کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» تاریخ‏پژوهی است نه تاریخ شفاهی



به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران؛ نشست نقد و بررسی کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» خاطرات شفاهی محمد عرب، نخستین معاون وزارت امور خارجه ایران با حضور جواد منصوری، محسن کاظمی و شقیقه‏سادات نیک‏نفس، منتقد و پژوهشگر و حسین روحانی‏صدر نویسنده اثر روز دوشنبه (پنجم تیر ماه سال جاری) در سرای اهل قلم برگزار شد.

حجم مطالب به موضوع اثر لطمه زده
جواد منصوری در مراسم نقد و بررسی کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» درباره نقص و اشکالات این کتاب گفت: «راوی نتوانسته با وجود تلاش‌های خود، آنچه را که باید، از شخصیت محمد عرب به تصویر بکشد. نویسنده متن کتاب را بسیار طولانی کرده در صورتی که می‏توانست آن را در دو بخش از دوران تولد تا سال 1360 راوی یا از سال 1360 به بعد را در این کتاب بیاورد. حجم مطالب سنگین بوده و به دلیل گستردگی دامنه موضوعات مطرح شده نویسنده نتوانسته بر روی ترتیب بندی آن تمرکز کند.»
 وی در ادامه گفتگوهای متعدد با افراد برای تکمیل کردن متن را از نقاط قوت اثر دانست و افزود: «استفاده از این گفتگوها و ارجاع آن در متن و پاورقی کار خوب و ارزند‌ه‌ای است اما تایید گفته‌های عرب به نقل از دیگران به کار‌ آسیب می‌زند زیرا من تاکنون چنین کاری را ندیده‌ام.»
وی با اشاره به اینکه برخی از افرادی که در خلال کتاب از آنها نامبرده شده، شخصیت آنها روشن نشده و در سایه‏ای از ابهامات گرفتار شده است، اظهار داشت: «تدوینگر از کنار برخی از موقعیت‏های مکانی و زمانی به سادگی عبور کرده است. در برخی از وقایع تاریخی که در این کتاب ذکر شده یک جابه‏جایی صورت گرفته در حقیقت وقایع به خوبی و در زمان خود مطرح نشده‏اند.»
وی درباره عنوان اثر خاطر نشان کرد: «بهتر بود به جای نامگذاری کتاب با عنوان «شیخ المعاونین ما کجاست؟» نویسنده می‏نوشت «شیخ المعاونین» در کتاب‏هایی که به این صورت ویرایش می‏شوند بعضاً روزشماری از زندگی راوی در انتهای کتاب ارایه می‏شود تا مخاطب به راحتی بتواند دوره‏های زندگی راوی را مطالعه کند. در طول کتاب نقل قول‏های طولانی ذکر شده که فقط تعداد صفحات کتاب را زیاد کرده است.»
وی اظهار داشت: «این کتاب دارای برخی اشکالات ویرایشی، رسم الخط و علامت‏گذاری‏هاست که امیدوارم در چاپ‏های بعدی این اشکالات برطرف شوند.»

