کتابخانه‌های کرواسی در محاصره 1995-1991 (1)

ماریکا شاپرو فیکوویچ[1]
(کتابدار ارشد کتابخانة عمومی دوبروونیک کراوسی)[2]
ترجمه: علی فتحعلی آشتیانی

21 دی 1394


تصویر 1-«شهر قدیمی دوبروونیک[3] پس از گلوله‌باران؛ عکاس نامعلوم

 

 

«جنگ میهنی»[4] یا به عبارتی جنگ استقلال کرواسی که از سال 1991 تا 1995 بر این کشور سایه انداخته بود شهرهای زیادی را در آتش خود سوزاند  به طوری که حتی نهادهای فرهنگی نیز از آسیب و یا تخریب کامل در امان نماندند. اما حتی در شرایط محاصره و گلوله‌باران مداوم نیز زندگی در این نهادها ادامه داشت. کتابخانه‌ها محل مهمی برای اجتماع و مقاومت بودند و با وجود اوضاع سخت و غالباً خطرناک هیچ‌گاه درهای خود را به روی کتاب‌دوستان نبسته و از ارائة خدمات دست نکشیدند. آنچه که در تحقیق حاضر به شما تقدیم می‌شود تاریخ شفاهی فعالیت کتابخانه‌ها و کاربرد آنها در شهرهای محاصره‌شدة کراوسی در خلال جنگ میهنی است. ده شهر محاصره‌شده و 14 کتابخانه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته‌اند که عبارتند از: دوبروونیک، شیبِنیک، زادار، گاسپیچ، کارلوواس، سیساک، اسلاوونسکی‌براد، اُسیژِک، وینکووسی و وُکووار.[5] پنجاه کتابدار و 17 کتابخوان از شهرهای نامبرده انتخاب و به عنوان شاهد وقایع دوران جنگ با آنها مصاحبه شد که به موازات کسب روایت‌های عینی و دست اول از آن دوران، اندیشه‌ها و تصورات‌شان از رویدادها و نقش خدمات کتابخانه‌ای در شرایط محاصره نیز استخراج و در تحقیق انعکاس یافت. برای تحلیل مصاحبه‌های گردآوری‌شده از شیو‌های کیفت‌محور «نظریة داده‌بنیاد»[6] استفاده کردند. همچنین برای تفسیر نتایج و ارزیابی کلی کتابخانه‌ها نیز مفهوم «سرمایه اجتماعی» مورد استفاده قرار گرفت. از نتایج فهمیده شد که در میان نهادهای فرهنگی کاملاً فعال و دایر در زمان جنگ و محاصره فقط کتابخانه‌ها درهای خود را به روی مراجعان نبستند. نمونه‌های چشمگیر متعددی از این روایت‌ها و تحلیل‌ها حاصل شد که اهمیت فرهنگ و روایت خصوصاً در زندگی مردم عادی را برای ما ترسیم می‌سازند. مثلاً، سربازانی که از کتابخانه‌ها کتاب به امانت گرفته و به خطوط مقدم می‌بردند، مادرانی که بعد از فقدان یکی از عزیزان‌شان روح آسیب‌دیده و زخمی‌شان را با مطالعة کتاب تسکین می‌دادند، و کتابدارانی که در پرمخاطره‌ترین شرایط جنگی نیز با شجاعت تمام از اصول حرفه‌‌ای خود کوتاه نمی‌آمدند. میزان مراجعان و امانت کتاب در شرایط محاصرة شهرها نه تنها کاهش نیافت بلکه عملاً رو به افزایش گذاشت. غیر نظامیان کتاب‌ها را به پناه‌گاه می‌بردند و سربازان به جبهه‌های نبرد. کتابخانه‌ها به محملی برای سایر رویدادهای فرهنگی مانند برگزاری نمایشگاه، و جلسات نیز تبدیل شده بود. ما در تحقیق حاضر، شواهدی از نقش و ارزش اجتماعی کتابخانه‌ها ارائه داده، و بر نقش فراگیر و بسیار مهم فرهنگ و روایت در مقابله با فجایع تأکید نموده‌ایم. و بحث خود دربارة متدولوژی را با تقدیم مثال‌ها و نقل قول‌های متعددی از نتایج کار تکمیل کرد‌ه‌ایم.

