سیصد و شصتمین شب خاطره - 2
راوی دوم برنامه، محمدجواد زمردیان، متولد 7 فروردین ۱۳۴۹ بود. او بزرگترین فرزند خانوادهای بود که پدر و مادر هر دو ناشنوا بودند و بهسختی زندگی را با 4 فرزند اداره کردند. در همان دوران، وی که 16ساله بود به جبهه رفت و در عملیات کربلای 4 همراه با 60 غواص دیگر به اسارت درآمد. 4 سال در اسارت بود و امروز دبیر «کنگره ملی شهدای غریب در اسارت» است. او در این برنامه، روایت تشکیل این کنگره و عدد شهدای غریب در اسارت را بیان میکند.دیدار با خانواده صابری
عصر یک روز پاییزی در خانهای ساده که در آن عطر صبر و عشق سالها بود در هم آمیخته بود، میهمان شدیم. داوود آقا، جانبازی که سالهاست با جراحت جنگ میجنگد، با لبخندی آرام از ما استقبال کرد. نگاهش، دریایی بود از خاطرات تلخ و شیرین، از روزهایی که در جبههها میگذشت تا امروز که در آغوش خانوادهاش آرام گرفته است.دیدار با جانباز؛ داوود صابری
دلنوشتهای از جنس ایثار و صبر
وقتی با داوود صابری، جانباز 50 درصد تماس گرفتم، با صدایی آرام پذیرفت که بعدازظهر شنبه، سوم آذر 1403، مهمانشان باشیم. گفت: چه روز مبارکی! اتفاقاً شنبه، چهلوهفتمین سالگرد ازدواج من و همسرم است. شنبه ظهر همراه دو نفر از همکاران حرکت کردیم. کمی زودتر از ساعت 14 رسیدیم. وقتی با آسانسور به طبقه هفتم رفتیم، آقای صابری و همسرش با روی خوش، در آستانه در ایستاده بودند. انگار حقِ مطلب ادا شده بود؛ دلجویی و احوالپرسی.سیصدوشصتمین شب خاطره -1
سیصدوشصتمین برنامه شب خاطره، با عنوان «یادواره شهدای غریب در اسارت» با یاد 12 شهید غریب شهرستانهای استان تهران، 1 شهریور 1403 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. در این برنامه سرهنگ مجتبی جعفری، محمدجواد زمردیان و مهندس سعید اوحدی به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت. راوی اول شب خاطره، سرهنگ مجتبی جعفری متولد ۱۳۳۹ بود.سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
یکی از چیزهایی که همیشه برای من معجزه عجیب پزشکی است در دوران اسارت تجربه کردم. اولین باری که دانشجو بودم و به اتاق عمل رفتم یکی از استادهایم گفت: «پسرجان! ۱۵ دقیقه میایستی و دستت را میشویی.» و من به ساعت نگاه کردم و دستانم را با برس و بتادین ۱۵ دقیقه شستم تا دکتر اجازه دهد کنار تخت اتاق عمل بایستم و کمک کنم. جراحی برای یک دختر ۱۵ ساله بود که ضربه مغزی شده بود...سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
راوی دوم شب خاطره، امیر سرتیپ دوم آزاده حسین یاسینی، متولد ۸ تیر ۱۳۳۸ از شیرودِ رامسر بود. او دوستدار فوتبال نیز است. در دوره اسارتش 14 دوره مسابقه برگزار کرد که همه افراد در هر دوره، 1 الی 2 ماه درگیر بودند. وی در اسارت تیمهای حرفهای دسته 1، 2، 3 و 4 راه میانداخت. این اتفاقات، سبب شد دوستانش او را رئیس فدراسیون فوتبال در دوره اسارت بدانند. وقتی به ایران بازمیگردد داوطلبانه 23 سال به مناطق مرزی میرود.سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره- 1
سیصد و پنجاه و نهمین برنامه شب خاطره، با روایت آزادگان ارتش جمهوری اسلامی ایران 4 مرداد 1403 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی با عنوان «دوره درهای بسته2» برگزار شد. در این برنامه امیران محمود نجفی، حسین یاسینی، امیر سرتیپ احمد دادبین و شهاب وحیدیان به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت.سیصد و پنجاه و هشتمین شب خاطره - 2
منطقه کفی بود. دشمن، سنگری به ارتفاع 3 و مساحت 30 متر ساخته بود. آنقدر روی آن خاک ریخته بود که بالای سنگر، محل دیدهبانی درست شده بود تا بتوانند به بالای آن بروند و نیروهای ما را ببینند. این دیدهبانها را تقریباً 5/1تا 2 کیلومتر عقبتر از خط خودشان قرار میدادند تا بهراحتی دیده نشود. فاصله خط دشمن با ما 8 کیلومتر بود؛ یعنی اگر میخواستیم خطی جلوی اینها داشته باشیم فاصلهاش تقریباً 8 کیلومتر بود. من آن سنگر را دیدم و بالای آن رفتم.سیصد و پنجاه و هشتمین شب خاطره - 1
سیصد و پنجاه و هشتمین برنامه شب خاطره، با عنوان «مقاومت و ایستادگی» 7 تیر 1403 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. در این برنامه، آقای علی ثقفی از آزادگان جنگ تحمیلی خاطره گفت. در ادامه برنامه، دو نفر از حاضران نیز خاطراتی از دفاع مقدس روایت کردند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت.«مدرسه تاریخ شفاهی»- 8
ویرایش محتوایی تاریخ شفاهی باید به سبک مصاحبهشونده نزدیک باشد
در تاریخ شفاهی، محدود به اظهارات یک شخص هستیم. بنابراین نمیتوانیم از این محدوده خارج شویم، اِعمال سلیقه و ایجاد تفنن کنیم و سبک مصاحبهشونده را تغییر دهیم. به همین دلیل است که هر مصاحبه، ضابطه خاص خود را دارد. نمیتوان ویرایش محتوایی همه مصاحبهها را مثل هم انجام داد.1
...