رونمایی از 10 سال خاطره عروس امام(ره) در نمایشگاه کتاب



آیین رونمایی از کتاب "اقلیم خاطرات" در بیست‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار می‌شود. این اثر، خاطرات مستند 10 سال (1347- 1357) فاطمه طباطبایی، عروس امام‌خمینی (ره) و همسر زنده‌یاد سید احمد خمینی را دربر دارد. حمید بصیرت‌منش و محمدجواد مرادی‌نیا از گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در تدوین این خاطرات همکاری کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) خاطرات فاطمه طباطبایی در غرفه موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (ره) در بیست‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در دسترس قرار می‌گیرد.

این کتاب در 8 فصل تدوین شده است. "یک اتفاق ساده"، "خانواده من"، "روزهایی زیبا"، "خانه دوست"، "نام‌آوران"، "شب آخر"، "فریاد خشم" و "نوفل‌لوشاتو" عناوین این فصل‌ها هستند.

فاطمه طباطبایی در پیش‌گفتار کتاب "اقلیم خاطرات" آن را تاریخ شفاهی دانسته و افزوده است که "نقل‌هایم را در بسیاری از موارد با سندها و گفته‌های دیگران مطابقت داده‌ام تا از خطا مصون باشد"، "کوشش کرده‌ام از تحلیل خودداری کنم و به نقل حدسی نپردازم و اگر ناگزیر بوده‌ام، به گونه‌ای بیان کرده‌ام که خواننده بتواند میان آنچه دیده و شنیده‌ام تفاوت بگذارد"، "هنگام نقل حوادث کوشیده‌ام تا از پس تاریخ و با مجموعه رویدادها به ماجرا نگاه نکنم، بلکه خود را در همان ظرف زمانی قرار دهم."

عروس امام‌خمینی (ره) و همسر زنده‌یاد سید احمد خمینی، خاطرات خود را از سن 14 سالگی تا زمان بازگشت بنیان‌گذار انقلاب اسلامی به ایران در تاریخ دوازدهم بهمن ماه 1357 به تصویر کشیده است.

حمید بصیرت‌منش و محمدجواد مرادی‌نیا از گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در تدوین این خاطرات همکاری کرده‌اند.

چاپ نخست "اقلیم خاطرات" در قطع وزیری و 612 صفحه، باشمارگان 5000 نسخه و بهای 150 هزار ریال توسط پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی،‌ وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی (ره) در بیست‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه و رونمایی خواهد شد. 

این نمایشگاه 14 تا 24 اردیبهشت ماه 90 در مصلای تهران برپا خواهد شد.



 
تعداد بازدید: 3641


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»