خاطرات قاسم صادقی
سردار حاج قاسم صادقی، رزمنده دوران دفاع مقدس و بنیانگذار یادمان شهدای کوی ذوالفقاری آبادان، مهمان دویست و هفدهمین برنامه شب خاطره (مهر 1390) بود. او درباره پوتین، فشنگ و خودکاری که در روی پوستر پشت سرش دید و بعضی اتفاقات تلخ جنگ، خاطره گفت: : اواسط عملیات کربلای 5 بود. روی خاکریز نشسته بودم. داشتم میدان مین را نگاه میکردم. دیدم یک لنگه پوتین آنجا افتاده است.خاطرات آقای نعمتزاده
آقای نعمتزاده، جانشین گردان حبیب، مهمان دویست و هفدهمین برنامه شب خاطره (مهر 1390) بود. او درباره عملیات آبی_خاکی خاطره گفت: عملیات آبی_خاکی را برای اولین بار تدارک دیدند. یعنی باید وارد آب میشدی. بعد میرفتیم در خاک عملیات را ادامه میدادیم. ما در جُفِیر مستقر بودیم. پیشکسوتان گردانها و لشکرها هم بودند. همه لباس فرم سبز با آرم مخملی داشتیم. 313 نفر سوار شدیم. گردان امام زمانی بودیم. رفتیم در جزیره جنوبی فرود آمدیم. پشت بیسیم گفتند هاشم کلهر و دار و دستهاش پرکشیدند.خاطرات امیرعلی حاجیزاده
سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مهمان دویست و هفدهمین برنامه شب خاطره (مهر 1390) بود. او درباره عملیات والفجر و شهید پیرانیان خاطره گفت: در عملیات والفجر 8 جانشین تیپ موشکی سپاه بودیم و برای پیگیری بعضی کارها لازم بود با فرماندهان ارتباط برقرار کنیم. به منطقه عمومی آبادان و منطقه عملیاتی فاو آمده بودیم که با شهید مهدی پیرانیان برخورد کردیم. ایشان از متخصصان موشکی بود که به کمک گردان حبیب آمده بود.خاطرات پرویز سروری
پرویز سُروری، نماینده حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، مهمان دویست و شانزدهمین برنامه شب خاطره (شهریور 1390) بود. او درباره پاسخ به سؤالات دشمن علیه کمرنگ کردن هفته دفاع مقدس صحبت کرد. سپس خاطرهای درباره سوریه گفت. ما در سوریه بودیم هیأتی از ایران آمده بودند. ملاقاتی با سوریهایها داشتند. در مرحله پیش از آن، لشکر 27 به آنجا رفته بود. شناساییهایی از مواضع اسرائیلیها داشت.خاطرات سیدجواد هاشمی
سیدجواد هاشمی، نویسنده و کارگردان، مهمان دویست و شانزدهمین برنامه شب خاطره (شهریور 1390) بود. او درباره سفر به مکه و ماجرای عبایش خاطره گفت: پدربزرگم در سن 12 سالگی یک عبا به من هدیه داد. ایشان موقع فوت گفت در تمام اماکن متبرک دنیا این را تبرک کن. گفتم چشم. سالها پیش به مکه رفتم. عبا را چهار تا زدم و ایستادم. یاد پدربزرگم افتادم. با یک حال روحانی عبا را چسباندم به دیوار حرم الهی. دو سرباز آمدند و عبا را میکشیدند. یک فرشته نجات آمد و ...خاطرات جمال شورجه
جمال شورجه، نویسنده و کارگردان، مهمان دویست و شانزدهمین برنامه شب خاطره (شهریور 1390) بود. او درباره ارتباط جنگ تحمیلی و سینما و انجمن اسلامی دانشجویان خاطره گفت: در آن دوره آموزش فیلمسازی داشتیم. تصمیم گرفتیم به درس خود ادامه بدهیم، اما به جای تفنگ، دوربین برداریم. ما هم در جبههها به صورت تئوری و عملی آموزش میدیدیم. در ادامه این روایت را ببینیم.خاطرات وچیچی توبچی
خانم وچیچی توبچی، قهرمان اهل ترکیه که در کشتی آزادی غزه حضور داشته، مهمان دویست و پانزدهمین برنامه شب خاطره (2 تیر 1390) بود. او درباره کشتی ماریمرمره خاطره گفت. او گفت: هیجانی که الان در حضور شما دارم چند باری که قهرمان شدم هم نداشتم. سوار شدنم به این کشتی اتفاق بزرگی بود. آقای چتین که همسرم هستند و قهرمان تکواندو پیش از من به غزه سفر کرد. با همسرم به خرید رفتیم. هر چه برداشتم، به قفسه برگرداند.خاطرات اردوغان اوزلوک
اردوغان اوزلوک، نویسنده و استاد دانشگاه اهل ترکیه که در کشتی آزادی غزه حضور داشته، مهمان دویست و پانزدهمین برنامه شب خاطره (2 تیر 1390) بود. او درباره اتفاقات کشتی ماریمرمره[1] خاطره گفت. او گفت: من به خاطره احساسی نگاه نمیکنم. خاطره باید مفهوم اندیشهای هم داشته باشد. شرکتکنندگان از همه رنگ و نژاد و دینی در کشتی بود. ما چهار شب و سه روز در دریا بودیم. هر کس هر جایی دوست داشت میخوابید.خاطرات ابراهیم سریانی
ابراهیم سریانی، شاعر و روزنامهنگار ترک که در کشتی آزادی غزه حضور داشته، مهمان دویست و چهاردهمین برنامه شب خاطره ( 2 تیر 1390) بود. او درباره دیدههای خود در کشتی ماریمرمره خاطره گفت: من آمدم برای شما بگویم که در اولین بار هم تاریخ انسانیت با کشتی شروع شد؛ الان هم با کشتی نوشته شد. کشتی نوح اولین کشور حق و فضیلت بود. اولین دولت را ما انسانها در آب ساخته بودیم. آخرین کشور را هم شرکت کنندگان ماریمرمره در آب در کشتی ساختند.خاطرات میکائیل
میکائیل، شاعر و خواننده ترک که در کشتی آزادی غزه حضور داشته، مهمان دویست و چهاردهمین برنامه شب خاطره ( 2 تیر 1390) بود. او درباره دیدههای خود در کشتی ماریمرمره و بیداری اسلامی خاطره گفت: درست است که موضوع این جلسه، کشتی ماریمرمره و غزه است، اما به نظر من موضوع اصلی، ایران و انقلاب اسلامی است. چون سمبل مقاومت و بیداری، همان انقلاب است. باید کسانی که در حال خواب هستند را بیدار کنیم. آیا کمکی که باید به مردم مظلوم جهان میکنیم؟1
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 76
چند ماه از جنگ گذشته بود و من در منطقه دیوانیه عراق نگهبان کارخانه و اسلحهسازی بودم. بعد از 9 ماه به جبهه فرستاده شدم. شش روز بود به جبهه طاهری آمده بودم که نیروهای شما حملهای با رمز ولایت فقیه در جبهه دارخوئین کردند. افراد جیشالشعبی در جبهه زیاد بودند. آنها همه اهل استان رملادی بودند. در این منطقه قریههایی بود که ویران شده و تنها چند دیوار کوتاه و تپههایی از آنها به جای مانده بود. افراد جیشالشعبی که اکثراً بعثی و بسیار وحشی هستند در این منطقه خیلی اسباب اذیت دیگران را فراهم میکردند.






