معرفی کتاب ما هم جنگیدیم
خاطرات دفاع مقدس، یکی از موضوعهایی است که در حوزه نشر، بسیار به آن پرداخته شده است. یکی از متولیان این کار، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است که ذیل عنوان تاریخ شفاهی، به جمعآوری شفاهی این خاطرات همت کرده است. کتاب «ما هم جنگیدیم» پنجمین کتاب از مجموعه «پشتیبانی جنگ» و دوازدهمین کتاب از مجموعه «زنان انقلاب» نشر راهیار، وابسته به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، است. روایتهای این کتاب مربوط به فعالیتهای زنان ملارد در پشتیبانی از جبهههای جنگ است.معرفی کتاب
مینوچهر
کتاب مینوچهر حاصل 12 ساعت گفتوگوی تصویری با دکتر دوایی در سال 1398 است. متن مصاحبهها در هفت وادی گنجانده و سیر تاریخی در چینش این وادیها رعایت شده است. منوچهر دوایی، اول مهر 1315 در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار بود و پدرش داروساز. از وقتی یادش میآمد، دغدغه پدرش ساخت داروهای مؤثر برای بیماران و تلاش برای بهتر کردن وضعیت آنها بود. او از کودکی پرتلاش و مصمم بود. خودش دوست داشت داروساز شود اما بهخاطر پدر و مادربزرگش، رشته پزشکی را انتخاب کرد و در سال 1340 از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد.معرفی کتاب دیدبان تاریخ
نیمه اول سال 1360 تعدادی از نیروهای دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای ثبت وقایع مرتبط با فرماندهی جنگ، راهی جبههها شدند و تعدادی از این راویان در طول جنگ به شهادت رسیدند. سیدمحمد اسحاقی یکی از راویانی است که در سال 1359، پس از مدتی فعالیت در بسیج رشت، به سپاه پیوست و پس از 4 سال روایت جنگ، 29 دی 1365 به شهادت رسید.معرفی کتاب مسیر ملک
حسین ملکافضلی از بزرگان عرصه سلامت ایران، سال 1318 در اردکان یزد متولد شد. در همان سالهای کودکی، همراه خانواده به تهران و سپس قم مهاجرت کردند. در پایان کلاس ششم، علیرغم مخالفت پدر، با حمایت مادر و اقوام، به تحصیل در دبیرستان پرداخت و پس از آن به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه یافت. دکتر ملکافضلی در سال 1337 دیپلم طبیعی گرفت و در رشته پزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. روایت زندگیاش نشان میدهد که از کودکی سختکوش بوده...مروری مختصر بر کتاب «هنوز هم خروشان»
روایت زندگی پرفرازونشیب سردار آزاده جانباز سیدعلیاکبر مصطفوی
بدین ترتیب دورۀ سربازی با همه سختیهایش شروع شد. آموزشهای نظامی طاقتفرسا، رفتار ناملایم درجهداران، دوری از خانواده و هوایی که رو به سرما میرفت، همگی لحظات سختی را برایش رقم میزد؛ اما نمیتوانست در عزم راسخ او ذرهای اثر بگذارد. آرزوهای بلندی داشت و تازه در ابتدای راه بود و میدانست که همیشه شروع هر کار بزرگ، سختترین قسمت آن است. در اولین فرصت، برای خانوادهاش نامهای فرستاد و از احوال خود باخبرشان کرد. میدانست که حسابی از دست او ناراحت بودند اما تردیدی نداشت که خیلی زود هم فراموش میکنند.نگاهی به کتاب «زخم صخرههای سرد»
خاطرات غلامحسن نجاتبخش از کردستان و غرب کشور