   

مقدمه

تشکیل کشور یوگسلاوی به بعد از جنگ جهانی اول که کشورهای دیگری در اروپا و غرب آسیا شکل گرفته بود، باز می‌گردد. این کشور بعد از پایان جنگ جهانی دوم به جرگه کشورهای کمونیست پیوست. یوگسلاوی از ملیت‌ها، مذاهب، زبان‌ها و حتی فرهنگ‌های مختلفی تشکیل شده بود که در فروپاشی ویرانگرش بسیار مؤثر افتادند. کمونیسم در سال 1991 در شوروی و کشورهای اروپای شرقی به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز از میان رفت، اما یوگسلاوی در این میان یک استثناء بود. کشوری که ملغمه‌ای از شش جمهوری محلی مشتمل بر کرواسی، و دو استان خودمختار بود، در دهة 1990 به خشن‌ترین وجهِ ممکن از هم پاشید و چند کشور مستقل از دل آن بیرون آمد. کرواسی در سال 1991 اعلام استقلال کرد و جنگی فلاکت‌بار با ارتش ملی یوگسلاوی و واحدهای شبهِ نظامیان صرب به منظور جایگزینی تا پایان سال 1995 در جریان بود. با وجودی که کرواسی در قامت کشور مستقل آزاد و دموکراتیکی ظهور کرد، اما «جنگ میهنی» خسارات سنگینی بر این سرزمین وارد ساخت. شهرهای کوچک و بزرگ، روستاها و نهادهای فرهنگی متعددی شامل کتابخانه‌ها مورد هجوم واقع شده، جزئی یا کلی آسیب دیدند. و مردم نیز البته از محاصره‌های طولانی در امان نماندند. با این وصف، زندگی هر چند در شرایط اضطراری، در این جوامع ادامه داشت.

 

 

ادامه دارد...

 

 

 

[1]-Marica Sapro-Ficovic

[2]-بخش کوتاهی از این مقاله از 9 تا 13 اکتبر سال 2013 در اجلاس سالانة انجمن تاریخ شفاهی در شهر اوکلاهامای آمریکا قرائت گردید. آنچه در اینجا می‌خوانید ترجمه مقاله زیر است:

 Marica Šapro-Ficović, “Libraries under siege in Croatia, 1991-1995.” Oral History Forum d’histoire orale 34 (2014), Special Issue on Human Rights and Oral History

 

[3] Dubrovnik

[4]-Homeland War

[5] Dubrovnik, Šibenik, Zadar, Gospić, Karlovac, Sisak, Slavonski Brod, Osijek, Vinkovci and Vukovar

[6] Grounded Theory

تئوری داده‌بنیاد (که با نام تئوری برخاسته از داده‌ها، تئوری زمینه‌ای و تئوری بنیادی نیز شناخته می‌شود) یک روش تحقیقی عام، استقرایی و تفسیری است که در سال 1967 توسط بارنی گلیزر (Barney Glaser) و آنسلم اشتراوس (Anslem Strauss) به وجود آمد (گلیزر و اشتراوس، 1967). البته تئوری داده‌بنیاد با الگوهای پیشینِ روش‌های تحقیق مرتبط بوده و به صورت ناگهانی و بدون مقدمه به وجود نیامده است. تئوری برخاسته از داده‌ها (نظریه بنیادی) یک روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی است که به پژوهشگر در حوزه‌های موضوعی گوناگون امکان می‌دهد تا به جای اتکاء به تئوری‌های موجود و از پیش تدوین‌شده، خود به تدوین تئوری و گزاره اقدام نماید. این تئوری‌ها و گزاره‌ها به شکلی نظام‌مند و بر اساس داده‌های واقعی تدوین می‌شوند. واژة داده‌بنیاد grounded در این موضوع نشانگر آن است که هر تئوری و گزاره‌ای که بر اساس این روش تدوین می‌شود بر زمینه‌ای مستند از داده‌های واقعی بنیان نهاده شده است. در واقع  داده‌بنیاد روشی است برای کسب شناخت پیرامون موضوع مورد مطالعه، و موضوع یا موضوعاتی که قبلاً در مورد آنها تحقیق جامع و عمده‌ای صورت نگرفته است و دانش ما در آن زمینه محدود است. گلیزر و اشتراوس در سال 1967 برای اولین بار این راهبرد اجرایی پژوهش کیفی را در کتاب خود مطرح کردند:

«موضوع اصلی کتاب ما، کشف تئوری بر اساس گردآوری نظام‌مند داده در پژوهش‌های علوم اجتماعی است. هر فصل این کتاب به مراحلی می‌پردازد که ما در فرایند تولید تئوری پشت سر گذاشته‌ایم. انگیزة اصلی از معرفی این تئوری، رسیدن به مرحله‌ای از شناخت در مورد موضوع مورد مطالعه است که ما را قادر می‌سازد نظریه‌ای را که ساخته‌ایم بر اساس داده‌های واقعی استحکام بخشیم.»

