خاطرات سیده زهرا حسینی
02 شهریور 1404
سیده زهرا حسینی، امدادگر دوران دفاع مقدس و راوی کتاب دا[1]، مهمان دویستوچهلوششمین برنامه شب خاطره (خرداد 1393) بود. او درباره خرمشهر خاطره گفت. سیده زهرا حسینی گفت: «روز بیستم مهر بود. آمدند اطلاع دادند دشمن، گمرک خرمشهر را اشغال کرده است. البته دشمن بارها گمرک را اشغال کرده بود. بچهها توانسته بودند آنها را به عقب برانند. اما آن روزها لشکر مکانیزۀ عراق وارد شهر شده بود و به ازای هر کوچه و خیابان شهر، یک تانک وارد شده بود. مگر خرمشهر چقدر کوچه و خیابان دارد! ما در مطب دکتر شیبانی بودیم. گفتند درگیری و تعداد مجروحین زیاد شده و نیاز است امدادگرها به خطوط بیایند. تا آن روز اجازه نمیدادند مخصوصاً خانمها به خطوط وارد شوند. به هر حال مسأله اسارت و پیشروی دشمن بود. من همراه دکتر سعادت و خانم صباح وطنخواه وسایل مورد نیاز اولیه را برداشتیم و به سمت گمرک رفتیم».
در ادامه، این روایت را ببینیم.
تاکنون 370 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده پنجشنبه 6 شهریور 1404 برگزار میشود.
[1] کتاب "دا"، روایت خاطرات سیده زهرا حسینی است، که در مورد جنگ ایران و عراق و به کوشش سیده اعظم حسینی و توسط انتشارات سوره مهر (1387) منتشر شده است.
تعداد بازدید: 59








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 12
منطقه، روزهای گرم و شبهای سردی داشت. پنج روز آنجا بیکار بودیم. حوصلۀ آدم سر میرفت. دیگر طاقت نیاوردم. به وسیلۀ بیسیم با بیمارستان تماس گرفتیم که اگر در اینجا به ما احتیاجی نیست، برگردیم. موافقت کردند و به پادگان ابوذر برگشتیم. در پادگان، مسابقات ورزشی بهراه بود. من هم تمرین میکردم. چند روزی مجدداً رفتم تهران برای درس خواندن. ولی زود برگشتم. یک روز در پادگان متوجه شدم دستم زخم شده است. به بیمارستان مراجعه کردم.






