کارگاه مجازی اصول تاریخ شفاهی

تفکر؛ قسمت گمشده در تاریخ شفاهی

مریم اسدی جعفری

31 فروردین 1399


محمد قاسمی‌پور در «کارگاه مجازی اصول تاریخ شفاهی» تأکید کرد: «محقق این عرصه، اگر قدرت ابراز وجود، خوب گوش دادن، غلبه بر خجالت، قدرت مذاکره و مواجهه موثر را نداشته باشد، به واقع از رکن اصلی تاریخ شفاهی؛ یعنی مصاحبه محروم می‌ماند. اما مهارتی که از آن غافلیم و کمتر به آن می‌پردازیم، مهارت تفکر است. محقق تاریخ شفاهی باید تمامی معیارها و عناصر تفکر را بشناسد. تفکر گاهی گمشده و غایب است. مهارتی است که باید یاد گرفت. محقق تاریخ شفاهی باید صاحب تفکر و شیوه‌های آن را بلد باشد.»

به گزارش سایت تاریخ شفاهی «کارگاه مجازی اصول تاریخ شفاهی»، عصر پنج‌شنبه (28 فروردین 1399) با هدایت و تدریس محمد قاسمی‌پور و به همت دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان همدان برگزار شد.

این کارگاه به طور آزمایشی در یک گروه واتس‌آپ برگزار شد و مدرس، فایل‌های صوتی مرتبط با مباحث تاریخ شفاهی را به ترتیب، در گروه به اشتراک می‌گذاشت و حاضران نیز سؤالات خود را به صورت برخط، مطرح و پاسخ‌های خود را در همان لحظه دریافت می‌کردند.

مهارت‌های پیش‌نیاز تاریخ شفاهی

 محمد قاسمی‌پور، مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری امور استان‌های حوزه هنری در آغاز این کارگاه مجازی، مروری بر تعریف تاریخ شفاهی کرد و گفت: «تاریخ شفاهی به عنوان شیوه و روشی برای انتقال سنت شفاهی و نقل سینه به سینه خاطرات، از دیرباز وجود داشته، اما آغاز تاریخ شفاهی به معنای علمی و روش‌مند، به نیمه دوم قرن بیستم می‌رسد. از سال  1945 با فراگیر شدن ضبط‌صوت، گروهی از روانشناسان دانشگاه کلمبیا در جریان تحقیقات بعد از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده پیرامون اوضاع و احوال اسیران از جنگ برگشته، در مصاحبه‌های بالینی با آن‌ها که با هدف برنامه‌ریزی اوقات فراغتشان انجام می‌شده، به این نتیجه رسیدند که اظهاراتی که در این گفت‌وگوها مطرح می‌شود، هویت و ماهیت تاریخی دارد. در عین حال این گفته‌ها، کمتر در مکتوبات مانند: روزنامه‌ها دیده می‌شود. پس مصاحبه با بیش از 300 اسیر را در اختیار گروه تاریخ دانشگاه کلمبیا قرار می‌دهند. اینگونه شکل‌گیری جریان تاریخ شفاهی آغاز شد که بعدها در دانشگاه‌های دیگر مورد اعتنا قرار گرفت و به پژوهشهای میدانی در حوزه رویدادها و وقایع قرن بیستم اختصاص داشت. روش تاریخ شفاهی، یک روش پژوهش تاریخی است. این روش، بر پایه دریافت اطلاعات و خاطرات شفاهی عمل می‌کند. در واقع به نوعی خاطرات، منبع اصلی برای تاریخ شفاهی هستند. خاطراتی که در مواجهه با صاحبان خاطرات، از طریق گفت‌وگو از آن‌ها ثبت و ضبط می‌شود.

