تاریخ شفاهی جنگ کامل می‌شود



از پایی که جا ماند تا مهمانی صخره‌ها
به زودی 3 کتاب در حوزه تاریخ شفاهی جنگ که در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری تولید شده است، توسط انتشارات سوره مهر به چاپ می‌رسد.
به گزارش خبرنگار مهر، یکی از این کتاب‌ها با نام "نورالدین پسر ایران" خاطرات سیدنورالدین عافی جانباز 70 درصد از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی است که معصومه سپهری کار تدوین آن را برعهده داشته است.

سیدنورالدین عافی سال 1359 در سن 15 سالگی وارد جبهه‌های جنگ شده و حضور در گردان‌های خط‌‌شکن لشکر عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته تجربه کرده و بارها مجروح شده است.

خاطرات این رزمنده اولین بار سال 73، توسط موسی غیور طی 40 ساعت مصاحبه ضبط و از سال 83 پیاده‌سازی شد. تنظیم مصاحبه‌ها توسط معصومه سپهری انجام شده است. همچنین نویسنده برای کامل شدن خاطرات این کتاب مصاحبه‌های تکمیلی با عافی و همرزمان او انجام داده است.
 
در این کتاب اصطلاحات ترکی مورد استفاده رزمندگان آذری در جبهه حفظ شده و واژه‌هایی که نیاز به توضیح داشته، در پاورقی مورد اشاره قرار گرفته است.
کتاب دیگر با عنوان "پایی که جا ماند" خاطرات خودنوشت سیدناصر حسینی‌نژاد، جانباز دوران جنگ است که این کتاب هم به زودی منتشر خواهد شد.

حسینی‌نژاد زمانی که به عنوان راهنمای گردان 18 شهدا برای پشتیبانی از رزمندگان گردان قاسم‌بن الحسن (ع) راهی جزیره مجنون می‌شود، به دلیل اصابت گلوله پایش قطع و سپس اسیر می‌شود. وی در دوران اسارت خاطراتش را روی تکه‌های کوچک کاغذ می‌نویسد و درعصایش پنهان می‌کند.

او تاریخ هر روز و جمله‌ای کلیدی از وقایع آن زمان را می‌نوشته تا پس از آزادی آن خاطرات را با تکیه بر حافظه‌اش تکمیل کند.

این جانباز که سرانجام در روز 22 شهریور ماه 1369 به ایران بازمی‌گردد از همان روزها تصمیم می‌گیرد که خاطراتش را ثبت کند و در حال حاضر 198 خاطره او در کتاب "پایی که جا ماند" روایت شده است.
 
سومین کتاب در دست انتشار این دفتر "مهمان صخره‌ها" نام دارد که این کتاب مربوط به خاطرات خلبان محمدغلام حسینی است که راحله صبوری کار تدوین آن را برعهده داشته است.
 
"مهمان صخره‌ها" خاطرات دوران اسارت خلبان غلام‌حسینی به دست حزب دموکرات کردستان در زمان جنگ تحمیلی است. این خلبان جانباز کشورمان در زمان جنگ تحمیلی به اجبار در خاک خودمان و در کردستان فرود می‌آید و به دست حزب دموکرات به مدت 4 ماه اسیر می‌شود و خاطرات وی در این 120 روز روایتگر یک داستان جذاب، اما تلخ می‌شود.



 
تعداد بازدید: 3898


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»