در تعقیب و گریز(1)

آرمن و آوانسیان: کنگره انجمن‌های اسلامی دانشجویان و معلمان کشور در شهریور 1340 در کرج، 4 میهمان روحانی داشت، آیت‌الله جزایری به نمایندگی از آیت‌الله میلانی، آیت‌الله طالقانی، علامه طباطبایی و آیت‌آلله مطهری، مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی به دلیل برگزاری مراسم سالگرد شهدای 30 تیر 1331 در ابن‌بابویه زندانی شده بودند و ...

جنت آباد خرمشهر

آن روز آخرین شهیدى را که آوردند فکر مى‏کنم بیژن نورى بود. خواهرش خانم نورى معلم من در مدرسه سالور بود. خانواده شهید نورى خصوصا خواهرهایش در جنت آباد غوغایى به پا کردند...

دیده‏بان خرمشهر

آن چه مى‏خوانید ، بریده‏اى است از خاطرات سرگرد جانباز، رحمان میرزاییان. مجموعه خاطرات او اخیرا در کتابى با عنوان «رستاخیز عاشقان»- و از ناحیه هیات معارف جنگ- که پایه‏گذار آن شهید سپهبد على صیاد شیرازى بود- منتشر شده است.

خواستم از مادر بنویسم اما...

امسال روز مادر، سوم خرداد ، روز آزاد سازی خرمشهر است... برای کسی‌ که سال‌ها در ایران دبیر ادبیات بوده و انشاهای دانش آموزانش را خوانده و نمره داده، چه سخت است نوشتن، آن هم از مادر!...

چند برگ از یادداشت های روزانه دیده‌بان شهید حسین کهتری

پریروز صبح روی دکل جلو ـ شهید فخّاری ـ بودم که «بیشه‌ای» آمد و گفت: «تعدادی از دیده‌بانان تیپ قمر بنی‌هاشم (ع) شهید و مجروح شده‌اند. برو، ببین وضعیت آنها چطور است.»

سگ‌های جزیره

از بازی فوتبال با هم آشنا شدیم. در زمین گِلی و با پوتین‌های پلاستیکی می‌دویدیم. آنها در یک تیم بودند و ما در تیم مقابل؛ بچه‌های اطلاعات عملیات در برابر دیده‌بان توپخانه.

لبیک یا فرمانده

من بی‌سیم‌چی گروهان یک بودم. شهید صاحب زمانی فرمانده ما بود. شهید امیدی هم فرمانده گردان بود ...

مکتب حزب‌الله در خاطرات داوود ایرانپور (2)

پیش تر، بخش اول این مطلب را خواندیم. بخش دوم در ادامه می آید: افرادی بودند که از لحاظ سنی بالاتر از دیگران بودند مثل علی نوروزی، شهید اصغر اکبری، شهید نصرالله تقوی راد، این ها افراد شاخص‌ مکتب بودند.

با یاد فرزند کویر

چهارم اردیبهشت ماه 1359 شش هواپیمای غول پیکر نظامی‌C-130 و هشت فروند هلی‌کوپتر آمریکایی بعد از حرکت از پایگاه‌‌های هوایی محرمانه‌ای در خاک مصر به هوا برخاستند و مرز‌های جنوبی ایران را بدون کوچک‌ترین مقاومتی پشت سرگذاشته و وارد حریم هوایی ایران می‌شوند. هرچند یک پاسگاه مرزی عبور آنها را گزارش می‌دهد ولی معلوم نیست که چرا به این گزارش ترتیب اثری داده نمی‌شود.

مکتب حزب‌الله در خاطرات داوود ایرانیپور (1)

موقع دیپلم گرفتن ما مصادف شد با اوج انقلاب و حوادث آن روزها. به یاد دارم روی تخته‌سیاه شعار مرگ بر شاه می‌نوشتیم و بچه‌های کلاس هم برای تعطیلی تهییج می‌شدند. سایر مدارس هم همین‌طور بود و از داخل مدرسه شعار «مرگ بر شاه» سر می‌دادیم و وارد خیابان‌های شهرری می‌شدیم و به مردم می‌پیوستیم. کار ما در آن مدت همین بود.
...
51
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.