پژوهشگران و محققان، نیازمند یک‌سری دانش‌ها و مهارت‌های پیش‌نیاز برای انجام تاریخ شفاهی هستند که باید تسلط و آشنایی کمی و کیفی نسبت به آن‌ها داشته باشند. مهم‌ترین آن‌ها بدون ترتیب خاصی عبارتند از: خودشناسی یا خودآگاهی که مورد تأکید در اندیشه‌های دینی بوده و در علم جدید، از آن به عنوان انسان‌شناسی یاد می‌شود. مهم است که از هر طریقی خودتان را بشناسید. درک و معرفت خودآگاهانه، منجر به شناخت اصیل انسان می‌شود. یک انسان تا خودش را به خوبی نشناسد، نمی‌تواند برای شناسایی شخص دیگری اقدام کند. در مواجهه با افراد، باید نسبت به تمامی ابعاد روحی، جسمی، احتماعی و اخلاقی خودتان، شناخت و وقوف داشته باشید. انسان‌شناسی، ما را با علایق، سلایق و روحیات انسان آشنا می‌کند و این مهارت و دانش، پیش‌نیاز مصاحبه تاریخ شفاهی است. دانش بعدی، مهارت روش‌شناسی است. در غرب از آن، به عنوان متدولوژی یاد می‌شود. هر علم و دانش و مهارت، یک متدولوژی دارد. تاریخ شفاهی به عنوان یک روش و شیوه کاملاً سیستماتیک و ابزارمند، دارای متدولوژی است که باید آن را با کار تاریخ شفاهی تطبیق دهید. تسلط بر تاریخ و جغرافی در حد شناخت جغرافیای بومی و زیستی و تاریخ معاصر یا کلیات آن، برای محقق تاریخ شفاهی حتماً ضروری است. علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی، علومی کاملاً کاربردی و تعیین کننده در بحث تاریخ شفاهی‌اند. روانشناسی هم به بحث خودشناسی پهلو می‌زند که قبلاً به آن اشاره شد. اما به طور مستقل، روانشناسی به عنوان علمی که ذات انسان را مطالعه می‌کند، باید مد نظرتان باشد. ادبیات فارسی و زبان مادری، ویژگی‌های آن و تسلط بر قلم، گفتار و دستور زبان آن بسیار مهم است. در نهایت، مهارت‌های ارتباطی در دو شکل کلی مهارت‌های ارتباطی بی‌کلام و باکلام از اهمیت خاصی برخوردارند. محقق این عرصه، اگر قدرت ابراز وجود، خوب گوش دادن، غلبه بر خجالت، قدرت مذاکره و مواجهه مؤثر را نداشته باشد، به واقع از رکن اصلی تاریخ شفاهی؛ یعنی مصاحبه محروم می‌ماند. اما مهارتی که از آن غافلیم و کمتر به آن می‌پردازیم، مهارت تفکر است. محقق تاریخ شفاهی باید تمامی معیارها و عناصر تفکر را بشناسد. تفکر گاهی گمشده و غایب است. مهارتی است که باید یاد گرفت. محقق تاریخ شفاهی باید صاحب تفکر و شیوه‌های آن را بلد باشد.»

عجله در تاریخ شفاهی، معنایی ندارد

محمد قاسمی‌پور در فایل صوتی بعدی، با تأکید مجدد بر اینکه مصاحبه، مهم‌ترین رکن تاریخ شفاهی است، خاطرنشان کرد: «مصاحبه، ستون و پایه و مبنای اصلی شکل‌دهنده تاریخ شفاهی است. خلق سند شفاهی، عملاً از طریق مصاحبه انجام می‌شود. عمده آموزش‌ها و مطالعات در حوزه تاریخ شفاهی به معنای روش و ابزار تحقیق در تاریخ، متمرکز بر مصاحبه است. باید روی فنون و توانمندی‌های مصاحبه‌کننده در شناخت ویژگی‌های مصاحبه شونده، سال‌ها کار و تجربه کنیم، تا این رکن تعیین‌کننده تاریخ شفاهی، صحیح و اصولی شکل بگیرد. تاریخ شفاهی، تفاوت‌هایی با امور رسانه‌‌ای- مطبوعاتی، انواع رسانه‌های سمعی - بصری و از همه مهم‌تر، خاطره‌نگاری دارد. امتیاز تاریخ شفاهی در مقایسه با امور رسانه‌ای، این است که به هیچ عنوان، عجله و سرعت در آن معنا ندارد. یعنی تاریخ شفاهی، وابسته به رسانه‌ای نیست که منتظر خبر و محتوا باشد. تاریخ شفاهی یک کار علمیِ سرِ فرصت و سرِ حوصله است. کار پژوهش تاریخی، باید با حوصله انجام شود. تفاوت دیگر تاریخ شفاهی با خاطره و خاطره‌نگاری، این است که اگر ثبت خاطرات با تمام جزئیات، صرفاً از طرف راوی ارائه شود، یک تک‌گویی است. یعنی صاحب خاطره، هر چه به یادش می‌آید می‌گوید. اما تاریخ شفاهی، محتوایی رقم می‌زند که در همراهی مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده تولید می‌شود. یعنی دو تجربه، دو دانش و دو نقطه‌نظر کنار هم قرار می‌گیرند تا محتوا و سندی با محوریت پرسش‌های چالشی و بر اساس گفت‌وگو شکل بگیرد. خاطره به نوعی تک‌گویی است. روح منیّت، فردیت و تک‌گویی صاحب خاطره در آن آشکار است. اما تاریخ شفاهی نوعی دیالوگ است. دو نفر در رهگذر یک گفت‌وگو، سند شفاهی تولید می‌کنند. اگر مصاحبه‌کننده، ضعیف باشد و نقش تأثیرگذار خود را انجام ندهد، عملاً  خاطره تولید می‌شود. یعنی راوی، هر چه به یاد دارد را می‌گوید.»

