برق مشهد در میان اسناد و خاطرات

غلامرضا آذری خاکستر

17 آبان 1394


نمايي از کارنه برق و پرسنل آن

در 117 سالی که از ورود اولین ژنراتور برق به مشهد می‌‌‌گذرد، این شهر تحولات مختلفی را در صنعت برق شاهد بوده است. پیشینه پژوهش در ارتباط با برق مشهد حاکی از آن است تا کنون کتاب یکصد سال تاریخ صنعت برق خراسان[1] و چند مقاله در این زمینه نوشته شده است. از بدو تأسیس شرکت برق تاکنون مدیران مختلفی این شرکت را اداره کرده‌اند و کارمندان مختلفی در این صنعت مشغول به کار و خدمت به مردم بوده‌اند. ثبت خاطرات و تجربیات این عده می‌‌‌تواند کمک کند تا تاریخ صنعت برق تدوین و منتشر شود. طی سال‌های گذشته با تعدادی از عوامل صنعت برق مشهد به خصوص با نخستین تکنسین‌ها و کسانی که در شرکت برق خسروی مشهد مشغول به کار بوده‌اند مصاحبه‌های انجام داده که در آرشیو تاریخ شفاهی مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌‌‌شوند. می‌‌‌توان گفت از نسل اول کسانی که خدماتی در برق مشهد داشته‌اند به جز منابع مکتوب و اسناد، اشخاصی باقی نمانده‌اند. ولی تعداد ‌اندکی از نسل دوم صنعت برق مشهد که از سال 1315ش به بعد در مراکز برق مشهد مشغول خدمت بوده‌اند، وجود داشتند که با آنها مصاحبه‌هایی در قالب طرح تاریخ شفاهی شرکت نخریسی و نساجی و برق خسروی خراسان انجام شده است. مطالبی همچون وضعیت برق در گذشته، شرکت‌های خصوصی برق، نحوه برق‌رسانی به منازل و اتفاقات برق و ... از موضوعات این مصاحبه‌ها هستند.گردآوری هزاران برگ از سوابق برق خراسان در مرکز اسناد موجب شده تا منابع مهمی برای تدوین تاریخ شفاهی صنعت برق وجود داشته باشد. این اسناد حاوی اطلاعات مهمی از جمله خرید دستگاه‌ها و برق‌رسانی به منازل و چگونگی واگذاری برق به اشخاص مختلف است. از دیگر اطلاعات ارزشمندی که در این اسناد وجود دارد؛ مسائلی همچون حقوق و دستمزد کارکنان، هزینه انشعاب برق و درخواست‌های متفاوتی است که از سوی عموم مردم برای برق‌رسانی به منازل‌شان ارایه شده‌اند.

 

با توجه به وجود پیشینه و اسناد صنعت برق مشهد و بازنشسته شدن تعدادی از مهندسان و کارکنان شرکت برق، طراحی و انجام طرح تاریخ شفاهی برق مشهد می‌‌‌تواند کمک شایانی به ثبت این موضوع کند.

 

در عهد قاجار، ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه با سفر به اروپا با فناوری‌های جدید تا ‌حدی آشنا شدند و در برخی موارد، لوازمی را نیز به‌عنوان تحفه به همراه خود ‌آوردند. مولدی که برای اولین‌مرتبه در شهر مشهد و خراسان وارد شد، مخصوص حرم مطهر امام‌رضا(ع) بود.[2] حاجی‌محمدباقر میلانی، معروف به رضایوف این دستگاه را در زمان مظفرالدین‌شاه قاجار[3] خریداری و تقدیم آستان قدس رضوی کرد. این مولد برق را در محله بالاخیابان، نزدیک بست علیا (کوچه‌ای که از آن زمان به همین مناسبت به نام کوچه چراغ برق معروف است) نصب کردند. این کارخانه که با زغال‌سنگ کار می‌کرد، یک ماشین بخار دوازده اسبی ساخت انگلستان بود با یک مولد برق با نیروی600/6 کیلووات و فشار 110 ولت.[4] برق حاصل از این مولد، علاوه‌بر روشن‌کردن حرم مطهر حضرت رضا(ع) و سایر عمارات و ابنیۀ متبرک، قسمتی از بالاخیابان را نیز روشنایی می‌بخشید. در سال 1281 موتور برق دیگری را که حاج‌امیر رضوی معروف به چراغ برق، به‌قدرت 25 اسب بخار خریداری کرده بود، در کنار این مولد نصب شد. این دو مولد، حدود سی‌سال تنها تأمین‌کننده‌های نیروی برق شهر بودند.

