سردار آسمانی
قهرمان و ضدقهرمان
محسن کاظمی
17 دی 1398
تاریخ همواره درگیر دوگانه: خیر و شر، نیکی و پلشتی، خوبی و بدی، نور و ظلمت، زشت و زیبا، عشق و نفرت بوده است، و مورخان صفحات تاریخ را در زیر دست و پای این دو نیروی مثبت و منفی مینوشتهاند. طیفی را نیروهای اهریمنی و طیف دیگر را نیروهای اهورایی به سوی خود میکشیدهاند. مقوله ثنویت خیر و شر همواره موضوع مورد بحث اندیشمندان اعصار مختلف بوده است. مرحوم علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن کریم خیر را امرى ذاتاً مطلوب و شر را امرى ذاتاً نامطلوب معرفى مىکند.
در تقابل دیرین این دو نیرو، قهرمان و ضدقهرمان زاده میشود. قهرمان محافظ جامعه است و ضدقهرمان مخرب. آرام و قرار قهرمان در گرو قرار و آرامش جامعه است؛ اما ضدقهرمان در پی ایجاد آشوب برای دیگری است تا باطن ناآرام خود را بیآرامد، ولی هرگز نمیتواند.
در درون قهرمان خدا میخلد و در باطن ضدقهرمان شیطان. قهرمان فرمان از خدا می برد و برای رضای خلقش رنج، هجر و جهاد به جان میخرد. ضدقهرمان در فرمان ابلیس است و آتش به خرمن مردم میاندازد. قهرمان در سازندگی نسلها است، ضدقهرمان نسلکشی میکند. قهرمان بر دشمن جوانمردانه میتازد و ضدقهرمان ناجوانمردانه از قفا بر دوست تیغ میکشد.
صفحات خون بار تاریخ را ضدقهرمانان با سفاکی و سبعیت خود رقم زدهاند، و صفحات انسان ساز تاریخ از خونهای ریخته شده قهرمانان سرخفام است. بنگرید به برخی از این صفحات در: تاریخ صدر اسلام، حماسه عاشورا، صفحه حملات اغوزها و مغولان، جنگ جهانی اول و دوم، جنگ هشت ساله عراق و ایران. به یاد آورید در سویی آتیلاها، نرونها، اسکندرها، ابوسفیانها، معاویهها، یزیدها، و هیتلرها و ... و در سویی دیگر آریوبرزنها، سورناها، علیها، ابوذرها، سلمانها، مقدادها، عمارها، مالکها، عباسها، حسینها، همتها، باکریها، خرازیها، صیادها، حججیها، سلیمانیها و ...
از چه روی این صفکشی و هماوردی رخ میدهد؟ ضدقهرمان در پی نفسانیات و از برای اطفای شهوت قدرت هر کاری را بر خود مجاز میداند و دست به هر فساد و جنایتی میزند تا به مقاصد شیطانی خود نائل شود. باطن صاف و زلال قهرمان را تحمل زور و جور ضدقهرمان نیست، رویاروی میایستد، جان برکف میشود تا جامعه را از رذالت و پستی پاک کند. ضدقهرمان خون مردمان میمکد و چون ضحاک انسانها را قربانی مارهای نفس خویش میکند، در عوض خون قهرمان فدیه به آرامش و حیات جامعه است.
قهرمان واجد خصایل الهی و انسانی است؛ قهرمان پهلوان است، شریک و غمخوار مردمان است، خود را به سختی میاندازد تا جامعهاش غم نان نداشته باشد. او برای تأمین آرامش و صلح جامعه در نبرد با تبهکاری، تروریسم و جنایت است. او برای صلح میجنگد، بر خشونت خشم میگیرد و مرگش در شهادت است. اما ضدقهرمان نیملقمه از دهان مردم میرباید، تزویر و ترور و جنایت پیشه میکند تا جهان را به نام خود کند، صفحه عمر ضد قهرمان با خودکشی، تیرباران، اعدام و گیوتین به پایان میرسد.
در سطور بالا و خلق و توصیف صفات قهرمان، نامی را میجویم؛ قاسم سلیمانی. قهرمانی پهلوان، که وجودش و تمام دنیای درون و برونش وقف اعتلای دین و کشورش است. او جنگید برای رفع استضعاف در منطقه، برای دفع خشونت داعش (شقیترین انسانهای عصر)، سلیمانی برای رفع خشونت از منطقه و برقراری صلح، آرام و قرار نداشت، و چون یک قهرمان خونش نثار خدا و خلق خدا شد و به شهادت رسید. سلیمانی چشمانتظار است، تا ایران اسلامی را رها از تلاطمها، جنگها و در صلح و آرامش و مردمانش را در عبودیت و بندگی خدا ببیند، مردمانی سپاسگزار خداوند رحمان که حق زندگی کردن عطایشان کرد.[1]
14 دی 1398
[1] .یادداشت محسن کاظمی، که با عنوان «قهرمان و ضدقهرمان» برای انجمن تاریخ شفاهی ایران ارسال و در نشانی oralhistoryOHA@ منتشر شده است.
تعداد بازدید: 4677








آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 146
حادثۀ دیگر مربوط به یک گروهبان مخابرات است به نام کاسب. این گروهبان با من دوست بود. بلایی به سرش آمد که برای بسیاری از نیروهای ما ناراحتکننده بود. این گروهبان، روزی نفربر خود را به تعمیرگاهی که در بصره مستقر شده بود میبرد و بعد از تحویل نفربر به مکانیکیها و شرح دادن عیب و ایراد آن به خانهاش میرود.






