جنگ صدام


«ژنرال حمدانی» و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران

«ژنرال راعد مجید حمدانی» فرمانده گارد ریاست‌جمهوری عراق در حکومت صدام،در مصاحبه‌ای‌ چالشی، برخی از مسایل مربوط به عملیات‌های ارتش عراق و عملیات‌های ایران در جنگ 8 ساله تحمیلی را تجزیه و تحلیل و نقاط قوت و ضعف آن‌ها را بررسی کرده است.

کتاب «جنگ صدام: دیدگاه فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق» نوشته جمعی از استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا با ترجمه داوود علمایی کوپایی، به همت نشر مرز و بوم وارد بازار کتاب دفاع‌مقدس شده است.

«کوین وودز»، «ویلیامسون مورای» و «توماس هولادی» استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا گفت‌وگویی طولانی با «ژنرال راعد مجید حمدانی» فرمانده گارد ریاست‌جمهوری عراق، در سال 2007 انجام داده‌اند.
 
حمدانی در این مصاحبه‌ چالشی، برخی از مسایل مربوط به عملیات‌های ارتش عراق و عملیات‌های ایران در جنگ 8 ساله را تجزیه و تحلیل کرده و نقاط قوت و ضعف دو طرف را مورد بررسی قرار داده است.

یکی از دلایل اهمیت دیدگاه‌های راعد مجید حمدانی، این است که او یک نظامی قدیمی عراقی بوده که مدتی را در لشکر و سپس، گارد ریاست‌جمهوری عراق، یعنی عالی‌ترین سطوح نظامی این کشور گذرانده و دائماً به فکر پیروز شدن بر شیوه‌های جنگی رزمندگان ایرانی بوده است.

بخش اول کتاب «جنگ صدام» به انتشار خلاصه‌ای از اطلاعات و تحلیل استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا بر مبنای گفته‌های ژنرال راعد مجید حمدانی اختصاص پیدا کرده و بخش دوم اثر، متن ویرایش شده گفت‌وگو با وی را به ترتیب تاریخ وقایع دربر دارد.

استادان موسسه تحلیل‌‌های دفاعی دانشگاه دفاع ملی آمریکا در بخشی از فصل اول کتاب «جنگ صدام» و در ارزیابی دیدگاه‌های فرمانده گارد ریاست‌جمهوری عراق، درباره اولین گام‌های عراق در حمله به ایران نوشته‌اند: «به نظر ژنرال حمدانی، عراقی‌ها هیچ طرح نبرد واقعی با اهداف عملیاتی یا حتی طرح هماهنگ تاکتیکی نداشتند. ظاهراً صدام معتقد بود که تهاجم به ایران به سرعت به سقوط حکومت اسلامی منجر می‌شود و به جای آن حکومتی قرار می‌گیرد که نواحی زیادی از جنوب غرب ایران را به عراق واگذار می‌کند. آن‌گونه که ژنرال حمدانی مشخص نمود، تنها رویکرد عملیاتی که صدام دنبال می‌کرد، تصرف و اشغال مکان و سپس دفاع از آن و الحاق آن به عراق بود.»

گفت‌وگوی طولانی و چالشی بین «کوین وودز»، «ویلیامسون مورای»، «توماس هولادی» و ژنرال راعد مجید حمدانی» از چهاردهم تا نوزدهم می سال 2007 میلادی (24 تا 29 اردیبهشت ماه 1386) در اردن انجام شده که متن آن‌ در کتاب «جنگ صدام» منتشر شده است.

این مصاحبه با ماجرای «جنگ اعراب و اسراییل در سال‌های 1973 و 1967 میلادی» و «انتقال قدرت عراق به حزب بعث» آغاز می‌شود و در ادامه با مباحثی چون «مقدمه‌های جنگ ایران و عراق»، «مراحل اولیه جنگ و آرزوهای صدام»، «واکنش صدام به شکست‌ها و اعدام افراد»، «نفوذ معنوی امام‌خمینی(ره)»، «تاکتیک‌های نفوذ ایران به عراق»، «واکنش ایران نسبت به سلاح‌های کشتار جمعی»، «تلفات لشکر 6 زرهی عراق در فوریه 1984» و «نقش مذهب در جنگ ایران و عراق» ادامه پیدا می‌کند.

حمدانی در پاسخ به یکی از سوالات درباره شخصیت صدام، با اشاره به دوگانگی شخصیت او می‌گوید: «صدام عمری با این چندگانگی زندگی می‌کرد که در یک لحظه ممکن بود تمام این شخصیت‌ها را بروز دهد. هر چه سن او بالاتر می‌رفت، خشونت و ناشکیبایی او کمتر و انزوای او بیشتر می‌شد. وقتی جوان بودم و در جلسه‌ای با او شرکت داشتم، نبض من 150 بار در دقیقه می‌زد. چون شما نمی‌دانستید باید منتظر چه چیزی باشید و چه موضوعی پیش می‌آید.»

کتاب «جنگ صدام: دیدگاه فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق» در قطع رقعی و 265 صفحه با شمارگان 2500 نسخه و بهای 25 هزار ریال‌ توسط نشر مرز و بوم به چاپ رسیده است.

خبرنگار : مریم اسدی جعفری



 
تعداد بازدید: 4693


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