 

 

در سال‌های بعد، چون این مولدها دیگر جوابگوی برق رواق‌های حرم مطهر و صحنین و بستین و مسجد گوهرشاد نبود، موتور دیگری در ابتدای خیابان طبرسی راه‌اندازی شد.[5] یکی از زائرانی که در سال1305ش از بمبئی به مشهد آمده در این‌باره می‌نویسد: «روشنایی روضۀ مبارکه در شب به‌وسیلۀ یک ژنراتور برق انجام می‌گیرد که مادر آقاخان آن را اهدا کرده است.» مادر آقاخان محلاتی به نام بی‌بی‌شمس‌الدوله، زنی متدین و ساکن هندوستان بود. وی یک دستگاه مولد بلاکستون خرید و تقدیم آستان قدس رضوی کرد. این مولد که 24 اسب بخار قدرت داشت و جریان مستقیم تولید می‌کرد، درخیابان طبرسی نصب شد.

 

وجود چند مولد برق در مشهد و پی‌بردن به فایده‌های روشنایی برق موجب شد که مردم به‌تدریج احتیاج به نیروی برق را احساس کنند و طالب آن شوند. این نیاز عمومی، عده‌ای را علاقه‌مند ساخت که در تولید و فروش نیروی برق سرمایه‌گذاری کنند. اولین کسی که در این راه اقدام کرد آقای جعفرزاده بود. وی در ابتدا کارخانه برق آستان قدس، واقع در کوچۀ چراغ برق را اجاره کرد و بعد یک دستگاه مولد بلاکستون 34 اسب 220ولت با جریان مستقیم را خریداری و در محلۀ چهارباغ نصب کرد. هزینه‌ای که از مشترکان گرفته می‌شد، بر حسب تعداد شعله بود.

 

محمد مهدی باروحی متولد 1309 مشهد در ارتباط با سابقه روشنایی در مشهد چنین بیان کرده است:

«در گذشته اکثر مردم از لامپ‌ها استفاده می‌‌‌کردند، لامپ پنج، هفت و ده که بعدها چراغ توری آمد که به آن چراغ زنبوری می‌‌‌گفتند. عصرها یک مأمور بلدیه گالن کوچک نفت دستش بود و با نردبان از ستون‌هایی که در معابر گذاشته بودند بالا می‌‌‌رفت و بالای ستون یک لوله فلزی بود با یک فتیله پنبه‌ای که مقداری نفت داخل آن می‌‌‌ریخت و چراغ را روشن می‌‌‌کرد. معمولاً تا اوایل شب کوچه‌ها و خیابان‌های اصلی شهر نور کم سویی از آن چراغ‌ها داشتند. اولین برقی که تو مشهد عمومیت پیدا کرد، برق کارخانه نخریسی بود. وقتی توربین کارخانه راه افتاد قسمتی از خیابان‌های مشهد را برق دادند.»[6]

 

مهندس جواد شهرستانی در جمع کارکنان شرکت برق مشهد

 

 

 

شرکت برق

بر اساس گزارش کتاب مکتب شاهپور، در سال 1313ش در شهر مشهد 22 دستگاه چراغ برق وجود داشته است که حدود بیست‌هزار چراغ 25 شمعی را می‌توانسته تأمین کند. از این تعداد چراغ، فقط در حدود 8400 چراغ 25 شمعی مصرف می‌شده است.[7]

 

تا پیش از سال 1314ش برق مشهد به‌وسیلۀ چندین کارخانه که هریک متعلق به صاحب مخصوصی بود، تأمین می‌شد و قیمت برق نیز به لحاظ رقابت مالکان کارخانجات از کیلوواتی دو تا چهار ریال بود. روشنایی بیوتات آستان قدس هم از طریق دو دستگاه ماشین متعلق به خود آستان قدس رضوی تأمین می‌شد.