پرسش و پرسیدن؛ استراتژی یک محقق تاریخ شفاهی

در ادامه «کارگاه مجازی اصول تاریخ شفاهی»، محمد قاسمی‌پور به تبیین اهداف تاریخ شفاهی و یک مصاحبه خوب پرداخت و اظهار داشت: «هدف یک محقق در پژوهش تاریخ شفاهی، کشف و رسیدن به حقیقت، فهم شخصی، تببین و توصیف است. اما فهمیدن، کشف کردن و به حقیقت رسیدن، می‌تواند استراتژی یک محقق هم باشد که از آن به عنوان «استفهام» یاد می‌شود. یک پژوهشگر تاریخ شفاهی، باید تا حد امکان پرسش و پرسیدن را توانمند کند. هدف تاریخ شفاهی، ایجاد دانایی، بهتر فهمیدن و توصیف شدنِ روزگاران و رویدادهایی است که نبوده‌ایم و درباره آن کنجکاویم. برای ساده‌سازی فرآیند مصاحبه در تاریخ شفاهی، آن را به سه فاز تقسیم می‌کنند: فاز قبل از مصاحبه، حین و هنگام مصاحبه و بعد از مصاحبه. این تقسیم‌بندی، بیشتر ناظر بر اقدامات و فعالیت‌هایی است که محقق تاریخ شفاهی باید انجام بدهد. اقدامات اصولی قبل از مصاحبه، کمتر اتفاق می‌افتد. اغلب آدم‌ها با اعتماد به نفس، تجربه و توانمندی که دارند، سریع مصاحبه‌ای هماهنگ می‌کنند و خودشان را در جریان زنده مصاحبه قرار می‌دهند. ما هرگز نباید بدون مقدمه، ناشناخته و بدون اقدامات قبل از مصاحبه، خودمان را در جریان زنده مصاحبه قرار دهیم. مهم‌ترین فعالیت‌ها قبل از مصاحبه تا شروع آن، مطالعات اجمالی پیرامون موضوع واقعه، رویداد یا دوره زمانی محوری کار ماست. یعنی ما باید منابع مکتوب اعم از نوشتاری و دیداری، راجع به آن موضوع را تا حد امکان مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. آن پیش‌نیازهایی که ابتدای جلسه گفتم، در این مرحله به کار می‌آید. بعد از مطالعه اطلاعات تکمیلی، بررسی و استعلام راجع به مصاحبه‌شونده اهمیت دارد. با یکی دو نفر از افرادی که راوی را می‌شناسند، صحبت کنیم. دانستن روحیات آدم‌ها، کنش‌ها و واکنش‌های رفتاری، مشکلات و نقص‌ها، ضایعات و توانمندی‌های احتمالی، قبل از مواجهه با مصاحبه‌شونده، به درد ما می‌خورد. باید تجهیزات و امکانات فنی برای مصاحبه را کاملاً بشناسیم. نمونه‌هایی داشتیم که مصاحبه‌کننده، نتوانسته ضبط‌صوت را روشن کند. علت آن، نو بودن و تازه تحویل گرفتن آن بوده که اصلاً جالب نیست. قبل از مصاحبه، باید وسیله ضبط صدا را تست ‌کنیم. اقدامات قبل از مصاحبه، مانند یک فایل در ذهن مصاحبه‌کننده است که هر روز، بر اساس دانش و تجربه‌ای که به دست می‌آورد، این فایل را قوی‌تر می‌کند. قبل از رفتن به جلسه مصاحبه، فکر کنیم که باید چه وسایلی را همراه خودمان ببریم. فهرست، جمع‌آوری و برداشتن تمام ملزومات جلسه مصاحبه، بسیار ضروری است. من در فایل‌های صوتی، زیاد شنیده‌ام که مصاحبه‌کننده می‌گوید، کتابی هست که عکس شما هم در آن چاپ شده. ای کاش با خودم می‌آوردم. این همان سندی است که اگر قبلاً به آن فکر کرده بودیم، حتماً تهیه می‌کردیم و به جلسه مصاحبه می‌بردیم. بُردن عکس، نقشه و گاهی برخی اشیا در جلسه مصاحبه ضروری است. شاید یک شی، راوی را به یاد اتفاقی بیندازد. گاهی دیدن یک عکس برای گویاسازی یا به یادآمدن خاطره مؤثر است و راوی بر اساس آن، حرف‌های زیادی برای ما خواهد داشت. سرنوشت هنگام مصاحبه، بستگی تمام به عملکرد و توانمندی‌های مصاحبه‌کننده دارد. یعنی همه‌چیز در این بخش، به نوع عملکرد محقق بستگی دارد. بخش بعد از مصاحبه هم پردازش، تدوین، تنظیم، تألیف و مطالعات کتابخانه‌ای خواهد بود که باز هم از وظایف مصاحبه‌کننده است.»

