نظریه تاریخ شفاهی (75)

نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی

02 بهمن 1394


نظریه

نظریه «اجراء» و ارتباط

ریچارد بومن،[1]زبان‌شناس اجتماعی،[2]در تعریف «اجراء» گفته است:«ارتباط به سبک و سیاقی متعالی، عمیق و مُزین به جلوه‌های زیبایی‌شناختی را که در قالب مشخصی ریخته شود و برای مخاطبان به نمایش درآید را «اجراء» می‌گویند».[3]به استناد تعریف فوق می‌توان ادعا کرد که همه مصاحبه‌های تاریخ شفاهی بی‌شک نسبتی با «اجراهای نمایش‌گونه» دارند. وی خاطرنشان می‌سازد که تمام هنرهای کلامی (از جمله روایت‌های تاریخ شفاهی) در «اجراء» دخالت دارند.[4]آنچه که ما از راویان خود می‌بینیم مکالمه صِرف نیست زیرا‌ آنان پاسخگوی پرسش‌هایی هستند که به سوی‌شان روانه می‌شود ولی در جریان این تعامل درمی‌یابند که «کمی بیش از» صِرفِ سخن گفتن نیز لازم است. آنان خود را روی صحنه و در حال اجرای نمایش‌گونه‌ای برای مصاحبه‌گر و ضبط‌صوتش تصور می‌کنند. اگر بگوییم بسیاری از راویان تلاش می‌کنند تا خودشان را برای مخاطب به نمایش بگذارند، مبالغه نکرده‌ایم؛ آنها از ضرورت اجرای نمایش‌گونه غافل نیستند و به همین سبب است که زبان‌شان را تعدیل نموده، گویش یا لهجه‌شان را با موقعیت سازگار می‌کنند، به داستان شاخ و برگ می‌دهند و مواردی از این دست. با فرض پذیرش این گزاره، اکنون می‌توان به بررسی این موضوعات پرداخت: افراد چرا و چگونه شیوه یا سبک خاصی را برای اجرای خود اتخاذ می‌کنند؟ آیا سناریو یا موسیقی متن در اجرای آنها نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌نماید و اگر چنین است متن خود را از کدام منبع می‌گیرند؟ و آیا راوی گزینه‌های خلاقانه‌ای را در روایت و اجرای خود دخالت می‌دهد یا خیر؟ پاسخگوی تاریخ شفاهی را می‌توان به نوازنده‌ای در ارکستر تشبیه نمود: تک‌تک نوازندگان در کار خود ماهرند، نگاه‌شان به رهبر ارکستر است تا نتیجه یا محصول دلخواه او تولید شود، همه آنها دفترچه نُت دارند و از روی آن «اجراء» می‌کنند، اما بعید نیست که هر یک نیز به تشخیص خود خلاقیتی را به اجراء بیفزایند.

بومن به چند ویژگی اجراهای فرهنگی اشاره می‌کند. مثلاً اینکه از قبل و در زمان مشخصی قابل طراحی هستند؛ مرزبندی زمانی و مکانی دارند زیرا آغاز و پایان مشخصی برای آنها تعریف شده است و در مکان مشخصی به اجراء درمی‌آیند؛ ساختارمند یا به عبارتی مبتنی بر برنامه‌ریزی اجراء می‌شوند؛ خصوصیت مراسم و رویدادهای عمومی بر آنها قابل اطلاق است؛ بازاندیشی در آنها موج می‌زند زیرا توجه مخاطب را به عنصر فرهنگ معطوف می‌سازند.[5]لزومی ندارد که مصاحبه تاریخ شفاهی همه ویژگی‌های برشمرده را به نمایش بگذارد، اما وقتی چنین مصاحبه‌ای را از منظر اجرای نمایش‌گونه به تصور درمی‌آوریم به اندازه‌ای شباهت بین آنها می‌بینیم که به راحتی می‌توانیم از این تیپ‌شناسی بهره‌برداری کنیم.

به قول بومن: هر گاه اجراء به معنای یک فعل یا عمل ارتباطی خاص باشد زمینه ارزیابی آن عمل را فراهم می‌سازد. اجرا در اینجا عملی است که «از محیط و پیرامون متنی خود تا حدودی بیرون آمده و برای مخاطبان قابل موشکافی است».[6]بومن برای تفهیم مطلب خود آواز پاروزنان[7]را مثال می‌زند. عرشه کشتی‌ها بستر خواندن این آواز است که علاوه بر هماهنگی بین دریانوردان، روح آنها را نیز جلا می‌دهد لذا اِلِمان اجراء در این موقعیت اهمیت چندانی ندارد. اما فرض کنید همین آواز را روی صحنه و در موقعیت جشنواره ترانه‌های عامیانه دریانوردان بخوانیم. در چنین بستری اجرای آواز پاروزنان به مهم‌ترین عنصر تبدیل می‌شود. پاسخگوی تاریخ شفاهی می‌تواند داستانی را که بارها و بارها در میان اعضای خانواده‌اش به نیت انتقال سنت‌های خانوادگی یا تربیت جوانان قوم و خویش تعریف کرده، در مصاحبه تاریخ شفاهی نیز بگوید. تعریف چنین داستانی برای مصاحبه‌گر به منزله اجرای نمایش‌گونه برای مخاطب بیرونی (غیر خانوادگی) است، لذا به موازات محتوای داستان باید عنصر اجراء نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.