گلیزر (1992) تئوری داده‌بنیاد را این گونه تعریف می‌کند:

«تئوری داده‌بنیاد «بر اساس تولید سیستماتیک نظریه از داده‌ها بنا شده است، که خود آن به صورت سیستماتیک از تحقیق اجتماعی به‌دست آمده است.»

اشتراوس و کوربین در سال 1994 در یک تعریف مشابه نظریة مذکور را این گونه تبیین کرده‌اند:

«منظور از تئوری داده‌بنیاد، نظریة برگرفته از داده‌هایی است که در طی فرایند پژوهش به صورت نظام‌مند گردآوری و تحلیل شده‌اند. در این راهبرد، گردآوری و تحلیل داده‌ها و نظریه‌ای که در نهایت از داده‌ها استنتاج می‌شود، در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند. پژوهشگر به جای این که مطالعة خود را با نظریة از پیش‌تصورشده‌ای آغاز کند، کار را با یک حوزة مطالعاتی خاص شروع کرده، اجازه می‌دهد که نظریه از دل داده‌ها پدیدار شود. نظریة برگرفته از داده‌ها نسبت به نظریه‌ای که حاصل جمع آمدن یک سلسله مفاهیم بر اساس تجربه یا تأملات صِرف است، با احتمال بیشتری می‌تواند نمایانگر واقعیت باشد و از آنجا که نظریه‌های زمینه‌ای از داده‌ها استنتاج می‌شوند، می‌توانند با ایجاد بصیرت و ادراک عمیق‌تر، رهنمود مطمئنی برای عمل باشند.»

پاول می‌گوید: «نظریه زمینه‌ای، روشی است که نظریه‌ها، مفاهیم، فرضیه‌ها و قضایا را به جای استنتاج از پیش‌فرض‌های قبلی، سایر پژوهش‌ها یا چارچوب‌های نظری موجود، به طور مستقیم از داده‌ها کشف می‌کند. زمانی که گردآوری و تحلیل داده‌ها متوقف شد، نظریة حاصل، درک عمیقی در ارتباط با موجودیت‌های مورد مطالعه فراهم می‌کند. این کار، نظریه را به عنوان یک فرایند، مورد تاکید قرار می‌دهد، یعنی به جای یک فرآوردة تکمیل‌شده، آن را موجودیتی پیوسته در حال تکوین تلقی می‌کند. قابلیت تعمیم در اینجا عامل مؤثری نیست. زیرا هدف، درک پدیده است نه کنترل آن و منظور ادراک شرایط در یک محیط خاص و به همان شکل موجود است، نه پیش‌بینی آنچه که ممکن است در محیط‌های مشابه اتفاق بیفتد و تحقیق بر آن است که چرایی رفتارهای افراد را درک کند.»

پنج ویژگی نظریه‌هایی که از طریق نظریة داده‌بنیاد تولید می‌شوند:

1-پژوهشگر را قادر به توضیح و تشریح موضوع مورد مطالعه سازد و امکان پیشگویی در مورد رخدادهای ممکن در زمینة تحقیق را فراهم سازد.

2-در پیشرفت مبانی نظری موضوع مورد مطالعه مؤثر باشد و در آن مشارکت کند.

3-علاوه بر مبانی نظری، در زمینه‌های عملی موضوع مورد مطالعه نیز کاربرد داشته باشد.

4-رویکرد تازه‌ای برای نگرش به موضوع مورد مطالعه فراهم آورده و پژوهشگر را به مرحله‌ای از شناخت نسبت به داده برساند که بتواند به دادة گردآوری‌شده معنا و مفهوم ببخشد.

5-پژوهش‌های آتی در زمینة مورد نظر را تسهیل نمایند.

شباهت‌ها و تفاوت‌های نظریة بنیانی با دیگر روش‌ها:

مطالعاتی که با راهبرد نظریة زمینه‌ای انجام می‌گیرند، با سایر راهبردهای پژوهش کیفی، از برخی جنبه‌ها دارای مشابهت یا تفاوت هستند.

شباهت‌ها: نظریه زمینه‌ای از نظر موارد زیر با سایر راهبردها مشابه است:

منابع داده‌ها در این راهبرد نیز مانند راهبردهای دیگر عبارت است از مصاحبه، مشاهدات میدانی و اسناد و مدارکی مانند دفترهای یادداشت و خاطرات و زندگی‌نامه‌ها و خود-زندگی‌نامه‌ها، منابع تاریخی، روزنامه‌ها و سایر رسانه‌ها از جمله نوارهای ویدیویی. در نظریة زمینه‌ای نیز مانند سایر راهبردها می‌توان از داده‌های کمّی و یا ترکیب روش‌های تحلیل کیفی و کمّی استفاده کرد. همچنین پژوهشگرانی که از راهبرد نظریه زمینه‌ای استفاده می‌کنند، مانند سایر پژوهشگران کیفی، مسئولیت و نقشی را که در تفسیر داده‌ها بر عهده دارند، به خوبی می‌پذیرند و تنها به گزارش و بیان دیدگاه‌های افراد، گروه‌ها و سازمان‌های تحت مطالعه اکتفا نمی‌کنند، بلکه مسئولیت تفسیر دیده‌ها، شنیده‌ها و خوانده‌های خود را نیز بر عهده می‌گیرند.

