کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» اثری کامل درباره تاریخ شفاهی محلی شمیرانات است



مرتضی میردار، معاون تدوین تاریخ شفاهی سازمان اسناد انقلاب اسلامی در حاشیه نشست نقد و بررسی کتاب «شیخ المعاونین ما کجاست؟» درباره این اثر اظهار داشت: «محمد عرب از نیروهای مذهبی بود که از سنین نوجوانی فعالیت‏های مذهبی و سیاسی خود را آغاز کرده بود. با وجود خاطراتی که در متن کتاب آمده، اما در جاهایی احساس شده که راوی یا در برخی از جریانات و وقایع سیاسی حضور نداشته یا به سادگی از کنار آنها رد شده است.»
وی ادامه داد: «حضورمحمد عرب در سازمان صنایع نظامی به قطع او را با وقایع مهمی که در آن سازمان روی داده، روبه رو کرده است، اما راوی تمرکز کافی بر روی این وقایع نداشته است. همچنین وی عضو انجمن اسلامی بوده، اطلاعات درباره این دوره تاریخ بسیار کم است، در خاطرات عرب به سرنوشت افراد مذهبی که عضو این انجمن بودن، پرداخته نشده است.»
میردار تصریح کرد: «نقطه تمرکز خاطرات محمد عرب درباره سال‏های حضورش در وزارت امور خارجه است. در جریانات قبل و بعد از انقلاب شاید به طور مستقیم حضور نداشته و اغلب آنچه را که بیان کرده بر حسب دیده‏ها و شنیده‏ها است. محمد عرب سال‏ها در وزارت امور خارجه حضور داشته، متاسفانه تدوینگر در برخی از جاهای کتاب بیوگرافی کامل و جامعی درباره همکاران عرب در وزارتخانه نیاورده و فقط به یک نام بسنده کرده است. در سیر کتاب ناهماهنگی‏هایی میان راوی، تدوین گر و ناشر دیده می‏شود. خاطرات به خاطر عبور از این سه مثلث با کُندی پیش رفته است.»
وی ادامه داد: «در جریان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تغییر و تحولات بسیاری در وزراتخانه‏ها، سازمان‏ها و نهاد‏های دولتی روی داد، این مقوله شامل  وزارت امور خارجه  نیز شده بود، محمد عرب با توجه به سابقه حضور خود در این وزارتخانه به دقت به این تغییر و تحول‏ها نپرداخته است. همچنین زمانی که عضو شورای شهر قُم شده بود با توجه به تحولات و جریانات سیاسی در این شهر درباره ارتباط خود با علما و مراجع اشاره‏ای نکرده است.»
میردار اظهار داشت: «اشاره دقیق به جغرافیای محلی شمیرانات (رستم آباد) از نقاط قوت این کتاب است، به نوعی دارای قابلیت‏های تاریخ شفاهی محلی است. این کتاب با شیوه تاریخ شفاهی هرگونه ابهام درباره تاریخ محلی شمیرانات (رستم آباد) را برطرف کرده است. این کتاب منبع خوبی درباره جغرافیای تاریخ محلی شمیرانات و رستم آباد  به شمار می‏آید. کتاب حاضر از نخستین آثاری است که در حوزه خاطرات کارگزارن وزارت امور خارجه در دوران بعد از انقلاب منتشر شده است.»

خبرنگار: فاطمه نوروند



 
تعداد بازدید: 4787


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»