تفاوت لحن راوی در تاریخ شفاهی و روایت داستانی

مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری امور استان‌های حوزه هنری، ملاحظات و جنبه‌های اخلاقی -حقوقی تاریخ شفاهی برای انتشار را ضروری دانست و افزود: «این الزامات، به معنای سختگیری‌های امنیتی، سانسور و ممیزی نیست. گاهی تا 50 سال را جزو تاریخ به حساب نمی‌آورند و حوزه کاری آن را از 50 سال به عقب قرار می‌دهند. چون در دوره معاصر، شرایط تثبیت شده و شرایط نهایی وجود ندارد. برای مثال اگر بخواهیم وقایع سال‌های 1350 به بعد در یک شهر را منتشر کنیم، بسیاری از آدم‌ها در این دوره‌ها زنده‌اند. فرزندانشان و نوادگان آن افراد نقش‌آفرین حضور دارند. در فرهنگ عرفی خودمان محدودیت‌هایی داریم که به شرع ربطی ندارد. آدمی که در معرکه جنگ و مبارزه به هر دلیل ترسیده، امروز افشا کردن ترس او کار جالبی نیست. پس گاهی به دلیل همین محدودیت‌هاست که گاهی، راویان ما کامل نمی‌گویند و پژوهشگر با تحقیق، به حقیقت می‌رسد. پس انتشار عمومی، ملاحظات این‌چنینی دارد. اثبات شده که بهترین روش برای ثبت خاطرات و وقایع، تاریخ شفاهی است. چون درصد اندکی ممکن است خاطراتشان را بنویسند. این نوشتار، سلیقه فردی است و گاهی با زاویه دید خودشان می‌نویسند. اما وقتی راوی در فضای گفت‌وگو قرار می‌گیرد، دوگویی و دیالوگ شکل می‌گیرد و دو دانش، در مقابل هم قرار می‌گیرند. هر جا که مصاحبه‌شونده فراموش کند، نفر مقابل یادآوری می‌کند. این روش، جواب پس داده و اصراری بر انتشار سریع آن نداریم. مهم این است که تاریخ شفاهی، عرصه‌های تجربه شده و خاطرات و همچنین دانش انسان و رویکردهای اجتماعی و کنش‌ها را از طریق مصاحبه، ماندگار کند. مشکل عمده‌ای که در فضای مکتوبات داریم، عدم شناخت و شناسایی دقیق سبک‌ها و قالب‌های نوشتاری است. یعنی کلمه تاریخ شفاهی روی جلد بسیاری از آثار نشسته، اما قالب و سبک چیز دیگری است. این امر، لطمه و نقیصه‌ای متوجه علم یا روش تاریخ شفاهی نمی‌کند. یک اشکال اجرایی از سوی ناشر، نویسنده و پدیدآورندگان در نشناختن سبک و قالب ایجاد می‌شود که بعدها باید تصحیح شود. فراوان خاطرات شفاهی منتشر می‌شود؛ به این شکل که مصاحبه تاریخ شفاهی بوده، ولی سؤالات حذف می‌شود، قسمت‌هایی که خوششان نمی‌آید حذف می‌کنند، افراد مورد اشاره در کتاب را کنار می‌گذارند و در نهایت، گزیده و گلچینی از مصاحبه یک فرد را که یک نویسنده تدوین کرده، تاریخ شفاهی می‌نامند! برخی مصاحبه فردی را به نویسنده می‌دهند. نویسنده هم از فضای رمان‌نویسی و داستان‌نویسی آمده و 30 درصد از روایت شفاهی را مبنای یک روایت بلند، با آفرینندگی ادبی خودش می‌کند. باز هم روی جلد آن، تاریخ شفاهی می‌نویسند. لحن و زبان راوی در تاریخ شفاهی، به همان شکل که در مصاحبه بیان می‌شود، باید در خروجی دیده شود. یعنی نمی‌توانیم لحن و زبان راوی را تغییر دهیم. لحن و زبان یک شخصیت، مبین پایگاه اجتماعی و فرهنگی و شخصیت اوست. چگونه است که این همه کتاب تاریخ شفاهی یا خاطره شفاهی داریم که راوی، معادل آدم‌های دانشگاهی صحبت می‌کند؟ چگونه یک راوی که زیر پنجم ابتدایی سواد دارد و الان که با شما حرف می‌زنید این را نشان می‌دهد، اما در کتاب مثل مدرسان دانشگاهی صحبت کرده است؟! این دخل و تصرف در لحن و زبان راوی اتفاق افتاده و این کتاب را کیلومترها از تاریخ شفاهی دور کرده است. لذا امروز مشکل اصلی ما آشفته‌بازاری است که درحوزه نشر وجود دارد.»