استفاده نویسنده از اطلاعات حاشیه‏ای برای جذابیت اثر
نیک‏نفس، منتقد و پژوهشگر در مراسم نقد و بررسی کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» با اشاره به مشکلات تدوین و جمع‏آوری آثاری از این دست، اظهار داشت: «به طور کلی جمع‏آوری و تدوین خاطرات کاری مشکل و سخت است، چه برسد به اینکه در خلال خاطرات یک نفر خاطرات دیگری به نقل از راویان آن آورده شود. تدوینگر علاوه بر جمع‏آوری خاطرات محمد عرب، خاطرات دیگری نیز در این کتاب آورده که تطبیق آنها مشکل بوده است.»
وی با اشاره به نقاط ضعف در ساختار این اثر عنوان کرد: «در این کتاب جای پیشگفتار و مقدمه جابجا شده است. پیشگفتار، توسط ناشر برای معرفی جذابیت‏های کتاب و به طور خلاصه و جزیی می‏آید. مقدمه توسط تدوینگر نوشته می‏شود و در آن درباره روش کار و جمع‏آوری اطلاعات به طور مفصل و مفید گفته می‏شود. در حقیقت خواننده در مقدمه کتاب از سیر تدوین اثر و موضوع آن آگاهی پیدا می‏کند. اما متاسفانه نویسنده کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» به طور کامل و دقیق به افرادی که با آنها مصاحبه کرده و یا نوع جمع‏آوری اطلاعات در مقدمه کتاب اشاره نکرده و به سرعت از آنها گذشته است.»
نیک‏نفس در ادامه با اشاره به اینکه برخی از مطالب وجود دارند که به خودی خود به اصل متن خدشه وارد نمی کنند، تصریح کرد: «در این اثر برخی از مصاحبه‏ها از مراجع و منابع مستند گردآوری شده‏اند، اما برخی از آن مباحث با سن و سال راوی کتاب جور در نمی آیند. برای مثال به نظر نمی رسد که راوی با وجود داشتن 12 سال سن بتواند درباره اوضاع سیاسی کشور حرف بزند. در حقیقت حرف‏هایی که زده شده، جایش در این کتاب نبود.»
وی خاطر نشان کرد: «در مقوله تاریخ شفاهی تاکید بر این است که اصالت متن مصاحبه حفظ شود بدون هیچ دخل و تصرفی، در حقیقت متن مصاحبه آیینه گفتار مصاحبه شونده است، اما در کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» تدوینگر به خاطر ایجاد جذابیت از متن‏ها و منابع اطلاعاتی دیگر نیز استفاده کرده است. این کتاب بیش از آنکه اثری در حوزه تاریخ شفاهی یا خاطره باشد، جنبه پژوهش تاریخی دارد. از طرفی متن اثر گاهی گفتار و گاهی نوشتاری شده است. در برخی از جاهای کتاب متن خاطره قطع شده، پانوشت‏ها اغلب دارای ارجاع درستی نبودند.»
نیک نفس با تاکید بر نثر شفاف، روان و جذاب را از نقاط قوت اثر دانست و افزود: «این کتاب از نثری ساده و روان برخوردار است و این برای مخاطب ویژگی مثبتی تلقی می‏شود. از طرفی اطلاعات خوبی درباره روند دسته‏های اداری وزارت امور خارجه و سفارتخانه‏ها ارایه شده است. تصاویر موجود در کتاب نیز به اثر جذابیت بخشیده و به نوعی مستندسازی تصویری صورت گرفته است. همچنین مطالب مهم و جالبی درباره چهره‏های سیاسی کشور بدون هیچگونه تعارف و سانسوری عنوان شده که همگی از نقاط قوت کتاب به شمار می‏آیند.»