 

در اوائل سال 1316ش شهرداری مشهد مالکین کارخانجات برق را ملزم نمود که شرکتی تشکیل دهند تا قیمت برق به یک نرخ عرضه شود و با گردآوردن سرمایه کافی احتیاجات روز افزون برق شهرمشهد را تأمین نمایند. طبق گزارش پاکروان، استاندار خراسان، زمینه‌های تأسیس این شرکت به این نحو فراهم گردید:

 

 

 

دفتر مخصوص شاهنشاهی، 16 فروردین 1316

سابقاً حسب‌الامر قرار بود که از طرف آستان قدس در مشهد تأسیس کارخانۀ برق دائم بشود، ولی بعداً مقرر فرمودند که شهرداری مشهد عهده‌دار انجام این منظور گردد. شهرداری هم با شرکت کل ساختمان ایران طرح قراردادی در این باب ریخته بود، ولی اکنون که شرکت ساختمان در مشهد منحل شده، انجام امر معوق مانده و فعلاً وضعیت روشنایی مشهد بسیار بد است. برای اینکه عجالتاً و تا موقعی که کارخانۀ بزرگ و برق دائم در مشهد تأسیس شود، به این وضعیت ناگوار خاتمه داده شود و تا ‌اندازه‌ای ترتیب روشنایی مشهد اصلاح گردد، شهرداری با صاحبان کارخانجات برق مشهد مذاکره نموده که شرکتی بین آنها به‌طور موقت تشکیل داده شود تا بعضی اصلاحات به‌عمل آید که عجالتاً حوائج روشنی شهر تا حدی تأمین گردد.

چون آستان قدس دارای موتورهایی است که قسمتی از قوۀ مولدۀ آنها به صرف داخلی آستانه و بقیه به مصرف فروش می‌رسد، با شرکتی که در شرف تأسیس است، مذاکره شده که در مقابل واگذاری موتورها و لوازم موجوده، شرکت مزبور روشنایی کلیۀ بیوتات متبرکه و مؤسسات آستانه را که فعلاً به‌وسیلۀ موتورهای مزبور روشن می‌شود، تعهد نماید و همچنین درآمد فعلی آستانه را از کارخانه برق، به‌واسطۀ دادن سهام ممتازه تأمین کنند. به نظر این‌جانب عملی شدن این منظور از هر حیث به نفع آستان قدس بوده، گذشته اینکه عدۀ کارکنان کارپردازی آستان قدس که مأمور اداره کردن کارخانۀ چراغ برق هستند، تقلیل یافته، حقوق آنها صرفه‌جویی خواهد شد. منافع آستان قدس نیز تأمین گردیده، مساعدتی نیز به تنظیم و اصلاح روشنایی شهر خواهد شد.

متمنی است مراتب را به عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رسانیده و در صورت تصویب تلگرافاً ابلاغ فرمایند که قرارداد و شرکت‌نامه که تنظیم شده است، امضا و برنامۀ شرکت عملی گردد.

نایب تولیت عظمی[8]

 

 

 

در 21 بهمن 1317 بین‌ هارطونیان رئیس شرکت سهامی برق خراسان و آقای کوزه‌کنانی و درودی از شرکت خشکبار خراسان قرار‌دادی منعقد ‌شد تا از محل ارز حاصل از صادرات 500 تن کشمش به‌هامبورگ، تعدادی دستگاه مولد برق از آلمان خریداری شود. همچنین عبدالجواد جعفرزاده از اول اردبیهشت 1318 طبق قراردادی با شرکت سهامی برق خراسان یک دستگاه موتور بلاکستون 95 آمپر 110ولت را به شرکت برق به مبلغ ماهیانه 1500ریال اجاره ‌داد.

 

در سال 1318 اقدامات اساسی برای ایجاد شبکۀ برق مشهد به عمل آمد که مهم‌ترین آنها، ایجاد شرکت نخریسی و برق خسروی بود. این شرکت در سال 1316ش با سرمایۀ18000000 ریال (= 36000 سهم 500 ریالی)، در زمینی به مساحت 54000 متر مربع در میدان رودکی تأسیس شد. چون شرکت برای کارخانۀ خود توربینی وارد کرده بود که قدرتش900 اسب بود و بیش از نیاز خود نیروی برق اضافی داشت، آقای پاکروان استاندار وقت به این شرکت دستور داد تا با شرکت عمومی برق شهر مشهد همکاری کند و مازاد برق خود را به مردم واگذار کند.

 

در سال 1319ش شرکت عمومی برق شهر هرچند می‌توانست خود را اداره کند، با این‌ حال خسارات زیادی هم دیده بود و ماشین‌های آن هم به‌علت تولید زیاد فرسوده شده بودند. از سوی دیگر، شرکت خسروی که سرمایه‌دار جدید بود و محصولاتش هم به علت جنگ جهانی دوم فروش خوبی داشت، شرکت برق را با شرایط سنگینی به نفع آستانه به شرکت خسروی تحمیل کرد. یعنی ابتدا شرکت عمومی را آستانه خریداری و سپس به بهای نازلی به شرکت خسروی فروخت و آستانه نیز بر سهام خود در شرکت خسروی از این بابت مقداری افزود. طبق قرارداد منعقده، شرکت متعهد گردید، تمام برق مصرفی آستانه را به‌طور مجانی بدهد.

