خاطرات مینا نظامی


03 آذر 1398


مینا نظامی، از امدادگران و پرستاران سال‌های دفاع مقدس، مهمان نودوششمین برنامه شب خاطره (1 شهریور 1380) بود. او در این برنامه درباره مجروحی خاطره گفت که دچار فراموشی شده بود و بالاخره شماره تلفنی به یادش آمد. خانم نظامی می‌گوید: «زمانی که با خانواده او تماس گرفتیم، چند روز قبل از آن، مراسم چهلم این مجروح را برگزار کرده بودند و مادر مجروح گفت: «شهیدان زنده‌اند الله‌اکبر؛ تلفن می‌زنند! الله اکبر...» این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 307 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده هفتم آذر 1398 برگزار می‌شود.

آرشیو

دانلود



 
تعداد بازدید: 4732


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 5

اولین دژبانی سر راه ـ صالح‌آباد ـ اولین ایستگاه صلواتی هم بود. شربتی خوردیم و بعد مستقیم حرکت کردیم به طرف مهران که هنوز التهاب عملیات چند هفته پیش والفجر ـ 3 را در خود داشت. تپه «کله‌قندی» آنجا بود. بچه‌های لشکر 27 در این تپه عملیات کرده بودند. تعریف می‌کردند: وقتی عملیات شد، عراقیها در محاصره قرار گرفتند. مدتی که گذشت وضع بسیار بدی پیدا کردند، به طوری که با هلی‌کوپتر برایشان غذا می‌آوردند.