آثار فاخر تاریخ شفاهی که بدون اجازه راوی منتشر شدند

محمد قاسمی‌پور در ادامه بحث، حول محور اهمیت حفظ جنبه‌های حقوقی و اخلاقی در حوزه تاریخ شفاهی، فایل صوتی دیگری به اشتراک گذاشت و گفت: «قالب‌شناسی و سبک‌شناسی به درستی صورت نمی‌گیرد. گاهی در معرفی قالب  صادق نیستیم. اما استثناهایی هم وجود دارد که با اسلوب و چارچوب تاریخ شفاهی کار شده، اما یکی دو اصول آن رعایت نشده است. مثلاً مجموعه‌ای که مرکز اسناد ملی ایران، با محوریت دودمان پهلوی منتشر کرده است. راویان این مجموعه، اغلب ساکن خارج از کشور هستند. مصاحبه‌ها در ایالت متحده انجام شده، در ایران تحقیق و بررسی شده و پانوشت خورده، برایش عکس انتخاب شده و کارهای اصولی و فنی صورت گرفته است. اما یک استاندارد رعایت نشده و آن هم این است که در خروجی، کار به رویت راویان نرسیده است. مصاحبه‌شونده باید حاصل کار را ببیند، صحت و سقم آن را تأیید کرده و برای انتشار آن، اعلام رضایت کند. این مجموعه خیلی فخیم و وزین است و زحمت زیادی کشیده شده، اما هیچ‌کدام را در مرحله آماده‌سازی به صاحبان روایت نشان نداده‌اند و بدون اطلاع آن‌ها منتشر شده است. حالا اغلب راویان روی این کتاب‌ها حرف دارند و می‌گویند، ما درباره افزوده‌های اثر یا آنچه در پاورقی‌ها آمده، حرف داریم. این مجموعه به لحاظ حقوقی و اخلاقی، نمی‌تواند الگو قرار گیرد. البته می‌توان 80 درصد آن، مثل تنظیم و تدوین خوب را الگو قرار داد. همیشه توصیه می‌کنیم، کارتان را حتماً به راوی نشان دهید. در مرحله صحت‌سنجی و راستی‌آزمایی، راوی نقش مکمل خواهد داشت. گاهی خطای حافظه رخ داده، اما حالا جست‌وجو کرده و اشتباه خود را تصحیح خواهد کرد. نکته دیگر این است که استفاده از یافته‌های تاریخ شفاهی، اشکالی ندارد. یعنی رمان‌نویس، داستان‌نویس، شاعر، فیلمنامه‌نویس، نمایشنامه‌نویس و حتی انیمیشن‌ساز می‌تواند از یک پروژه تاریخ شفاهی استفاده کند. حتی بخشی از نریشن‌ها و گفتارمتن‌های فیلم مستند را بر اساس یک پروژه تاریخ شفاهی بنویسد. اما آنچه اشکال دارد، این است که در این انتقال و اقتباس از تاریخ شفاهی، صادقانه بگوییم که از این منبع استفاده کردیم. نام این محصول را نمی‌توان تاریخ شفاهی گذاشت. گفت‌وگو و مصاحبه‌ای که با روش تاریخ شفاهی انجام شده، مبنای نگارش یک رمان قرار داده و نام آن را تاریخ شفاهی گذاشته! این خلط مبحث و درهم آمیختن قالب‌ها و سبک‌ها پسندیده نیست. وگرنه همیشه گفته می‌شود، تاریخ شفاهی محصولی است که 110 رشته و گونه ادبی هنری می‌توانند از آن استفاده کنند. باید آموزش‌ها تقویت شود تا از این آشفتگی‌ها دور شویم و فرق خاطره با تاریخ شفاهی مشخص شود.»

