سیصدوهفتادودومین شب خاطره - 2
مجری، راوی دوم را چنین معرفی کرد: حاج حسن ناجیراد، متولد فروردین 1343 در شهر مذهبی بروجرد است؛ شهری که فضای دینی و خانوادگیاش مسیر زندگی بسیاری از نوجوانان آن روزگار را شکل میداد. او نیز در خانوادهای مذهبی بزرگ شد؛ خانوادهای که یکی از داییهایش روحانی بود و بیتردید در شکلگیری نگاه مذهبی و انقلابی او اثرگذار شد.سیصدوهفتادودومین شب خاطره - 1
در آغاز مهر و همزمان با هفته دفاع مقدس، سیصدوهفتادودومین برنامه شب خاطره، 3 مهر 1404 در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. مجری با خوشآمدی گرم برنامه را آغاز کرد و یادآور شد بیش از سیوسه سال است این محفل در آغاز هر ماه، چراغ یاد رزمندگان و شهدا را روشن نگه داشته است. در این برنامه حاج حسین صادقی سیروئی، حسن ناجیراد و سیدمرتضی آذرهوشنگ خاطرات خود را بیان کردند. همچنین در حاشیه این مراسم، از کتاب «حسین گاردی» به نویسندگی محمدهادی زرگری رونمایی شد. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت.محمد؛ مسیح کردستان
_سنندج شلوغ است و بحرانی. بروجردی بلافاصله به درویش گفت: «چند نفر آماده کنید تا برویم». سپس رفت سمت مصطفی که روی نقشه کردستان کار میکرد. مصطفی کمر راست کرد و گفت: «دورانی که در ارتش خدمت میکردم یک جنگ تمام عیار در کردستان پشتسر گذاشتم. جنگ چریکی در کردستان – آن هم بهصورت چریکی- قاعده خودش را میطلبد. فرماندههای ضدانقلاب میخواهند ما را بکشانند سمت جنگی که انتخاب دست خودشان باشد».سیصدوهفتادویکمین شب خاطره - 3
بخش دوم سیصد و هفتاد و یکمین شب خاطره، با توضیح مجری درباره ساختار متفاوت برنامه آغاز شد. او گفت این برنامه در دو بخش برگزار میشود: یکی با محور آزادگان و دیگری با موضوعی تازه و کمتر شنیدهشده، یعنی «خاطرات جنگ دوازدهروزه». این بخش، به تعبیر او، برای نسل نوجوان و جوانی که دوران دفاع مقدس را لمس نکردهاند، جذاب و الهامبخش است؛ زیرا گاه یک دفاع کوتاه اما فشرده، تمام معنای ایستادگی را در خود خلاصه میکند.خاطرات همسر شهید سید محمدعلی جهانآرا
درباره مراسم عقدشان
محمد تماس گرفت و درباره تاریخ عقد رسمی با هم صحبت کردیم. قرارمان شد نهم شهریور که روز تولد خودش هم بود یک عقد ساده درخانه ما بگیریم. البته این تقارن بر حسب اتفاق بود، نه برنامهریزی شده. صبح روز عقد، محمد آمد. میوه مراسم را او خرید، شیرینی را هم من روز قبل گرفته بودم. آن روز یک پیراهن سفید پوشید که نو هم نبود.سیصدوهفتادویکمین شب خاطره - 2
راوی دوم این برنامه شب خاطره، محمدرضا گلشنی، متولد تهران و بزرگشده محله نارمک است. او از 9 سالگی وارد بازار کار شد و مشاغل گوناگونی از خیاطی تا تکنیسین دریایی را تجربه کرد. مسیر ورود او به عرصه نظامی نیز پر فراز و نشیب بود؛ ابتدا به کلانتری رفت، اما به دلیل مخالفت پدرش آن را ترک کرد. مدتی بعد با تشکیل سپاه پاسداران به آن پیوست، ولی باز هم نارضایتی پدر باعث شد ادامه ندهد. سرانجام در ۱۸ سالگی و همزمان با سالروز تولدش در چهارم دی، راه ارتش را برگزید.سیصدوهفتادویکمین شب خاطره - 1
سیصدوهفتادویکمین برنامه شب خاطره، 6 شهریور 1404 در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه احمد ثقفی، محمدرضا گلشنی و وحید فرجی خاطرات خود را بیان کردند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت. راوی اول برنامه، احمد ثقفی، متولد تیر ۱۳۳۶ بود. او که 2 سال در جبهه حضور داشت و در 5 عملیات شرکت کرده بود، سرانجام در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به اسارت درآمد. وی 7 سال از عمر خود را در اردوگاههای عراق گذراند.خاطره برادرِ شهید هاشمینژاد
نحوۀ شهادت
طرح ترور به دست «جلال و شهاب» دو تن از اعضای سازمان ریخته شده بود. بنا بود کل کلاسی را که هاشمینژاد (از جمله اینجانب برادر شهید که هر روز در کلاس شرکت میکردم) در آن تدریس میکرد، بزنند ولی بعداً متوجه شدند هادی علویان قاتل شهید هاشمینژاد لو رفته است.سیصد و هفتادمین شب خاطره - 5
سومین راوی برنامه، رامین اصغری، متولد خرداد ۱۳۷۲ بود؛ از نسلی که پنج سال پس از پایان جنگ تحمیلی به دنیا آمده است. او گفت: شبی که حمله شروع شد، من در پایگاه، شیفت بودم. قرار بود شیفت ۴۸ ساعتۀ ما تمام شود و به خانه برگردیم. ساعت حدود ۳:۴۵ دقیقه بامداد بود و همه دوستانم خواب بودند که از مرکز کنترل عملیات جمعیت هلالاحمر با پایگاه تماس گرفتند. به ما گفتند رژیم صهیونیستی حمله کرده و باید فوراً به یکی از مناطق مسکونی در منطقه چیتگر برویم.بخشی از خاطرات عبدالمحمد رئوفینژاد
پشتیبانی از عملیات شناسایی گروه حسن باقری
حدود سه ماه قبل از عملیات فتحالمبین، حسن باقری در یکی از جلسات گلف که در اهواز تشکیل میشد، به من گفت که بناست دو نفر از قرارگاه بیایند و شناسایی کلی منطقه عمومی دشت عباس را انجام بدهند. ایشان تأکید کرد که تیم شناسایی، مستقیم زیر نظر خودش فعالیت میکنند و من فقط از آنها پشتیبانی میکنم. حسن داناییفر و مهدی زینالدین که زیر نظر حسن باقری کار میکردند. زینالدین را در جلسات هفتگی دیده بودم و آشنایی کلیای با ایشان داشتم، اما داناییفر را کمتر دیده بودم.1
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
100 سؤال/9
در پانویسهای توضیحی شایسته است که طیفی (حداقل تا حداکثر) را برای کلمات نیازمند گویاسازی مشخص کرد تا متن نوشتهشده جامع، مانع و اقتصادی باشد. همچنین باید توضیحات نوشتهشده دربارة اشخاص، اصطلاحات و رخدادها، متناسب باشند(همتانویسی). مثلاً فردی را در سی کلمه معرفی نکرد و فرد دیگر را در سیصد کلمه. در این صورت باید گویاسازی حد مشخصی را رعایت کرد...