پس متوجه شدیم که اجراء نیز شکلی از ارتباط است. اما چون «راوی در نمایش توانایی‌های ارتباطی خود به مخاطبانش احساس مسئولیت می‌کند» لذا با شیوه‌های مکالمه‌ای معمول در زندگی روزمره ما تفاوت‌هایی دارد.[8]به عبارت دیگر، اجرای راوی توسط مخاطبان و به منظور مشاهده کارایی و مهارت‌های او ارزیابی می‌شود. بومن می‌گوید:«از این رو، مقتضی است که ما به فعل بیان توجه نموده و آگاهی خود را در این زمینه افزایش دهیم و به مخاطب نیز حق بدهیم تا به اجراکننده و بیان او با وسواس بنگرد».[9]لفظ اجراء قابل اطلاق بر چند فعل یا عمل ارتباطی است مانند سخنرانی یا خطابه، گفتن داستان یا لطیفه و روایت تاریخ زندگی. آنچه که به «اجراء» شهرت یافته و آنچه که گپ و گفت‌های متداول زندگی ما انگاشته می‌شود از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می‌کند. امروزه در جوامع غربی آن دسته از افعال گفتاری که اجرای نمایش‌گونه تلقی می‌شوند-مثل تعریف لطیفه-یعنی مستلزم حرکت از الگوهای معمولی و متداول کلام به سمت الگوهای دیگر هستند، به سرعت قابل تشخیص‌اند.[10]راجر آبراهامز معتقد است که شیوه حرف زدن سیاه‌پوستان آمریکا با شیوه حرف زدن سفیدپوستان این کشور تفاوت‌هایی دارد از این رو «جامعه کلامی»[11] متفاوتی را نیز تشکیل می‌دهند.[12]نوع تکلم مردم سن‌ونسان در هند غربی نیز همین گونه است زیرا فعالیت‌های گفتاری متعددی را شامل می‌شود از جمله غیبت، داستان‌گویی و جر و بحث که از نظر این مردم افعال اجراء نمایش‌گونه به شمار می‌آیند؛ یعنی اهالی سن‌ونسان همانطور که جُک گفتن را هنر می‌دانند غیبت کردن را نیز هنر تلقی می‌کنند. جَک گودی، مردم‌شناس، در تقابل با دیدگاه مذکور به ما نشان می‌دهد که «جنبش اصلاح دین»[13]در قرن شانزدهم در کشورهایی مانند اسکاتلند با دراماتیزه کردن همه چیز خصوصاً عبادات به این بهانه که مشروط به بازنمایی است و موجب انحراف قلب از توجه به خدا می‌شود،[14]مخالفت می‌کرد. فرهنگ کواکرها[15] نیز در قرن هفدهم شبیه به همین حکم را درباره اجرای نمایش‌گونه صادر نموده و در تبعیت از سبک ارتباطی ساده و بی‌تنوع جنبش پیوریتن‌ها[16]چنین عملی را فقط برای چند فعل گفتاری مشخص مُجاز می‌دانست.[17]عبارت مشهور «کم گوی و گزیده گوی»[18]دیدگاه کواکرها درباره مهار کلام را موجز و مختصر بیان می‌کند زیرا آنان معتقد بودند که کلام باید در خدمت خداوند باشد. یکی از پیامدهای چنین موضعی در قرن هفدهم این بود که کواکرها از به کار بردن جملات و کلمات رایج در زبان نزاکت روزمره مانند «روز بخیر»، «صبح بخیر» و «خدا قوت» امتناع می‌کردند. چنین خوش و بش‌ها و احوالپرسی‌هایی که در همه دنیا جزء ضروریات تعاملات اجتماعی دیده می‌شود، در نگاه آنان دل را مستعد فساد و انحراف می‌کرد، اما اجتناب این فرقه از رعایت آداب معاشرت با محکومیت‌های گسترده‌ای روبه‌رو شد.[19]

 

[1]-Richard Bauman

[2]-socio-linguist

[3]-R. Bauman, ‘performance’, in R. Bauman (ed.), Folklore, The Oral History Review, 1 (1973): 1-25; here p. 15.

[4]-R. Bauman, Verbal Art as Performance (Prospect Heights, Ill., 1977), p. 11.

[5]-Bauman, ‘Performance’, p. 44.

[6]-Bauman, ‘Performance’, p. 44.

[7]-sea shanty

[8]-Bauman, Verbal Art, p. 11.

[9]-Bauman, Verbal Art, p. 11.

[10]-For an analysis of joke-telling as a distinctive speech act, see H. Sacks, ‘An Analysis of the Course of a Joke’s Telling in Conversation’, in R. Bauman and J. Scherzer (eds), Explorations in the Ethnography of Speaking, 2nd edn (Cambridge, 1989), pp. 337-53.

[11]-Speech Community

[12]-R. D. Abrahams, ‘Black Talking on the Streets’, in Bauman and Scherzer, Explorations in the Ethnography of Speaking, pp. 240-62.

[13]-Reformation

[14]-J Goody, Representations and Contradictions: Ambivalence towards Images, Theatre, Fiction, Relics and Sexuality (Oxford, 1997), p. 67.

[15]-Quaker-

عضو فرقه‌ای مسیحی به نام «انجمن دوستان»

[16]-puritan

[17]-R.D. Abrahams, ‘A Performance-Centered Approach to Gossip’, Man, new series, 5 92) (1970): 290-301.

[18]-Let your words be few

[19]-R. Bauman, Let Your Words Be Few: Symbolism of Speaking and Silence among Seventeenth-Century Quakers (Cambridge, 1983), pp. 43-7.



 
تعداد بازدید: 4499


نظر شما


13 بهمن 1394   14:22:19
علی فتحعلی آشتیانی
سلام؛ لطفاً پاورقی‌ها را چپ‌چین کنید. با تشکر
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»