مصاحبه‌گر تاریخ شفاهی باشید؛ نه خاطره‌گیر

قاسمی‌پور، درباره ویژگی‌های مصاحبه‌کننده تاریخ شفاهی تصریح کرد: «اگر مصاحبه‌کننده تاریخ شفاهی منفعل و خاموش باشد، رسماً خاطرات اتفاق میافتد. وقتی راوی، متکلم وحده است و مصاحبه‌کننده مثل یک اپراتور ضبط در مقابل اوست و فقط گوش جان سپرده و در انتها تشکر کرده، به او «خاطره‌گیر» می‌گوییم نه «محقق تاریخ شفاهی.» تاریخ شفاهی، فعال است. چون و چرا می‌کند و هر حرفی را راحت نمی‌پذیرد و استدلال و توضیح می‌خواهد. وقتی یک چیز محیرالقعول می‌شنود، سریع نمی‌پذیرد. محقق‌هایی داشته‌ایم که وقتی راوی، اتفاقی سینمایی تعریف کرده، شگفت زده شده! خیلی از افرادی که از جنگ برگشته‌اند، بیش از 30 سال از صحنه جنگ دور شده‌اند و در این فاصله، تلویزیون و سینما به جنگ پرداخته‌ و به آن‌ها یادآوری کرده‌اند. امروز وقتی پای روایت آن‌ها می‌نشینیم، تحت تأثیر سینما هستند. این هنر شماست که راوی را به عمق خاطرات ببرید تا در فضایی فارغ از تأثیرات بصری، برای شما تعریف کند. درباره اقدامات حین مصاحبه، محقق تاریخ شفاهی باید فضا را برای مصاحبه مناسب کند؛ گفت‌وگویی که با آرامش پیش رود و دو نفر در یک تعامل مشترک برای رسیدن به آن اهداف و استراتژی، در یک مسیر منطقی با هم صحبت کنند. برخی از مصاحبه‌گرها، نمی‌دانند که چگونه گفت‌وگو را به مسیر و هدف اصلی برسانند. وگرنه راوی، آن چیزی را که دوست دارد، می‌گوید. در واقع یکی از علل خارج شدن مصاحبه از روند صحیح، ضعف تخصصی مصاحبه‌کننده است. پس تسلط مصاحبه‌کننده بر مسیر گفت‌وگو و آشنایی با انواع مصاحبه، بسیار مهم و تأثیرگذار است. باید تکنیک‌ها و روش‌های گفت‌وگو، مهارت‌های ارتباطی بی‌کلام و باکلام را بدانیم. از جمله نکات مهم و کلیدی در مصاحبه، چگونگی اتمام آن است. یک مصاحبه باید در یک بزنگاه تمام شود. به خصوص در مصاحبه‌های سریالی. برخی از فرازهای تخصصی در مصاحبه است که باید روی آن فکر شود.