 

در سال آخر جنگ جهانی دوم آقای محمود فرخ رئیس هیئت مدیره و مهندس ابوذر متصدی کارخانه از طرف شرکت انتخاب شدند تا به اروپا رفته، از انگلستان موتورهای برق خریداری کنند. پس از هشت‌ماه آنها توانستند سه موتور کروسلی دیزل که هرکدام 1065 اسب بخار قدرت داشت، خریداری کنند. با گسترده‌شدن فعالیت شرکت برق خسروی تا سال 1328ش، این شرکت دارای هفت‌دستگاه مولد برق بود که متوسط تولید برق سالیانۀ این دستگاه‌ها در حدود2600000 کیلووات بوده است.

 

 

محمد زمردی متولد 1301ش مشهد که از کارمندان قدیمی شرکت برق مشهد است که از سال 1318ش با حقوق ماهی 6 تومان به استخدام کارخانه نخریسی و نساجی خسروی خراسان درآمده است. او از سال 1329 با حقوق ماهی 125 تومان در شرکت برق مشهد بعنوان تحصیلداراستخدام می‌‌‌شود. وی روند دریافت هزینه‌های مربوط به مشترکان برق را چنین بازگو کرده است.

 

 

«در حدود 200 مشترک برق داشتم، هر روز به درب منازل کسانی که برق داشتند می‌‌‌رفتم و پول برق را معمولاً به سختی جمع‌آوری می‌‌‌کردم. هر چه پول روزانه جمع‌آوری می‌‌‌کردم عصرها مأمور بانک می‌‌‌آمد و به او تحویل می‌‌‌دادم و رسید پرداختی‌ها را می‌‌‌گرفتم. ماهانه حدود هفت تا هشت هزار تومان کل پول برق مشترکان محدوده من می‌‌‌شد. کل مشهد هشت تحصیلدار برق داشت. پس از مدتی پست‌های برق در محلات مختلف گذاشته شد و مردم برای پرداخت هزینه‌ها به ما مراجعه می‌‌‌کردند. حدود شش سال تحصیلدار برق بودم، بعد سرپرست تحصیلدارها شدم که حدود هشت نفر زیر نظرم کار می‌‌‌کردند. قبض کنتر‌ها را کنترل می‌‌‌کردم و اگر اشتباهی داشتند رفع می‌‌‌کردم. زمانی که شرکت برق توسعه پیدا کرد شغل تحصیلداری جمع شد و مردم هزینه‌های مصرفی برق را با مراجعه به بانک‌ها پرداخت می‌‌‌کردند. "[9]

 

آقای باروحی از برق ‌هارتونیان و برق بازار اطلاعاتی مختصری به این شرح ارائه داده‌اند:

 

«برق‌های کوچک هم در گذشته در مشهد وجود داشت. در انتهای کوچه دارایی یک دیزل کوچک بود که مالکیت آن با ‌هارتونیان بود. این برق هم جزو اولین برق‌های مشهد است که برق محدوده کوچکی از ارگ مشهد را تامین می‌‌‌کرد. همچنین برق بازار، برق کوهسنگی و عشرت‌آباد هر کدام قسمتی از خانه‌های اطرافشان را برق می‌‌‌دادند.»[10]

از سال 1329ش موتورهای فرسوده و متفرق جمع‌آوری و دستگاه‌های جدید و قوی‌تری خریداری شد که عبارت بودند از: سه موتور دیزل هریک دارای 1065 قوه اسب، یک موتور دیزل دارای 900 اسب، دو موتور دیزل دارای 115 اسب بخار ویک موتور اشکودا دارای 75 قوه اسب در خیابان کوهسنگی که در مجموع 4400 قوه اسب بخار می‌شد. در سال 1334ش در مجموع مقدار تولید برق مشهد به 4795200کیلو وات می‌رسید.