وسواس‏های بیش از حد نویسنده به اصل متن آسیب رسانده
محسن کاظمی، منتقد و پژوهشگر با تبریک به حسین روحانی‏صدر، نویسنده کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» به خاطر ورود به عرصه نگارش خاطرات و مقوله تاریخ شفاهی اظهار داشت: «اگر روحانی‏صدر به سراغ محمد عرب نمی رفت، شاید کسی به فکر جمع‏آوری خاطرات او نبود.»
وی ادامه داد: «با گذشت 2 دهه خاطره‏نگاری در کشور، زمان آن فرا رسیده تا آثاری که در این حوزه منتشر می‏شوند به ورطه نقد بکشانیم. با توجه به پیش زمینه ذهنی که درباره کتاب «سفیر هفت هزار روزه) خاطرات آیت‏الله درچه‏ای داشتم، به سراغ این کتاب رفتم. گمان می‏کنم در کشور ما دو چیز مانع جدی در مقوله نقد ایجاد کرده، تعارف و ظرفیت. اغلب افراد ظرفیت نقد را ندارند یا با تعارفات مانع نقد درست می‏شوند. روحانی‏صدر نشان داد که با مقوله نقد مشکلی ندارد.»
کاظمی با اشاره به نقد درباره روش تولید این اثر گفت: «در مقوله تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی عمدتاً کار مصاحبه‏گر و محقق با ذهن راوی است. ذهن راوی در سیطره زمانی دچار آسیب شده و گذر زمان باعث تحلیل ذهن راوی و فراموشی می‏شود. مصاحبه‏گر خلاق باید ذهن روای را پویا کند تا خاطرات را همان گونه که هستند به یاد بیاورد. خاطرات محمد عرب، شخصی که فراز و نشیب‏های بسیاری در طول زندگیش داشته و جمع کردن این آب دریا در کوزه کار بسی سخت و دشوار است. نگاه جامعه نگر تدوینگر به جبر یا به قهر آسیب‏هایی را به کتاب وارد کرده است.»
وی تصریح کرد: «استفاده از عکس‏ها و تصاویر برای پویایی ذهن راوی یکی از تکنیک‏های قابل تحسین تدوینگر است یا استفاده از روزشمار برخی از وقایع دهه‏های 30 و 40 توسط تدوینگر باعث شده راوی خاطرات خود را مرور و آنها را به یاد بیاورد. یکی دیگر از نقاط قوت کتاب حاضر استفاده تدوینگر از مصاحبه‏های تکمیلی و پوششی است، هرکدام از آنها شخصیت‏های موثری در تاریخ کشور بوده‏اند. در حقیقت نویسنده در این کتاب با 47 نفر مصاحبه تکمیلی انجام داده است. اما ای کاش در مقدمه کتاب ذکر می‏شد که با هر کدام از این افراد چگونه و در چه زمان و مکانی مصاحبه کرده است.»
وی با تاکید بر اینکه در مقوله تاریخ شفاهی دیالوگ حاکم است، اظهار داشت: «تدوینگر نتوانسته این مقوله یعنی دیالوگ را در متن مشخص کند. در فضای تاریخ شفاهی برای آنکه به صحت و سقم گفته‏های راوی برسد با چندین نفر دیگر درباره آن به گفتگو نشسته است. این وسواس بیش از حد و چک کردن موضوعات به خاطر آن است که تدوینگر نمی توانست برخی از حرف‏های راوی را باور کند، این وسواس بیش از حد به متن اصلی کتاب آسیب وارد کرده است.»
این منتقد و پژوهشگر یادآور شد: «300 صفحه از این کتاب را خواندم و علت اینکه نتوانستم آن را به موقع به پایان برسانم، برای آن بود که متن‏های کتاب را با منابع دیگر مطابقت می‏دادم و متوجه شدم تدوینگر با همان ویرایش مطالب را از متون دیگر در خلال متن آورده در صورتی که نیازی به این کار نبود. باید این منابع در اختیار راوی قرار می‏گرفت تا شاید بخشی از خاطرات مربوط به آن را در ذهنش تداعی می‏کرد. اگر در تدوین دقت کافی صورت می‏گرفت، به فراز‏هایی از تاریخ شفاهی می‏رسید. متاسفانه نوع تدوین آسیب‏های جدی به اثر وارد کرده که اثر حاضر را نه می‏توان خاطره و نه تاریخ شفاهی دانست.»
کاظمی خاطر نشان کرد: «تدوینگر در برخی از مواقع می‏توانست سوالاتی را از راوی بپرسد اما از این کار چشم‏پوشی کرده است. یکی از حقوق مصاحبه‏گر فعال طرح سوالات خوب است که راوی را به چالش بکشاند. از طرفی وظیفه راوی این است که به سوالات پاسخ‏های دقیق و درستی بدهد. در این کتاب حفره‏هایی دیده می‏شود که به خاطر حذف برخی از قسمت‏ها ایجاد شده، حال اینکه این حذفیات از سوی ناشر بوده یا نویسنده مشخص نیست.»

کاظمی گفت: «مورد جالبی که در این کتاب با آن برخورد کردم، روند رشد و ترقی افراد در جامعه بود، اینکه اگر فردی با بچه‏های محله خود رفاقتش را حفظ کند، اتفاقات خوبی برایش می‏افتد. اغلب بچه‏های محله (رستم آباد شمیرانات) محمد عرب در وزارت امور خارجه بودند و همین نکته باعث شده به این موضوع فکر کنم. از طرفی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تغییر و تحولات بسیاری در وزارت امور خارجه روی داد که تدوین گر و راوی به این موضوع نپرداختند.»

در پایان جلسه نقد و بررسی کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» حسین روحانی‏صدر در پاسخ به نقد‏هایی که صورت گرفته بود، گفت: «برخی از این نقد‏ها برایم تجربه شد، اما لازم به ذکر است که در مصاحبه‏های که با راوی صورت می‏گرفت در مواقعی خود راوی چیزی از آن خاطره به یاد نمی آورد و مرا به یکی از دوستانش ارجاع می‏داد. بسیاری از وقایع و گفته‏ها را فیش برداری می‏کردم و زمانی که برای آقای عرب می‏بردم، پس از مطالعه تایید می‏کرد. برخی از نواقص در زمینه پای نوشت‏ها و ارجاع‏های نادرست به خاطر سخت گیری‏های ناشر به وجود آمده است.»

گزارشگر: فاطمه نوروند



 
تعداد بازدید: 4960


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»