تفاوت‌ها: تفاوت اساسی میان راهبرد نظریه زمینه‌ای با سایر راهبردهای پژوهش کیفی، تأکید این راهبرد بر تکوین نظریه است. نظریة زمینه‌ای در جهت تکوین نظریه، قایم به ذات است که به دلیل همین زمینه‌ای بودن و تکوین آن از طریق میان‌کنش با داده‌های گردآوری‌شده در یک موقعیت مشخص، متفاوت از نظریه‌های عمومی‌تر قیاسی است. (شاه حسینی، 1388)

محققانی که از تئوری داده‌بنیاد به عنوان روش تحقیق خود استفاده می‌کنند، دست به آزمایش یا اعتبارسنجی هیچ فرضیة از پیش‌تعیین‌شده‌ای نمی‌زنند. تئوری داده‌بنیاد روشی است برای توسعه نظریه‌های جدید بر اساس انجام تحلیل رویداد‌های جمع‌آوری‌شده به صورت سیستماتیک. در این روش تحقیق، محقق به جای داشتن فرضیه‌هایی برای آزمایش، سوالات تحقیقی دارد که به دنبال جوابگویی آنهاست (منصوریان، 2006). در تئوری داده‌بنیاد، یک محقق باید ذهنش را به روی هر نشانه‌ای که ممکن است در مجموعة داده‌ها وجود داشته باشد، باز نگه دارد. به گفته گلیزر (1992) تئوری داده‌بنیاد «به وجود آوردن نظریه به صورت استقرایی از طریق تحلیل کیفی داده‌های کیفی و/یا کمّی است». در حقیقت در اینجا بین تحلیل کیفی و داده‌های کیفی تمایزی وجود دارد و تحلیل کیفی را می‌توان بر روی داده‌های کمّی نیز انجام داد. برای مشخص کردن معنی واقعی تحلیل کیفی، گلیزر (1992) می‌گوید:

«تحلیل کیفی یعنی هر نوع تحلیلی که یافته‌ها یا مفاهیم و فرضیاتی را، مانند آنچه در تئوری داده‌بنیاد است، تولید می‌کند که توسط روش‌های آماری به دست نیامده‌اند.»

گلیزر و اشتراوس رویه‌های تئوری داده‌بنیاد را مختص یک زمینة علمی نمی‌دانند، و محققان را به استفاده از این رویه‌ها برای مقاصد مربوط به زمینه علمی خود توصیه می‌کنند. با وجود اینکه تئوری داده‌بنیاد یک روش تحقیق جاافتاده است، بیشتر رویکردی به تحقیق است تا اینکه یک شیوه تحقیق مفصل باشد. هدف کلی تئوری داده‌بنیاد، ساخت نظریه‌ها به منظور درک پدیده/پدیده‌های مورد مطالعه است. بنابراین، با وجود اینکه تئوری داده‌بنیاد در زمینه جامعه‌شناسی توسعه یافته و عمدتاً مورد استفاده قرار گرفته است، می‌تواند به شکلی موفق توسط افراد در زمینه‌های مختلف علمی به‌کارگرفته شود، و شده است (منصوریان، 2006).

تئوری داده‌بنیاد یک فرآیند استقرایی است زیرا نظریه از دل مجموعه داده‌ها به صورت استقرایی بیرون می‌آید. هرچند، پس از ظهور، نظریه می‌تواند به صورت استنتاجی با دیگر نظریات موجود در ادبیات آزموده شود تا پیدا شود که نظریه به‌دست‌آمده تا چه اندازه با بدنه ادبیات سازگار یا متفاوت است.[م.]

به نقل از آینده پژوهی



 
تعداد بازدید: 5948


نظر شما


22 دي 1394   15:07:05
طاهری از اصفهان
سلام به ذست در کاران سایت محترم\rپیشنهاد جدی میکنم مطالب سایتتان را حتما رنگی کنید. نوع حروف چشم را خسته میکند . باید فونت دیگری که زیبایی داشته باشد بگذارید. فونت ریز است. تصاویر سیاه و سفید چندان گویا نیستهاند.\rمطالب محتوای عالی دارند.\rگزارش جلسات تاریخ شفاهی را بیشتر کنید.
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.