 

 

براساس گزارش آقای ریاضی در سال 1334ش، بهای برق در مشهد در مقایسۀ با تهران، خیلی گران و به قرار کیلوواتی شش‌ریال بوده، در حالی‌که در تهران روز دو ریال و شب سه ریال بوده است.[11] تحولات صورت گرفته در برق مشهد در گذشته قابل توجه هستند. برق‌های خصوصی با رقابت با همدیگر سعی در ارائه برق به محدوده خودشان داشتند. برق عشرت‌آباد از جمله برق‌های خصوصی و مهم مشهد در گذشته بوده است. محمد رسول فهمیده از کارمندان این شرکت جریان استخدام و سابقه برق جواهری را این گونه بیان می‌‌‌کند:

 

«برق جواهری در حدود سال 1336ش تأسیس شد. ابتدا من به عنوان کارگر بنایی در محل ساختمان شرکت برق جواهری مشغول کار بودم و سقف موتورخانه کار می‌‌‌کردیم. یکی از مهندس‌ها من به کارخانه برق برد و با ماهی 150 تومان در برق جواهری مشغول کار شدم. آقای رحمانی و جواهری به شراکت این کارخانه را تأسیس کردند. سپس کارخانه یخ هم راه‌اندازی کردند. در برق جواهری هم کنتور نویس بودم، هم برق‌رسانی اعم از سیم‌کشی را انجام می‌‌‌دادم. برق جواهری بهترین برق بود. چون یک موتور بلاگستون داشتیم. شب‌ها سه موتور را روشن می‌‌‌کردیم و از آنجا در تأمین روشنایی به برق خسروی کمک می‌‌‌کردیم. کنتورهای برق جواهری ارزانتر بودند و همان روزی که مشتری درخواست کنتور می‌‌‌داد برق وصل می‌‌‌شد. تا آن زمان کنتورهای برق سه هزار تومان بودند. برق جواهری موجب شد تا قیمت کنتورها کمتر شود به طوری که هر کنتور را دویست تومان به فروش می‌رساندیم و حق نصب هم 15 تومان بود. این هزینه را به صورت اقساط از مشترکین می‌‌‌گرفتیم. حدود پنج هزار کنتور تک فاز داشتیم. برق جواهری بخشی از خیابان خواجه ربیع کوچه حسین‌باشی و تا سعدآباد تأمین می‌‌‌کرد. شرکت دو تا سیم بان، دو نفر مسئول موتورها و دونفر تحصیلدار داشت. همچنین دو نفر هم در کارخانه یخ عشرت‌آباد کار می‌‌‌کردند که هر قالب یخ دانه‌ای دو تومان به فروش می‌‌‌رسید.»[12]

 

 

آقای فهمیده علت جمع شدن و تعطیلی شرکت برق عشرت‌آباد را راه‌اندازی شرکت برق منطقه‌ای می‌‌‌داند و از تنش‌های بین آقای جواهری و مهندس شهرستانی مسئول شرکت برق مشهد خاطراتی را بیان کرده است. در واقع از لابلای خاطرات و اسناد باقی مانده از شرکت برق مشهد می‌‌‌توان به نحوه گسترش برق در شهر مشهد و تحولاتی که فرا روی این صنعت بوده پی برد.

 

 

 

[1] - سوالونی، غلامرضا و دیگران، (1384)، یکصد سال تاریخ صنعت برق خراسان. مشهد: شرکت برق منطقه‌ای خراسان، معاونت تحقیقات و برنامه‌ریزی، دفتر اطلاعات مدیریت و آمار

[2] -عطاردی، عزیزالله، (1371)، تاریخ آستان قدس رضوی، جلد1. تهران: عطارد ج1، ص 324

[3] -جمال‌زاده، محمدعلی، (1335)، گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران. تهران: کاوه، ص 95

[4] -محبوبی اردکانی، حسن (1376)، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران. به کوشش کریم اصفهانیان، جهانگیر قاجاریه. جلد 3. تهران: دانشگاه تهران، ص384

[5] - ماهوان، احمد (1388)، تاریخ مشهد الرضا (ع). مشهد: سخن گستر، ص 456

[6] - مصاحبه با محمد مهدی باروحی، 21/1/1389

[7] -مدرس رضوی، محمد تقی و دیگران (1386)، مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی (مشهور به گزارش مکتب شاهپور) تصحیح و توضیح مهدی سیدی. مشهد: آهنگ قلم، ص 173

[8]- سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، سند شم‍اره، 200/89847

[9] - مصاحبه با محمد زمردی 29/1/1389

[10] - مصاحبه با محمد مهدی باروحی. 21/1/1389

[11] -ریاضی، غلامرضا (1334) راهنمای مشهد. مشهد: کتابفروشی زوار، ص53-54

[12] - مصاحبه با محمد رسول فهمیده وطن دوست. 23/5/1389



 
تعداد بازدید: 11929


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.