«از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، شگفتزده نیستم اما در تعجبم که جمهوری اسلامی ایران چطور توانست شورش معاندین کُرد و گروهکهای کومله و دموکرات را دفع کند!» نویسندۀ «زخم صخرههای سرد» در مقدمۀ کتابش این سخن را از فیدل کاسترو - رهبر استقلال کوبا – نقل به مضمون میکند. زیرا به نظر وی، بیان چنین جملهای از جانب کسی که خود یک چریک کارآزمودۀ به تمام معناست و به همین روش جنگی، استقلال ملتش را به دست آورده، نشان از برجستگی کار رزمندگان ما در مناطق غربی و کردستان دارد.مروری اجمالی بر کتاب «فُرسان»
تاریخ شفاهی گوشبرها در استان ایلام
در مقدمۀ کتاب تصریح میشود که این پژوهش در حوزۀ تاریخ شفاهی موضوعی، شرحی است از گروه فُرسان، معروف به گوشبرها که در طول هشت سال جنگ تحمیلی، جبهۀ میانی ایران را ناامن کرده و با بریدن گوش نظامیان و غیرنظامیان باعث رعب و وحشت شده بودند و سعی در ایجاد ناامنی و اغتشاش داشتند. اعضای این گروه ترکیبی از نیروهای ژاندارمری زمان قبل از انقلاب و افراد معترضی بودند که با پیروزی انقلاب در سال 1357 به کشور عراق پناهنده شده بودند.نگاهی به کتاب «بچۀ بازارچه»
خاطرات حمید قاسمی
با صدای تیراندازی از خواب پریدم. نگاه کردم دیدم عراقیها هستند! چیزی نمانده بود به ما برسند. بچهها تیراندازی میکردند. میدانستیم اگر دیر بجنبیم، قتلعام میشویم. به طرف عراقیها شلیک کردم. خشابم خالی شد. همان موقع، یک عراقی را دیدم که از دژ بالا میآمد! هیکل گنده و ورزیدهای داشت؛ وحشت کردم! دستپاچه شدم. اگر به من میرسید، درسته قورتم میداد! یکدفعه چشمم به قوطی کمپوت نزدیکم افتاد. قوطی پر بود. برداشتم و با تمام قدرت به طرف آن غولبیابانی پرت کردممروری مختصر بر کتاب «ادبیات من»
راهی به فهم خودزندگینگاری و روایتهای شخصی
خطوطی بهظاهر ساده بین دو عنوان اصلی و فرعی کتاب به طرحی گویا در روی جلد بدل میشود که متنهای سهگانۀ پشت جلد به طریقی روشن و صریح، بیان همان مطلب است. کوتاهترین و البته کلیترین شرح در همان دو سه خط نخستین آمده: «ادبیات من کتابی جامع درباره ژانرهای روایت «خود» است که عوامل مؤثر در روایت و بازنمایی زندگی شخصی را بررسی میکند، از لحظۀ شکلگیری خاطره و ثبت تجربه در ذهن تا پایان مسیر نگارش، عرضه و نقد اثر.»نگاهی اجمالی به کتاب «خاطرات شفاهی دفاع مقدس روایت محسن پاکیاری»
معاون عملیات لشکر 19 فجر
روی جلد و پشت جلد «خاطرات شفاهی دفاع مقدس روایت محسن پاکیاری» نیز مانند دیگر کتابهای سری تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، به ترتیب، مزیّن به تصویری از راوی و متنی کوتاه است. به همان روالِ آثارِ دیگرِ این مجموعه، نخست صفحۀ عنوان میآید، بعد صفحۀ فیپا و شناسنامه و صفحات فهرست مطالب قرار میگیرد. پیشگفتار مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را که مرور میکنیم، در پی آن به مقدمۀ مصاحبهگر میرسیم. سپس با متن خاطرات مواجه میشویم که در انتهای آن، ضمیمهای نیز جای میگیرد.1
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-34
یک روز سرهنگ مقدم حسن فرمانده تیپ 9 به افراد دستور داد همه اهالی آن قریه را دستگیر کنند و به تیپ بیاورند. عدهای از نظامیان مسلح به طرف قریه رفتند و بعد از ساعتی اهالی را آوردند. اهالی دستگیر شده حدود سی نفر میشدند که ده زن هم در میان آنان بود. سرهنگ حسن دستور داد زنها را جدا و رها کنند که به خانههایشان برگردند اطفال و مردها را نگه دارند. بچهها گریهکنان به دنبال مادرانشان میدویدند و جدا کردن آنها از مادرانشان کار بس دشواری بود. بالاخره نظامیان ما با دردسر فراوان زنها را جدا کردند و به قریه فرستادند.