شروع یک مصاحبه خوب، چگونه باید باشد؟ از طریق مصاحبه تاریخ شفاهی، به نوعی سند شفاهی ایجاد می‌کنیم؛ باید حتماً نسبت به شناسنامه‌دار کردن سندمان اقدام کنیم. یک مصاحبه باید دارای سند باشد. وقتی فایل صوتی شروع به پخش می‌شود، بدانیم که چه کسی در چه تاریخی، با چه کسی راجع به چه موضوعی و در چه تاریخ تقویمی به گفت‌وگو نشسته است. اگر این نباشد، سند ما فاقد شناسنامه است. امروز نرم‌افرارهای ویرایش فایل‌ وجود دارد، اما اگر این بخش در اصلِ صوت نباشد، یک سند جعلی، مخدوش و دستکاری شده است. سند اصیل، سندی است که در خودِ فایل، شناسنامه‌اش موجود باشد. اگر کسی دوست داشت، به اسم خودش و مکان مصاحبه هم اشاره کند. مکان را در مواقعی اشاره می‌کنند که گره‌خوردگی با موضوع گفت‌وگو دارد. مثلاً راوی می‌خواهد درباره دوستش که امروز نیست حرف بزند. پس سر مراز او قرار مصاحبه می‌گذارند. این مکان با موضوع، گره‌خوردگی دارد. برای شناسنامه‌دار کردن مصاحبه، گاهی تمرین لازم است. افرادی که تاکنون مصاحبه نکرده‌اند، بهتر است فراز آغازین مصاحبه را روی کاغذ بنویسند.»

