کارگاه تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی



کارگاه تاریخ شفاهی «یکنواخت سازی فعالیت تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی» برگزار شد.
 
 کارگاه یک روزه‌ی «یکنواخت سازی فعالیت تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی» در روز سه شنبه بیستم دی ماه از ساعت 9 صبح الی 16 برگزار شد. این کارگاه برای آشنایی شعب استانی این سازمان با روش های اجرایی طرح های تاریخ طرح ریزی شده بود. در سه بخش تنظیم شده بود. در بخش اول صبح، روش های مصاحبه تاریخ شفاهی به وسیله شفیقه نیک نفس ارائه شد که شامل بیان مفاهیم پایه ای تاریخ شفاهی، معرفی نمونه هایی از طرح های تاریخ شفاهی، چگونگی انتخاب موضوع، روش تهیه طرح تاریخ شفاهی، نحوه طراحی سؤال، روش حفاظت از منابع تاریخ شفاهی و ... بود.

در بخش دوم روش های ساختاری و محتوایی پیاده کردن و ویراستاری متن مصاحبه های تاریخ شفاهی به وسیله‌ی رؤیا محمدلو و فهیمه آزاده ارائه شد. همچنین مراحل تنظیم و توصیف مصاحبه های تاریخ شفاهی شامل دریافت اطلاعات توصیفی و تحلیلی مصاحبه و تلخیص و مستندسازی آن به وسیله فاطمه نورائی نژاد و روش تبدیل منابع صوتی آنالوگ به رقمی توسط پیمانه صالحی ارائه شد. در بخش سوم که در ساعت 14 تشکیل شد، آقای دکتر علی اصغر سعیدی درباره مطالعات علمی و تجربه های شخصی خود از اجرای طرح های تاریخ شفاهی اقتصادی، روش مصاحبه های گروهی و فردی،  انجام مصاحبه باز، لزوم بومی سازی الگوی تاریخ شفاهی و ویژگی بازاندیشی در تاریخ شفاهی سخنرانی نمودند.

نمایندگان مراکز استانی از سیستان و بلوچستان، فارس، کرمان و همدان در این برنامه شرکت کردند. همچنین علاقمندانی از بخش های مختلف این سازمان در این کارگاه آموزشی حضور داشتند.



 
تعداد بازدید: 4387


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»