalajara, año 1, número 2, julio-diciembre 2008 en: http://www.contextualizacioneslatinoamericanas.com/index.html.
[20]- Giddens, Anthony et al “Modernidad y autoidentidad” en Las consecuencias perversas de la modernidad, Antrophos, Barcelona, 1996.
[21]-Camarena, Mario “Los tejedores construyendo la artesanía. Cambios y continuidades en la identidad de los artesanos. Generación e identidad” en Historia Oral. Ensayos y aportes de investigación, CIESAS, México, 2006.
[22]-Casillas, Pablo Configuraciones…, cit.
[23]- یونسکو، میراث فرهنگی ناملموس یا همان میراث معنوی را این طور تعریف میکند: مجموعهای از رفتارها، نمادها، دانش و فنون در کنار فضاها و هنرهایی که نسل به نسل به ارث رسیدهاند، به وجودآورنده هویت و احساس تعلق هستند و افراد جامعه و گروههای اجتماعی آنها را بخشی از میراث فرهنگی خود میشناسند. بعضی حیطههای این نوع میراث معمولاً به صورت شفاهی منتقل شده و میشوند مانند: زبان، هنرهای نمایشی، رفتارهای اجتماعی، عادات زندگی، جشنها، دانش و رفتارهای مربوط به طبیعت و جهان هستی و فنون سنتی صنایع دستی.
[24]-Declaración de Estambul, “El Patrimonio Cultural Inmaterial, espejo de la Diversidad Cultural” UNESCO, 2002
[25]-Portelli, Alessandro “El tiempo de mi vida: las funciones del tiempo en la historia oral” en Historia Oral, Jorge Aceves Lozano (compilador). México: Instituto de Investigaciones José María Luis Mora, México, 1993.
[26]Saramago, José Memorial del convento, Punto de Lectura, España, 2002
تعداد بازدید: 6892