چگونگی آغاز و پایان یک مصاحبه خوب

آخرین فایل صوتی محمد قاسمی‌پور، به شرح زیر و به شیوه آغاز و پایان یک مصاحبه خوب تاریخ شفاهی اختصاص داشت: «مرحله انجام مصاحبه، بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است و تمام توانمندی، دانش و مهارت یک محقق تاریخ شفاهی در هنگام مصاحبه، خودش را نشان می دهد. یعنی با بازشنوایی یک مصاحبه می‌توان،  دانش و توانمندی محقق تاریخ شفاهی را ارزشیابی کنیم. مصاحبه در سرنوشت کاری و کسب تجربه، تأثیر زیادی دارد. همیشه به شوخی و جدی می‌گوییم یک ساعت مصاحبه تاریخ شفاهی، به اندازه 30 ساعت کلاس آموزشی، فرد را جلو می‌اندازد و ماحصل تجربی، تعیین‌کننده دارد. پس به دنبال کسب تجربه باشید. افراد حرفه‌ای می‌بینید، بپرسید. آغاز خوب مصاحبه، یکی از سرفصل‌های اصلی است تا شما را به سوی مسیر هموار، دقیق و منطبق بر اهداف پیش ببرد. این را بدانید که مصاحبه‌گر، هدایت‌کننده گفت‌وگوست. یک شروع خوب، مستلزم توانمندی‌های ارتباطی خوب است که بتوانید بر سردی و بی‌میلی راوی غلبه کنید. بعد از شناسنامه‌دار کردن مصاحبه، وقتی مطمئن شدید که نفر مقابل، آمادگی لازم برای آغاز مصاحبه را دارد، کلید آغاز را می‌زنید. شروع خوب یعنی چگونه بتوانیم مسیر را هموار کنیم که راوی ما به حرف بیاید. به سؤالات ما پاسخ بدهد و سؤالات ما یک سیر منطقی پیدا کند. سیر منطقی سؤالات، چگونه به وجود می‌آید؟ بهتر است سؤال اول، یک سؤال کلی باشد. چون سؤال جزئی، پاسخ کوتاهی می‌خواهد و مصاحبه را گرم نمی‌کند. شما با یک سؤال کلی، فرصتی به مصاحبه‌شونده می‌دهید که برای اولین‌بار می‌خواهد حرف بزند. سؤال کلی، باید بیشتر ناظر بر احوال فرد یا معرفی او باشد. در ادامه مصاحبه، سؤال کلی ممنوع است. فقط یک‌جا مجوز داریم که سؤال کلی بپرسیم و آن هم آغاز مصاحبه است. ما در حین مصاحبه، باید به انواع سؤال، فرآیند پرسش و انواع گفت‌وگو، اِشراف و تسلط داشته باشیم. چون در حین گفت‌وگوست که سؤال طرح می‌شود. در واقع یک رابطه تنگاتنگ با هم دارند. سؤالات به دو دسته سؤالات باز و بسته تقسیم می‌شوند. سؤال باز، سؤالی است که دامنه و دایره فراخی برای پاسخ در اختیار مصاحبه‌شونده قرار می‌دهد. یعنی بستری فراهم می‌کند که در آن حرف بزند. نقطه مقابل سؤالات بسته، دامنه و دایره را تنگ و محدود می‌کند و یک جواب تک کلمه‌ای نمی‌تواند بگوید. الان مشخص است که باید سؤال بسته یا باز بپرسیم. سؤال بسته، سؤالی است که پاسخ تک‌کلمه‌ای می‌طلبد. گاهی اوقات، بدون کلام و با اشاره بالا یا پایین کردن سر، جوابش مشخص می‌شود. ما در تاریخ شفاهی، توضیح، تفسیر، تشریح و توصیف می‌خواهیم. پس باید سؤال باز بپرسیم. به جای اینکه بپرسیم: «شما هم ترسیدید؟» که راوی مجبور شود، جواب بله یا نه بگوید. باید بپرسیم: «می‌شود توضیح بدهید، واکنش شما چه بود و چه کردید؟» در چنین حالتی نمی‌تواند بله یا خیر بگوید و ناگزیر به توضیح است. سؤالات خوب و بد را باید کاملاً در ذهن‌مان داشته باشیم. اگر سؤال بد پرسیدیم و راوی، جواب تک‌کلمه‌ای یا سر تکان بدهد، در ضبط‌صوت ثبت نمی‌شود. بعداً باید برویم و جوابش را پیدا کنیم. پس باید انواع گفت‌وگو را بشناسیم. ما به تمام مرزهای گفت‌وگوها می‌توانیم نزدیک شویم. اما شکل و قاعده آن، حالت مصاحبه تاریخ شفاهی باشد. انواع گفت‌وگو را جست‌وجو کنید. آدم‌ها از طریق گفت‌وگو، شکل‌های مختلفی از چالش‌های کلامی را به نمایش می‌گذارند. همه انواع آن را بشناسید و از بخش استاندارد و مناسب آن استفاده کنید. ممکن است در میانه راه، کار به جدل و بحث بکشد. اما در نهایت، به نفع مصاحبه‌شونده کوتاه می‌آییم و به نفع راوی، سکوت می‌کنیم که اختیار با او باشد. اما هدایت، دست ماست. کار تاریخ شفاهی در مقام یک محقق و مصاحبه‌کننده تاریخ شفاهی، یک کار انحصاری است. یعنی به عدد انسان‌هایی که در این حوزه کار می‌کنند، سبک و روش مصاحبه گرفتن وجود دارد. کلیات و مباحث اصلی، مشترک‌اند. ما می‌گوییم مصاحبه باید شروع و شناسنامه داشته باشد، جای مناسبی قطع شود و به روند مصاحبه‌ها و انواع سؤالات، مسلط باشیم. سؤالات بد و سؤالات بسته پرسیده نشود. این‌ها آموزش است. اما در مقام علم و در جریان اجرا، تاریخ شفاهی به عنوان سبک و روش در هر انسانی اختصاصی است. هر کدام از شما شیوه اختصاصی برای گفت‌وگو داریدکه خاص خودتان است. هرگز تلاش نکنید از کسی تقلید کنید و مثل کسی مصاحبه کنید. هرگز سعی نکنید الگوی تام و تمامی نسبت به آنچه می‌بینید، داشته باشید. چون بین ما تفاوت‌های فردی، سنی، دانش، زبانی و ذهنی وجود دارد. همه این‌ها روی عملکرد ما تأثیر می‌گذارد. هر کسی باید خودش باشد. کلیات را یاد بگیرد و بعد در جریان عمل، بر اساس توانمندی‌ها، تواناییها، دانش، ذوق و مهارت‌های ارتباطی خودش عمل کند. این امر، نتیجه می‌دهد و خروجی ماندگار و تعیین‌کننده‌ای خواهد شد. آن‌هایی که می‌خواهند تقلید کنند، کارشان خراب خواهد شد. مصاحبه تاریخ شفاهی، یک اتفاق برخط و زنده است و دو انسان در تقابل و روبه‌روی هم به گفت‌وگو می‌پردازند. اینجا باید خودتان باشید. سن، سواد، روانشناسی، شعور اجتماعی و همه داشته‌هایتان را به منصه ظهور برسانید. در حین مصاحبه باید هوشمندانه و در لحظه تصمیم بگیرید و عمل کنید.»

زمان برگزاری جلسه دوم این کارگاه مجازی، پس از تعیین تاریخ دقیق از سوی دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان همدان اعلام خواهد شد.



 
تعداد بازدید: 3292


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.